kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۳۱۲
تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۶

تفکر ولایی شاه‌کلید جهش علمی

بدون شک یکی از سیاه ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران که کشور در گرداب عمیق ترین بحران های سیاسی، علمی و فرهنگی فرو رفت، دوران حاکمیت اختاپوسی رژیم منحوس پهلوی بود.


عناصر و دقایق سازنده فراگفتمان پهلویسم در پرتوشناسه هایی چون سکولاریزم، پان ایرانیسم و وابستگی تام کشور به دولت های غربی تعریف می شد و ایادی وطن‌فروش طاغوتی تمامی امکانات کشور را به کار می گرفتند تا به هر طریق ولو به قیمت به یغما بردن ثروت ها و ذخایر فرهنگی و اقتصادی کشور، فرهنگ منحط غربی را در مراکز فرهنگی کشور رواج دهند.
رژیم پهلوی که سگ دست آموز دولت خبیث انگلستان و دولت جهانخوار آمریکا بود تمامی تلاشش را بکار می بست تا به واسطه پیاده سازی سیاست های غرب گرایانه، طوق سرسپردگی به بیگانگان را برگردن ملت مسلمان ایران بیندازد و از این رهگذر منافع استعماری دول غربی را در ایران تأمین کند.
یکی از مهم ترین اقدامات رژیم طاغوتی در راستای وابستگی هرچه فزون‌تر ایران‌زمین به دول استکباری، ترویج اباحه گری و از خودبیگانگی در دانشگاه‌های کشور بود. دولت‌های غربی و نوکران داخلی آنها به خوبی می دانستند که تنها راه فشل نمودن یک کشور اسلامی، استراتژی دین زدایی و رواج تئوری‌های سکولاریستی در بدنه علمی و فرهنگی کشور است.
در دوران پنجاه ساله حاکمیت اختاپوسی پهلوی اول و دوم، مراکز فرهنگی و علمی کشور بجای اینکه محملی جهت رشد و شکوفایی علمی باشند، به مراکزی برای ترویج راه و رسم حکومتداری پادشاهان خونریز بدل گشتند؛ فرهنگ اسلامی به شدیدترین شکل ممکن از جانب جیره خواران و مجیزگویان رژیم وقت مورد هتاکی قرار گرفت و دستگاه مخوف امنیتی رژیم سعی نمود هر صدای منتقدی را به بهانه اهانت به ارزش‌های غربی و ایران باستان در نطفه خفه کند. اگر هم در آن دوران خوفناک، استاد یا دانشجویی به خود جرأت می داد تا با اتکا به آموزه های اسلامی در برابر سیاست های شیطانی رژیم فریاد اعتراض خویش را بلند کند، بی درنگ از جانب نیروهای ساواک مورد آزار و اذیت و شکنجه های قرون وسطایی قرار می گرفت.
گفتنی است که در آن فضای سرد و زمستانی، نیروهای مؤمنی بودند که سعی می کردند با تشکیل هسته های مقاومت دانشجویی در برابر رژیم بایستند ولی واقعیت این بود که به دلیل فقدان استراتژی مشخص و فقدان رهبری توانمند و با درایت، عموم این تحرکات ضد رژیم، دولت مستعجل بود و نمی توانست گره‌ای از کار فروبسته ایران زمین بگشاید. اما به ناگاه در آن فضای شب زده و یأس آلود، روحانی ساده زیست و نیک سیرتی در سپهر سیاست ایران زمین فریاد اعتراض برکشید و سخنی بدیع سرداد که ندای حیرت زایش، دل و جان مردم را تسخیر کرد.
این شخصیت وارسته و سلیم النفس، خمینی کبیر بود که گفتار پربسامدش، رعشه بر اندام کاخ نشینان و ابر کشتارگران انداخت و خواب را از چشمان جفاکاران و جنایت پیشگان غربزده ربود.
براستی روح الله از چه می گفت که همگان را به تکریم و تعظیم در برابرکلامش وا می داشت؟!
پیرجماران نه توپ و تانکی و زرهپوشی داشت و نه خدم و حشمی و تنها سلاحش، ایمان و اعتقاد به قدرت لایزال الهی بود؛ قدرتی که دست آخر، یکی از هارترین و مهیب ترین رژیم های دیکتاتوری قرن بیستم را به تسلیم واداشت و طومار حاکمیت تبهکارانه نظام های 2500 ساله شاهنشاهی را در هم پیچید.
