شنگول و منگول!(گفت و شنود)
گفت: یادت میاد آمریکا و اروپا بعد از آنکه زمینه جنگ اوکراین را فراهم آوردند، چه سر و صدایی راه انداختند که روسیه را ظرف
دو ماه با تحریمهای فلجکننده به زانو در خواهیم آورد! و درحالی که در یمن و فلسطین مردم بیپناه را قتلعام میکردند، برای مردم اوکراین اشک تمساح میریختند و...؟!
گفتم: چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است؟ ولی حالا که با تحریمهای متقابل روسیه روبهرو شدهاند و آمریکا به قول ترامپ به گدایی افتاده و دولتهای اروپایی با بحران سوخت و غذا دست و پنجه نرم میکنند، دیگر از اشک تمساح برای مردم اوکراین خبری نیست و همه آنها از بدبختی و فلاکتی که به آن دچار شدهاند مینالند!
گفت: ایول! چی فکر میکردند؟ چی شد!
گفتم: گرگ درنده، زنگ درِ خونه شنگول و منگول
و حبه انگور را زد و گفت؛ من مادرتونم! یه شیر قویهیکل درو باز کرد و گفت؛ بفرمایيد! خوش اومدین! و گرگه رو یه لقمه چپ کرد و...!