هدررفت سرمایههای انسانی در پارس جنوبی(نگاه اقتصادی)
پارس جنوبی به عنوان بزرگترین مخزن گازی جهان با نظر به مشترک بودن با کشور همسایه (قطر) و تولید حدود ۱۰ سال زودتر آن کشور همواره از لحاظ اقتصادی و سیاسی مورد توجه مسئولین کشور بوده است. حضور مقام معظم رهبری در فروردین سال ۹۰ به منظور بازدید از وضعیت پارس جنوبی و بررسی میزان پیشرفت در این میدان را ميتوان شاخصهاي براي سنجش ميزان اهميت اين موضوع برشمرد.
علی محمدیان
با توجه به اهمیت موجود انتظار میرود که همه مسئولین به دور از سیاستزدگی و با دلسوزی و تلاش و همت خستگیناپذیر تمام توان خود را در راستای استفاده از این فرصت بینظیر جهت افزایش بهرهوری در این میدان و توسعه فازها برای پیشبرد اهداف عاليه نظام مقدس جمهوري اسلامي به کار برند.
وجود سرمایههای انسانی متخصص جوان كه براي توسعه سريع اين ميدان با دارا بودن سرمایههای عظيم گازي و نفتي به كار گرفته شدهاند، از ویژگیهای حائز اهمیت اين پروژه عظيم اقتصادي است. سرمایههای انسانی در اکثر جوامع کشورهای پیشرفته و توسعهیافته صنعتي علیرغم عدم وجود سرمایههای زمینی و زیرزمینی بدون شک نقطه قوت و از علل اصلی پیشرفت این کشورها است.
این در حالی است که طبق آمارهای اعلام شده توسعه ۵ فاز مرزی در این میدان در یک سال گذشته (۹۲-۹۳) حدود یک درصد اعلام شده است و در کنار بیتوجهی به سرمایههای زیرزمینی کشور، هدررفت سرمایههای انسانی جوان متخصص با بیتوجهی مواجه شده و کشور در حال فرصتسوزی گسترده و عجیب در این زمینه است. پارس جنوبی که دیرزمانی با حضور چند ده هزار نفری مهندسین و کارگران فعالیتی عظیم را به منظور ارتقای سطح اقتصادی و توان داخلی کشور به رخ همگان میکشید امروزه برخلاف حضور به نسبت کمتر از گذشته کارکنان در آن، دچار بحران مدیریت در کاریابی برای کارمندان خود شده است، آنچه امروز شرکت نفت و گاز پارس در پیش گرفته است نه تنها عدم توجه به توسعه سريع میادین و فازها بوده بلکه اعلام بينيازي از نيروهاي متخصص كه بدون شك موتورهاي پيشرانه حركت شتابان پارس جنوبي هستند.
متخصصين جواني که در سال ۹۰ و بعد از وعده ۳۵ ماهه مهندس سوري مبني بر اتمام تمام فازهاي پارس جنوبي با اعلام نیاز گسترده و از طریق سایت راهاندازی شده وزارت نفت ثبتنام و با طي مراحل قانوني جذب شرکت نفت و گاز پارس گردیدند، اما دیری نپایید که بعد از دو سال و با تغییر سکان مدیریت در این شرکت بسیاری از این مهندسین در کمال تعجب رسما به عنوان نیروی مازاد معرفي گرديدند. حال این سوالات در ذهن مطرح میشود که:
آیا توسعه این میدان عظیم مشترک از درجه اهمیت ساقط شده است؟!!
یا آیا توسعه بزرگترین میدان گازی کشور بدون وجود نیروهای متخصص امکانپذیر است؟!!
یا جذب این تعداد مهندس جوان و باانگیزه در زمان نه چندان دور (سه سال قبل) با چه هدفی انجام گرفته بود که حال با گذشت این مدت زمان کوتاه به عنوان نیروی مازاد اعلام شدهاند؟
مگر نه اینکه شعار مدیران «ما میتوانیم» بود و بحق در بسیاری از صنایع با کمک نیروهای جوان و متخصص میهنمان به پیشرفتهای بزرگی نائل شدهایم، پس حال مدیران جدید چه روندی را در پیش گرفتهاند که در این برهه حساس به این شعار (که بهتر است بگوییم اصل) پشت کردهاند و درصدد هدر دادن سرمایه انسانی کشور برآمدهاند؟ نکته جالب توجه و تاسفبار اینجاست که در بین مسئولین، کسانی که در گذشته این استخدامها را بسیار ارزشمند عنوان کرده بودند امروز با تغییر رویه وزارت نفت از منتقدین اصلی این استخدامها شدهاند!!
