یدالله رویایی (5)
رویایی در سایه همایونی(پاورقی)
رویایی با ابراهیم گلستان آپارتمانی را در طبقه همکف خیابان ضلع شرقی دانشگاه تهران اجاره کردند و انتشارات «روزن» را مشترکاً راه انداختند تا با جذب پولهای دولتی، کتابهای روشنفکری چاپ کنند.1 در این ساختمان همچنین شبهای شعری برگزار میشد و احیاناً نمایشگاههای نقاشی ترتیب مییافت. از آن جمله شب شعری که برای نادر نادرپور برگزار شد و نیز نمایشگاه آثار نقاشی یک ایتالیایی به نام «بیانکینی» که[خود را] در محافل روشنفکری و هنری جاکرده بود و حتی به خانه برخی از آنان رفت و آمد داشت.
Research@kayhan.ir
در حوالی سال 46 - 1345 با حمایت دفتر فرح به شعر و ادبیات و نقاشی شبه مدرن دامن زده شد. رویایی به همراهی احمد شاملو با تجربهای که از کتاب هفته داشتند جای یک هفتهنامه پر تیراژ را خالی دیده بودند، پس هفتهنامهای به نام «بارو» انتشار دادند و در آن به مطرح کردن مسائل هنر مدرن و ضرورت گرایش به مدرنیسم پرداختند. «بارو» ترکیبی از اول نام هنری احمد شاملو (بامداد) و رویایی بود. این مجله با استفاده از امتیاز مجله «هنر و سینما»ی دکتر هوشنگ کاووسی درمیآمد. به هر ترتیب راهیابی به جرگه هنر و ادب مدرن – آن گونه که فرح اراده کرده بود – و برقراری رفاقت با امثال ابراهیم گلستان باعث شد تا رویایی به دربار نزدیک شود و با تأسیس دفتر فرح، به عنوان مشاور هنری در خدمت همسر ذی نفوذ شاه در عرصههای فرهنگی درآید. در حالیکه او پیش از آن، جای پای خود را در دوایر دولتی محکم کرده و به استخدام وزارت دارایی درآمده بود. رؤیایی در جرگه مدیران این وزارتخانه به شمار میرفت و بارها به عنوان ذی حساب و مدیرکل امور مالی به سازمانها و ادارات مختلف مامور شد که اولین آنها ذی حسابی و مدیرکلی امور مالی بیمارستان فیروزگر بود و بعدها تا تصدی مشاغل کلیدی درتلویزیون ملی تحت سرپرستی رضا قطبی پیش رفت.
در این مقطع بود که نقش و شخصیت اصلی رویایی در جذب و به خدمت گرفتن هنرمندان و روشنفکران با اهرم پول و امکانات آشکار میشود. رویایی تحت همینگونه حمایتها، در نوروز 1354 برای شرکت در کنگره نظامی به ایتالیا میرود. او خود متعجب از این انتخاب میگوید: «هنوز نمیدانم چرا من و شاملو هم در میان این هیئت بُر خورده بودیم. شاید به سفارش فرح که میخواست در هیئت نمایندگی ایران منظر مدرنی هم وجود داشته باشد... قطبی مدیر تلویزیون که در آخرین لحظههای سال 1353 تلفن کرد که: رویایی، در فرصت کمی که مانده در کنگره رم شرکت کن و یکی دو چهره دیگر هم با خودت ببر.»2 رویایی در نوشتهای کوتاه، به شرح ماوقع آن سفر نیز پرداخته است:
«...با شاملو برای شرکت در کنگره نظامی به رم رفته بودیم. بهار 1354 بود. بعد از اتمام کار کنگره به پیشنهاد او هفتهای به گشت و گذار ماندیم. روزها و شبهای ما به پرسه در کوچههای رم و بارهای ونیز، در کافهها و یا در هتل، به مستی و بیخبری میگذشت، با ویسکی و آذوقهای از تریاک و شیره ناب که با خود برده بودیم و مخدراتی دیگر، گاهی هم از نوع علیایش: با دلبرکانی نه چندان غمگین. در بازگشت به تهران، چند روز بعد مصاحبه مفصلی از احمد دیدم با علیرضا میبدی در روزنامه رستاخیز، حکایت از سفری پرملال، پر از تحمل و تلخی...»3