امام امت بارها بر این نکته تأکید می ورزیدند که گرچه ساقط نمودن رژیم پهلوی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی اتفاقی سترگ و شگرف در تاریخ معاصر جهان است ولی جهت تداوم نظام می بایست اصلی تحت عنوان ولایت فقیه در قانون اساسی ایران گنجانده شود تا کشور را از خطراتی که ممکن است در آینده متوجه آن شود مصون نگه دارد.
امام(ره) بر این باور بودند که تنها با تمسک به تفکر ولایی برگرفته از اصیل ترین آموزه های اسلامی، می توان مسیر پر پیچ و خم نیل به بالندگی و شکوفایی علمی و فرهنگی کشور را پیمود. ایشان اعتقاد داشتند مادامی که جوانان و دانشگاهیان کشور با روح و جوهر ارزش‌های اسلامی و تفکر ولایی انس و الفت پیدا نکنند، امکان پیشرفت و شکوفایی علمی میسر و مقدور نخواهد بود.
اگر امروزه شاهد این هستیم که کشور عزیزمان در عرصه هایی چون نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، فناوری صلح آمیز هسته ای و دیگر دستاوردهای نوین علمی؛ بر تارک علم و دانش جهان می درخشد، همه و همه مدیون و مرهون سیاستگذاری های برگرفته از آموزه ها و مبانی تفکر ولایی و رهبری هوشمندانه امام خمینی(ره) و امام خامنه ای(مدظله) است.
دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی نیز دریافته اندکه تمامی پیشرفت های خیره کننده و تحسین برانگیز ایران اسلامی در سایه ریشه دوانی تفکر ولایی در تار‌و‌پود جامعه علمی و فرهنگی کشور است و درست از این روست که تمامی هم و غم خویش را مصروف این امر کرده اند که هر طور که شده، پایه های تفکر انقلابی را در مراکز دانشگاهی و پژوهشی کشور سست کنند.
ذکر این نکته ضروری است که بدخواهان و سیه رویان ضد انقلاب در راستای جامه عمل پوشاندن به نیات پلشت و شیطانی خویش مبنی بر ضربه زدن به کیان نظام از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و با همراهی و همیاری ستون پنجم خویش در داخل کشور، دو فتنه 78 و 88 را رقم زدند و فضای دانشگاهی و فرهنگی کشور را با تلاطم ها و بحران های جدی روبه رو ساختند.
تأمل و تعمقی هرچند گذرا بر نقش آفرینان و محرکان اصلی فتنه های 78 و 88، به خوبی گویای این حقیقت است که قاطبه نیروها و عناصر فعالی که در این دو رخداد، عنوان پر طمطراق اصلاح طلبی را یدک می کشیدند، هدفی جز ضربه زدن به امنیت کشور و خشکاندن تفکر ولایی در مراکز علمی و فرهنگی کشور را نداشتند.
متواری شدن قاطبه این عناصر مسأله دار به خارج از کشور و سرسپردگی و خوش خدمتی به سرویس های جاسوسی و بلندگوهای استعماری، از شواهد و قرائنی است که جای هیچ گونه شک و تردیدی را باقی نمی گذارد که هدف اصلی جریانات به اصطلاح دانشجویی که تحت عناوین پرابهامی چون دفتر تحکیم وحدت (طیف‌علامه)، شورای صنفی و...، فعالیت می کردند خیانت به کشور و تلاش در راستای ملتهب نمودن فضای علمی مملکت بود.
امروز نیز همین فتنه گران با کمک عوامل و پادوهای خویش در داخل کشور درصددند با به راه انداختن جنجال در مراکز دانشگاهی کشور و همچنین جذب و بکارگیری عناصر معلوم الحال در پست های حساس مدیریتی، بسترهای لازم جهت براندازی تدریجی نظام را فراهم سازند.
در شرایط امروز کشور، دو جریان فتنه و انحراف، جریاناتی هستند که در صورت غفلت مسؤولین آموزش عالی کشور می توانند صدمات و لطمات جبران ناپذیری را بر پیکره علمی کشور وارد سازند.