توجیه مدیران در پاسخ به این سوالات هر چه که باشد، یکی از نتایج آن بیانگیزه کردن جوانانی است که با توسعه این میدان سعی در مشارکت در پیشرفت کشورشان داشتند. با وجود شرایط موجود و این تغییر رویه مدیریت موجی از ناامیدی و سردرگمی در بین مهندسین به راه افتاده است که شاید بازگرداندن بسیاری از آنها به صنعت و کار به آسانی امکانپذیر نباشد که مهاجرت به کشورهای دیگر از عوامل مهم این عملکرد سیاستزده مسئولین میباشد.
با نگاهی فنی مهندسی و به دور از سیاستزدگی و تسویهحساب سیاسی میتوان دریافت که حضور جوانان در این سه سال توفیقات زیادی برای شرکت و به تبع آن برای کشور داشته است. تنها با گفتوگویی اجمالی با برخی از این جوانان میتوان موارد حائز اهمیتی که نتیجه عملکرد آنهاست را اینگونه برشمرد:
- پردهبرداري از کپیبرداری عینی و تمام و کمال از مطالعه میدانی انجام شده شرکت پیمانکاری در یکی از فازها توسط شرکت پیمانکار دیگر در فازی دیگر که با بیدقتی شرکت ناظر نفت و گاز پارس به دلیل عدم وجود متخصصین در این زمینه هزینه زیادی پرداخت شده که در ادامه روند کار با حضور همین جوانان تا حدودی از ضرر بیشتر ممانعت به عمل آمده است.
- پي بردن به مسئله انتخاب اشتباه مکان سکو در یکی از فازها به دلیل عدم بررسی دقیق توسط شرکت ناظر با توجه به عدم وجود متخصصین فنی لازم که با وجود هزینههای فراوان چندین میلیون دلاری با عدم تولید مواجه شده است که مطالعه خواص مخزنی ساده توسط این جوانان نسبت به مفید فایده نبودن مکان در نظر گرفته شده تذکرات لازم داده شده است تا از ضرر بیشتر و بیدقتی در انتخاب مکان سکوها ممانعت به عمل آورده شود.
- واقعیت تلخ عدم نظارت دقیق بر روی تستها و فرایندهای پرهزینه بر روی چاهها به دلیل عدم وجود کارشناسان آگاه و دلسوز با مشکلات فراوانی مانند عدم وجود داده کافی و لازم برای تحلیلهای لازم، عدم بررسی صحت تستهای انجام شده و... که با حضور این جوانان تا حدودی برطرف شده است.
- متاسفانه در ساخت فازهای خشکی تعدادی از پیمانکاران بدون توجه به استانداردهای بینالمللی اقدام به ساخت پالایشگاهها کردهاند که با جذب همین نیروهای جوان و نظارت بر عملکرد پیمانکاران، از این هرج و مرج جلوگیری شده است که با تعدیل این نیروها این پرسش پیش خواهد آمد که روند ساخت این پالایشگاهها چگونه پیش خواهد رفت؟ و سهلانگاری پیمانکاران چگونه جبران خواهد شد؟ دغدغهای که این نیروها به رغم تعدیل شدن، دارند.
حال با توجه به مطالب مطروحه لازم به تذكر است كه يكي از نكاتي كه جناب آقاي مهندس زنگنه وزير محترم نفت در ابتداي صدارت خود بر وزارت نفت بر آن تاكيد داشتند اين نكته بود كه مشكل پارس جنوبي نه مشكل سرمايهگذاري كه مشكل مديريت است. با توجه به مشاهدات موجود در پارس جنوبي هيچ تغيير مديريت مشهود و يا تغيير در رويههاي مديريتي مشهودي در اين پروژه عظيم مشاهده نميشود.
حتي اگر وزارت نفت دولت يازدهم هنوز هم چشم انتظار برگشتن شركتهاي بزرگ نفتي است كه تا به حال اين امر محقق نشده است، يكي از اصولي كه بايستي در وضعيت فعلي كشور و در جهت تحكيم و پيشبرد هر چه بيشتر استقلال صنعتي كشور و اقتصاد مقاومتي در نظر داشت، اين است كه اگر نيروهاي متخصص داخلي در جهت نظارت و همكاري با شركتهاي بزرگ نفتي وجود نداشته باشند و در اقدامي شتابزده حذف نيروهاي متخصص جوان در دستور كار قرار گيرد، چگونه و با چه مكانيزمي قرار است انتقال تكنولوژي و دانش در اين عرصه صورت بپذيرد؟
منبع: الف