عنصری با این ابعاد شخصیتی، مشاور دفتر فرح شد و مأمور گردید جریانات شعری را به سمت این دفتر هدایت کند. به همین منظور جایزهای هم برای بهترین کتاب شعر سال، در نظرگرفته شد که فرح پهلوی، خود در شمار داوران آن بود. رویایی پس از مدتی به سرپرستی کمیسیون شعر و ترانه رادیو و تلویزیون منصوب شد، کمیسیونی که تمام شعرها و ترانهها را برای اجرا بررسی و تصویب میکرد. نادر نادرپور و سیمین بهبهانی در شمار اعضای این کمیسیون بودند. رویایی با نفوذ و اقتداری که در تلویزیون پیدا کرده بود، تمام افرادی را که از سوی دفتر فرح و سازمان جشن هنر و افرادی مثل رضا قطبی، فرخ غفاری، فریدون هویدا و فیروز شیروانلو شکار و برای دریافت مقرری معرفی میشدند، زیر پر و بال میگرفت. فراوان است کمکهای بلاعوضی که به بسیاری از روشنفکرنمایان و کارگزاران فرهنگی رژیم امثال محمدعلی سپانلو، علیرضا نوریزاده، نادر سپاسدار، اسماعیل نوریعلا، جواد مجابی، محمدرضا فشاهی، کیومرث منشیزاده، فرح نوتاش، مینا اسدی، منوچهر هزارخانی و مهشید امیرشاهی با توجه به اختیار تام رویایی پرداخت شد.
رویایی با همکاری دستگاههای فرهنگی رژِیم پهلوی «جایزه کتاب شعر سال» را برگزار کرد. این جایزه به ابتکار تلویزیون ملی ایران بود. او در این دوره با برگزاری جشنوارهای این چنین توسط دستگاه فرهنگی رژیم پهلوی نه تنها مخالف نبود بلکه خود در شمار برگزارکنندگان آن قرار گرفت. رویایی در پاسخ این پرسش که چرا ارگانی مانند تلویزیون بانی جایزه شعر شده است؟ میگوید: «چرا نه، که هم تلویزیون و هم مراجع دیگر؟ شما میدانید که شهرداری پاریس هم در قلمرو هنرهای زیبا جایزهای دارد که هر سال به نوبت به یک شاعر، نویسنده، مجسمهساز داده میشود... پذیرفتن اینکه یک مرجع رسمی مثل تلویزیون که مسئولیتهای فرهنگی و هنری هم دارد جایزه شعر بگذارد یک امر طبیعی باید به نظر بیاید.»4 او و بسیاری از همفکرانش در آن دوره از برگزاری «جایزه کتاب شعر سال» توسط دستگاه فرهنگی رژیم شاه حمایت کردند. رویایی در آن زمان در مصاحبه با نشریه وابسته به تلویزیون ملی بر این نکته تاکید کرد که این ارگان (تلویزیون شاهنشاهی) به عنوان یکی از اصلیترین دستگاههای فرهنگی رژیم پهلوی «هرگز قصد آن نداشته که به هیئت داوران تلقینی کند. و به قصد آنکه روحیه خاصی در شعر امروز به وجود آورد، ارزشهایی را به آنان دیکته کند.»5 با این حال، هم او سالها بعد، در دهه 1380 در مصاحبهای به افشای دخالتهای دستگاههای فرهنگی رژیم پهلوی و حتی شخص شاه در ادبیات پرداخت:
«[در دوره پهلوی] در خلق آثار هنری و ادبی و شعر دخالت میکنند، به عرض شاه میرسانند، شاه دستور میدهد و دیکته میشود که شاعران چگونه شعر بگویند؛ دیکتاتوری»6
وی همچنین در تدارک و تنظیم برنامههای جشن هنر شیراز سهم عمده داشت و عضو کمیته برگزاری این جشن بود. در واقع بخشی از بودجه این جشن در اختیارش بود. در عرصه نقاشی هم، رؤیایی با توجه به اختیارات و امکانات مالی در میان نقاشان و گالریداران تهران نفوذ داشت و با بودجهای که در اختیار داشت، اقدام به خریدهای خاص از میان آثار ارائه شده میکرد و به عنوان هدیه تلویزیون ملی به دفتر فرح یا نخست وزیر یا وزراء و مقامات میفرستاد.