kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۸۷۱۹
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۲:۱۴

آخرین شاهکار...! (نکته ورزشی)

 

سید سعید مدنی
ابهام، عدم شفافیت و روراستی و چیزهایی نظیر این‌، وضع و حال حاکم بر فوتبال ماست. کلمات و توصیفاتی که هر جا باشند، مانع از حاکمیت فضای محترمانه و سالم و کاری می‌شوند اما متاسفانه و بی‌تعارف‌، فوتبال مستعد و بالقوه پرتوان ایران را فقط با چنین کلماتی (و حتی بسیار بدتر از آن‌، که ذکرش خارج از دایره ادب است و جز کسالت و رنجوری خواننده‌، ثمری ندارد) می‌توان وصف کرد.
همه آنهایی که فوتبال ایران را می‌شناسند و اخبار و رویدادها و اتفاقات آن را دنبال می‌کنند، می‌دانند چه خبر است و چه می‌گذرد! می‌دانند از رده‌های پایه تا تیم ملی کشور‌، با آفات و بلایایی دست به‌گریبان هستند که جملگی دست به دست هم داده‌اند تا دانسته و ندانسته این ورزش پر طرفدار و جذاب را بی‌اعتبار کنند. همه می‌دانیم وقتی کسی یا چیزی یا جمع و تیم و مجموعه ای‌، بی‌اعتبار شد، مردم و دیگران « اعتماد» خود را به آن از دست می‌دهند. وقتی هم بی‌اعتباری و بی‌اعتمادی حاکم شد‌، طبیعی و خیلی بدیهی است که حرمت‌ها و « احترام»‌ها از بین می‌رود و این درست وضعیت فعلی فوتبال ایران است که در آن‌، کلمات با ارزشی که بقا و پیشرفت یک جمع و جامعه را تضمین می‌کند، معنا و اهمیت خود را از دست داده است.
اهالی ورزش و فوتبال- از مسئول و وزیر و وکیل و مقامات رسمی گرفته تا رسانه‌ها و کارشناسان و بالاخره مردم- می‌دانند که فوتبال‌، حال و روز خوشی ندارد. این ورزش پرطرفدار اکنون سال‌هاست به وسیله‌ای تبدیل شده تا عده‌ای فرصت‌طلبِ شارلاتان مسلک که اصلا ربط و علاقه‌ای به ورزش و فوتبال نداشته و حتی تیپ و قیافه ظاهری و ادبیات و اخلاق و اطوارشان کوچک‌ترین سنخیتی با فوتبال و فضای ورزش- که حتی در بالاترین سطوح حرفه‌ای ورزش دنیا، فضای لوطی‌گری و مردانگی و سلامت‌، حاکم است و باید باشد- ندارد، عقده‌های شخصیتی و کمبودهای مالی و مادی خود را جبران کنند.
همه آنهایی که خود را عمداً به خواب و کوری و کری نزده‌اند‌، می‌دانند جریان ناسالمی که از حدود 25-20 سال اخیر عمدتا از طریق رسانه‌ها و روزنامه‌هایی که هر روز به لطف سیاست‌های مثلا تساهل و تسامح گونه فرهنگی(سخن حقی که مراد از آن‌، منظور باطلی بود) مثل قارچ از زمین می‌رویید‌، پدید آمد‌، حالا در پرتوی وادادگی و بی‌شخصیتی و مرعوب بودن بعضی از مدیران- که از مدیریت فقط میز و سفر و مواهب را دوست داشتند و می‌فهمیدند و اصلا این معنا سرشان نمی‌شد که مدیریت یعنی خدمتگزاری به جامعه و مدیر یعنی نوکر مردم!- صاحب فوتبال شده‌اند و به نفع منافع نامشروع و اهداف پست و کوچک خود برای آن خط و ربط تعیین می‌کنند، رای اکثریت مجمع را به استخدام خود در می‌آورند، رئیس‌فدراسیون تعیین می‌کنند، بازار نقل و انتقالات را با قیمت‌های نجومی به تسخیر خود در می‌آورند، فساد اخلاقی و اباحه‌گری فرهنگی و هرهری مسلکی را در فوتبال ترویج می‌کنند، به اصالت‌ها و ارزش‌ها و حرمت‌ها حمله و هر چه بوی« وطن» بدهد تحقیر و تمسخر می‌کنند، خارجی پسندی و اجنبی‌پرستی را تبلیغ و القا می‌کنند‌، بدون اینکه کوچک‌ترین شناخت تاریخی و فرهنگی و فلسفی از غرب داشته باشند، غربزدگی را تشویق می‌کنند‌، برای تیم ملی سرمربی تعیین می‌کنند و آن سرمربی را - نه در استخدام و خدمت تیم ملی بلکه در خدمت منافع خود- همچون مهره‌ای بی‌اراده به بازی می‌گیرند و لیست نفرات دعوت شده به اردوی تیم ملی را امضا می‌کنند‌، در ارنج و تعویض‌ها مداخله می‌کنند و...