این دو جریان منحط و ساختارشکن در سایه برخی از کم توجهی ها و بعضاً حمایت های پیدا و پنهان برخی از مسؤولین سابق توانسته اند جای پایی در مناصب مدیریتی و گروهای آموزشی دانشگاه های کشور پیدا کنند و با تشکیل شبکه های استادی و دانشجویی حامی فتنه به تخریب مبانی تفکر ولایی بپردازند.
امروز در برخی از گروه های آموزشی کشور شاهد تشکیل مافیاهای فتنه‌گری هستیم که از کیسه بیت المال و با صرف بودجه های کلان دولتی، مشهورات سکولاریستی را به خورد دانشجویان پاک و معصوم این مرز و بوم می دهند و همزمان بر سر راه ورود و نقش آفرینی نیروهای جوان به چرخه تولید علم کشور مانع تراشی می کنند.
در این آشفته بازار علم فروشان فتنه گر و منحرف، برخی جریانات به ظاهر ذیصلاحی نیز هستند که به نام ولایت مداری ولی به کام فتنه گران و منحرفان، بیشترین خدمات را در راستای  حفظ و نگه‌داشت فتنه گران در عرصه دانشگاهی انجام می دهند و به جای آنکه پاسخگوی اعمال غیر قانونی و ضدامنیتی خویش در حمایت از عناصر فاسد باشند، با شیادی هر چه تمام‌تر، آتش توپخانه تهمت و تخریبشان را متوجه نیروهای ولایتمدار می کنند.
اکنون در عرصه دانشگاهی کشور به تعبیر زیبای مرحوم دکتر علی شریعتی نوعی جنگ "مذهب علیه مذهب" شکل گرفته است. در ساحت نظر و گفتار، هر دوی این مذهب و جریان فکری از ولایتمداری سخن به میان می آورند اما واقعیت این است که زمانی می توان ولایتمدار حقیقی را از ولایتمدار قلابی تمییز داد که عملکرد افراد را به محک آزمون و قضاوت گذاشت.
استاد یا مدیری که فتنه گران را در زیر چتر حمایتی خویش قرار می دهد و در برابر هتک حرمت ها در حق نیروهای ارزشی سکوت اختیار می کند، آیا می تواند در شمار ولایتمداران محسوب شود؟!
اینکه برخی افراد فریب خورده و بعضاً مغرض معیار تشخیص و سنجش ولایتمداری اشخاص را به نمازخوانی یا سابقه ایثارگری و انقلابی گری افراد در گذشته‌های دور می دانند، به خودی خود هیچ امتیاز و حقی را جهت اثبات محق بودن این افراد در شرایط کنونی شان ایجاد نمی کند؛ چراکه به فرموده امام راحل عظیم الشأن «میزان، حال فعلی افراد است» و نمی توان با مشاطه گری و استراتژی گمراه نمودن دانشگاهیان ولایتمدار، از کنار قصورهای نابخشودنی و خیانت های فتنه‌گران به سادگی گذشت.
یکی دیگر از آسیب های جدی که می تواند تعویقی در روند رشد علمی کشور ایجاد کند و با مقومات تفکر ولایی سرناسازگاری دارد، تفکر معامله گری، رفیق‌بازی و بده و بستان های کثیفی است که متأسفانه در برخی ازگروه های آموزشی و مراکز علمی کشور رواج پیدا کرده است که اگر برخورد مناسبی در جهت مبارزه با این پدیده شوم صورت نگیرد، دودمان و حیات علمی کشور را با لطمات عدیده‌ای مواجه خواهدکرد.
واقع امر این است که چه بسیار بودند سیاستمدارانی که دل در گرو ولایت داشتند ولی رفته رفته به دلیل آلوده شدن به دنیاگرایی و کامجویی، از جرگه انقلابیون و ولایتمداران خارج شدند و امروز در ردیف فتنه گران، ساکتین فتنه و خواص بی‌بصیرت قرارگرفته اند.
کسی که قائل به تفکر ولایی و به تبع آن عاشق پیشرفت و اعتلای علمی ایران است می بایستی از فرامین ولی فقیه زمان تبعیت کند و در مقام عمل وجهه همت خویش را در راستای جامه عمل پوشاندن به دیدگاه ها و نصایح رهبری در باب رشد و جهش علمی کشور قرار دهد.
*دکتر حسین روحانی
استاد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان