در محضر امام خمینی(ره)
علاقه فوقالعاده امام به همسرشان
آنچه که روابط امام و خانمشان را از دیگران متمایز میکرد، علاقه و احترام آقا به خانم بود. آقا در زمان ازدواج به پدر و مادر خانم قول میدهند تا خانم را هر تابستان به تهران بیاورند و همواره بر قول خود متعهد ماندند. بعدها که ما بچهها بزرگتر شدیم خانم اصرار داشتند تا به تنهایی به تهران سفر کنند. در خاطرم هست، از زمانی که خانم از خانه خارج میشدند، تا زمانی که به خانه برگردند، آقا اخمهایشان در هم بود. به محض ورود خانم به خانه، آقا گل از گلشان میشکفت و زیور هر بار رو به خانم میگفت: خانم، وقتی شما نیستید ما خنده آقا را نمیبینیم. آقا ابراز محبت و توجه خاصی نسبت به خانم داشتند.
خانم هم علیرغم آنکه امکانات بسیار محدود بود، همواره مرتب و تمیز و متناسب لباس میپوشیدند و بسیار در انتخاب رنگها با سلیقه و خوش پوش بودند. در یکی از روزهایی که در جماران ساکن بودند، خانم به همراه آبجی صدیقه وارد خانه میشوند. آقا رو به آنها کرده و میگویند: «به نظر نمیرسد که شما مادر و دختر باشید. خانم بسیار جوان هستند». آقا از زیبایی خانم بسیار تعریف میکردند و در زمانی که ما از زیبایی زهرا سخن به میان میآوردیم، آقا میگفتند:«شما جوانی مادرتان را به یاد ندارید، ایشان بسیار زیبا بوده و هستند».
تمامی این جملات حاکی از محبت و توجه آقا نسبت به خانم بود و در میان خانه این مطلب بسیار رایج بود که آقا، خانم را بسیار دوست دارند. خانم مقید بودند هر زمان از خواب بیدار میشدند، ابتدا دست و صورت خود را بشویند و سپس موهایشان را مرتب کرده و لباس و چادر تمیز بر تن کرده و بعد از آن بر سر صبحانه حاضر شوند.
خانم همواره موهای آقا را خودشان اصلاح میکردند. البته در سالهای آخر جماران این کار انجام نمیشد، اما در باقی ایام، خانم با دقت و هنرمندی مخصوص خودشان این کار را انجام میدادند. به یاد دارم که آقا رو به خانم کرده و میگفتند: «خانم، بیایید سر من را بزنید». خانم در جواب میگفتند: «استغفرالله، من هیچوقت چنین نمیکنم. من موهای شما را اصلاح میکنم».
سپس پیشبندی میآوردند و با دقت موهای آقا را با ماشین صاف و مرتب میکردند.
* راوی خانم فریده مصطفوی، دختر امام
برگرفته از کتاب گذر ایام، ص ۵۱