به تضمین آمریکا اعتباری نیست
سرویس سیاسی-
روزنامه آرمان ملی در مطلبی به سرانجام مذاکرات برجامی پرداخت و با اشاره به مطالبه تضمین از سوی ایران نوشت: «در مورد تضمینی که آقای باقری توضیح دادند واقعیت است که خیلی خوب است گفتهاند دو سال و نیم بعلاوه شش ماه را میتوانند فرصت قائل شوند که اگر به هر دلیلی طرف آمریکایی از توافقی خارج شد، جایگزین کنند. اما مسئله اساسی سر این موضوع مهم است که حالا آمریکا چه تضمینی دارد که چنین توافقی را اجرا بکند. چون قبلاً هم پذیرفته بوده ولی متأسفانه حتی قطعنامه 2231 را زیر پا گذاشت و بنابراین هیچ تضمینی در مورد اجرای آن وجود ندارد و امیدواریم که طرف اروپایی لااقل این را اجرا کند.»
در این مطلب آمده است: «در مورد اینکه آمریکا قطعاً در دور اول خارج نخواهد شد نیز چنین قطعیتی وجود ندارد. واقعیت این است که در همین دوره بایدن هم متأسفانه طرف آمریکایی میتواند خارج شود ولی به نفع آمریکا نیست که خارج شود و احتمال آنهم بسیار کم است و ما امیدواریم که چنین نشود. در مورد این موضوع به نظر میرسد که باید واقعبین باشیم، همینقدر که یک فرصت خوبی واقع میشود و اگر واقعاً همین پنج سال و نیم بتواند فراهم شود، خیلی خوب است. نگاهم این است که حتی این دو سال و نیم دوره بایدن یک فرصت و امکانی فراهم میکند برای اینکه بتوانیم اقتصاد خودمان را بازسازی کرده و ضربهپذیریاش از تحریمها را کم کنیم.»
نیازی به تصویب برجام در مجلس نیست
در این مطلب با اشاره به طرح برخی موضوعات درباره بحث تصویب برجام در مجلس آمده است: «اگر آنها به تصویب کنگره رساندند، ما میتوانیم به تصویب مجلس برسانیم و نیازی نیست تا به تصویب کنگره آمریکا نرسیده باشد، مجلس ما آن را تصویب کند.»
شایانذکر است مدعیان اصلاحات زمانی که همه کشور را درگیر موضوع برجام کرده بودند و کلید حل مشکلات کشور را صرفاً برجام میدانستند با باورسازی این گزاره که «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» زیر بار توافقی که به اعتراف خودشان «سندی توخالی» و «روی هوا» بود رفتند و گفتند «امضای کری تضمین است». گرچه آنها تأکید نظام بر «عدم خوشبینی به غرب» را نادیده گرفتند اما حالا بهدرستی میگویند که بایستی هشیار بود چراکه به تضمین آمریکاییها اعتباری نیست.
تعهدات آمریکا ضامن اجرایی ندارد اما سریعتر توافق کنید!
روزنامه جمهوری اسلامی برای توافق بدون تضمین با غرب سر و دست میشکند.
این روزنامه پادوی طیف غربگرا دیروز نوشت: «خود حضرات هم میدانند که هیچیک از تعهدات طرف آمریکایی ضامن اجرائی ندارند ولی بااینحال کسی با ثبت شدن آنها در کارنامه این هیئت و کارنامه دولت سیزدهم مخالف نیست بدین امید که برجام به فرجام برسد و بازهم گرفتار امروز و فردا نشود.»
در مطلب روزنامه مدعی اصلاحطلبی آمده است: «روند کاهشی نرخ سکه و ارز در روزهای اخیر و احساس نشاط روحی به وجود آمده در عموم مردم کشورمان بعد از انتشار اخبار مثبت درباره توافق برجامی که منجر به رفع تحریمها خواهد شد، روشنترین نشانه هستند برای دولتمردان جمهوری اسلامی که نشان میدهند معطل نگهداشتن مذاکرات برجامی به صلاح نیست.»
جمهوری اسلامی نوشت: «واقعیت مؤثر بودن تحریم در بحران اقتصادی کشور، نکته مهم دیگری است که اکنون هیچ مسئولی از مجموعه حکمرانی کشور درصدد انکار آن برنمیآید.... مردم ایران از این تأخیرها بسیار زیان کردهاند و نباید بیش از این متحمل زیان شوند.»
از عجایب روزگار نیست که طیف مدعی اصلاحطلبی همزمان با تصریح بر فقدان ضمانت تعهدات آمریکا، پمپاژ میکند که توافق کنید، آنها در طول دوران برجام، همواره نقض عهد آمریکا و اروپا را توجیه کردند و به حریف پالس بدون هزینه بودن عهدشکنی دادند. اشرافیت غربگرا بهجای اعتراض و اقدام متقابل نسبت به کارشکنی غرب، ایران را تخطئه میکرد و آنها را برای افزایش تحریم تشویق میکرد. رویه خائنانه و خسارتباری که اکنون نیز ادامه دارد و بر همین اساس روزنامههای مدعی اصلاحطلبی که ازجمله پیادهنظام رسانهای و شبکه همکار و همسو با غرب در ایران محسوب میشوند، با وجود اعتراف به اینکه غرب عهد و پیمان سرش نمیشود، در شیپور توافق میدمند.
دستاوردتراشی برای برجام و بزک دوباره آمریکا با دروغ، تحریف و توهم!