خلاصه‌، این جماعت فرصت‌طلب که جز پول و منفعت‌، هیچ چیزی را نمی‌فهمد و نمی‌شناسد و نه دین دارد و نه وطن‌، و نه معنای مردم و «حق‌الناس» را می‌فهمد و نه چیزی به نام« آخرت» را به رسمیت می‌شناسد و... یعنی یک مشت « بی‌همه چیز»، صاحب این فوتبال شده و خط و ربط فنی و فرهنگی آن را به دست گرفته و تعیین می‌کنند.
این وضعیت فعلی فوتبال ایران است‌، البته اگر بخواهیم بی‌تعارف و شفاف‌، واقعیت حاکم بر آن را توصیف کنیم. بالاتر هم عرض شد که در این باره‌، جز آنهایی که خود را به نفهمی و حماقت زده‌اند، همه کسانی که به طرق مختلف با فوتبال سر و کار دارند با‌اندک اختلاف نظر، متفق‌القول هستند. طبیعی است در چنین وضع و شرایط مسموم و بیماری، کمتر کسی است که مثل همه جای دنیا- یعنی آنجایی که ورزش و فوتبال صاحب دارد و به دست دلال‌های قالتاق گرفتار نشده- با خیال راحت و بی‌دغدغه به تماشای فوتبال بنشیند و از زیبایی‌ها و رقابت‌ها و برد و باخت و هیجان‌های ناشی از آن لذت ببرد.
لذت در این فوتبال فقط برای کسانی است که این سرنوشت تلخ را رقم زده‌اند. آخرین شاهکاری که در این فوتبال رقم خورد انتخاباتی بود که سه شنبه گذشته انجام و طی آن رئیس‌فدراسیون تعیین شد. انتخاباتی که از دوسه ماه قبل‌، با حرف و حدیث‌هایی فراوان رو‌به‌رو بود و در شب انتخابات با اعلام لغو آن به اوج رسید اما بالاخره انجام شد و کسی که قبلا هم یک دوره ناتمام‌، ریاست فدراسیون را تجربه کرده بود‌، دوباره به این مقام رسید.
کسی که درباره او حرف‌های زیادی از جمله پرونده ویلموتس مطرح بود و خود ما، او (و مسئولان بالا دستی او را که بدبختانه در این مملکت‌، پست‌های بسیار و بالایی داشته‌اند) را یکی از یاوران و عوامل هموار‌کننده مسیر جولان جریان دلالی بی‌مهار و شارلاتانیسم هنجار شکن فرهنگی می‌دانستیم و می‌دانیم و کسی که در میان اهالی فوتبال‌، تماشاگران، مسئولان و اکثر نمایندگان ذی‌ربط مجلس (البته جز یک نفر!) با انتقادات شدید و فراوان و حتی شبهات جدی و... رو‌به‌رو بود‌، با رای « اکثریت» اعضای مجمع به مقام ریاست فدراسیون فوتبال رسید.
رئیس‌فدراسیون که حتما با طی مراحل تعریف شده و به صورت قانونی به این مقام رسیده است، هر که باشد، باید بداند که فوتبال ما چنین وضع آزاردهنده و شرایط نامناسبی دارد. او می‌خواهد چه کند؟ آیا می‌خواهد به مثابه مهره سرسپرده جریانات مخرب و منفعت‌پرست- همان«بی‌همه چیزهایی» که بالاتر ذکرشان رفت(و بعضا هم دست پرورده خود همین آقایان رئیس‌هستند!)- عمل کند و وضع موجود فوتبال را که هیچ چیزش (مدیریت و اجرا و فن و فرهنگ و اخلاق و...) تناسب و سنخیتی با این ملک و ملت انقلابی و مومن و پهلوان پرور و حتی کوچک‌ترین شباهتی با ساز و کار و استانداردهای فوتبال حرفه‌ای دنیا ندارد، تداوم ببخشد و یا نه‌، قصد دارد و مصمم است که با پلشتی‌ها و زشتی‌های حاکم بر فوتبال دربیفتد‌، فضای اعتماد و احترام را بر آن حاکم و راه پیشرفت و قوی‌تر شدن آن را هموار و در حد توان و امکان‌، سال‌های مسئولیت خود را وقف خدمت به جامعه و نوکری جوانان مردم کند؟ پاسخ این سؤال‌، به زودی زود روشن و تکلیف و وظیفه ما هم به تبع آن مشخص می‌شود.