روزنامه اعتماد در مطلبی به قلم یکی از مشاوران دولت روحانی و از محکومان امنیتی فتنه 88 درباره مذاکرات هستهای نوشت: «همه شاخصهای داخلی و بینالمللی نشان میدهد که ایران در دوره پس از برجام رشد اقتصادی حیرتانگیزی به خود دید. گزارش صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی در کنار دادههای بانک مرکزی و مرکز آمار ایران مؤید این حقیقت است. برجام برای انرژی، خودرو، مسکن، کشتیرانی و... فرصتهای سرمایهگذاری ایجاد کرد. نرخ ارز ثابت ماند و تورم به تکرقمی رسید... بر اساس تمام مطالعات بینالمللی، هیچ کشوری در جهان، پس از جنگ دوم جهانی، بدون روابط خارجی مطلوب نتوانسته وارد مدار توسعه شود. تأکید میکنم، هیچ کشوری. جامعه بینالملل تنها آمریکا نیست، اما اگر کسی فکر کند، جامعه بینالمللیای وجود دارد که در آن آمریکا نقشی بازی نمیکند، دنیا و مناسباتش را نشناخته است...»
گفتنی است دولت روحانی با کمک همین طیف سیاسی و با شعار مذاکره و رفع تحریمها و ایجاد درآمد سرشار برای مردم رأی آنها را گرفت اما 8 سال بعد علاوهبر نابود کردن معیشت مردم، افزایش چند صددرصدی قیمت مسکن، دلار، خودرو، کالاهای اساسی، کاهش چند دهدرصدی ارزش پول ملی و... کشور را با 800 تحریم جدید دیگر تحویل داد و رفت.
اما مدعیان اصلاحات همچنان تلاش دارند با دروغ، تحریف و توهم و دادن آدرس غلط، راه گشایش در اقتصاد و پیشرفت را امتیاز دادن یکطرفه به آمریکا و شرکای اروپاییاش جا بزنند.
اصلاحطلبان به سلبریتیها مرجعیت اجتماعی دادند!
روزنامه شرق در شماره دیروز خود نوشت: «علی کریمی گاهی مسائلی را بیان میکند که حرف بسیاری از مردم کوچه و بازار است؛ اما علی کریمی بهعنوان یک چهره محبوب، به دلیل مواضعش نسبت به مسائل جامعه، مرجعیت اجتماعی هم پیدا کرده و درنتیجه وقتی همان حرفهای مردم را میگوید، بازتاب بیشتری هم پیدا میکند.»
در ادامه این نوشتار آمده: «حرف کریمی انکار نذری نبود. نذر کردن فقط غذا دادن نیست. در سنت دینی موضوع نذر متنوع است. کریمی گفته بهجای اینکه پول را برای غذا بدهید، جای دیگری هزینه کنید و گرهی از مشکلات سخت و دشوار باز کنید. این حرف چرا باید موجب عصبانیت شود؟ مردم کوچه و بازار گفتهها و نگفتههای بسیار زیادی دارند. موضوع فساد، دروغ، اختلاس، ناکارآمدی، فقر، بیکاری، بیآبی، بیاخلاقی و دهها موضوع دیگر حرف مردم است. کسانی میتوانند حرف مردم را بزنند که از جنس مردم باشند.»
حیرتآور است که این جماعت اصلاحطلب گاهی سلبریتیها را فاقد صلاحیت برای اظهارنظرهای غیرتخصصی عنوان میکنند و زمانی دیگر که سلبریتیها حرفی موافق مذاق این جماعت میگویند به آنها مرجعیت اجتماعی عطا میکنند!
روزنامه اصلاحطلب اعتماد زمانی با حمله به سلبریتیها نوشته بود: «کسی که کارش سیاست نیست و چموخم این کار را نمیفهمد به چه دلیل باید حرف سیاسی بزند؟ اگر کسی هنرپیشه خوبی است یا در زمین فوتبال میدرخشد به چه دلیل باید درباره سیاست هم نظر بدهد؟»
عباس عبدی از چهرههای اصلاحطلب نیز گفته بود: «[سلبریتیها] بیش از آنکه بدذاتی و ناتوانی رأی گیرنده را اثبات کنند، کم اطلاعی و درک نادرست خود از سیاست را اثبات و اعلام کردهاند.»
درست ماجرا نیز همین است. اینکه یک بازیکن فوتبال که هیچ تخصصی در موضوعات جامعهشناسی و دین ندارد چطور به خودش اجازه میدهد در این موارد اظهارنظر کند؟! بدتر از آن کسانی هستند که به این جماعت سلبریتی مرجعیت اجتماعی نیز عطا میکنند. اما در مورد اینکه سخنان آن بازیکن فوتبال سخن مردم است باید گفت گویا نویسنده یادداشت در ایران زندگی نمیکند وگرنه حتماً دیده بود که در ایام عزاداری اینهمه هیئتهایی که در هر کوچه و خیابان هستند توسط همین مردم اداره میشوند و در آنها غذای نذری پخته میشود.
ضمن آنکه باید گفت هیچکس منکر این نمیشود که نذر کردن برای حل مشکلات کسانی که دچار مشکلی هستند بسیار پسندیده است اما یک نکته دقیق در این میان هست که چرا راهکارهای این جماعت برای کمک به نیازمندان مستلزم تعطیل کردن مناسک محرم است؟! کمااینکه در مورد راهپیمایی اربعین نیز چنین چیزهایی میگفتند اما آیا تابهحال دیدهاید کسی از سلبریتیها بگویدای کسانی که به مسافرتهای خارجی میروید کمی از آن مسافرتها بزنید تا به نیازمندان کمک کنید یا خواستار این شده باشند که مثلاً از مخارج جشنها و مجالس عروسی مجلل کاسته شود و به نیازمندان کمک شود؟ نه چنین چیزی رخ نداده چون در پس آنچه سلبریتیها میگویند هدفی دیگر نهفته است.