فرهنگ مطالعه و سبک زندگی
حسین کارگر
برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت فرصت و بهانهای است تا هم موانع ساختاری و مدیریتی در ارتقای فرهنگ مطالعه شناسایی شوند و هم اینکه کارزارهای مختلف برای تهییج و تشویق مردم به سمت کتاب و کتابخوانی به وجود آید.
چراکه ارتباط ضعیف با کتاب و نداشتن عادت مطالعه، به طور کلی و برای همه مردم یک ضعف به حساب میآید. این مسئله برای فعالان انقلابی و ولایی متفاوت است؛ چراکه رهبر معظم انقلاب، هم به عنوان رهبر سیاسی و انقلابی و هم به عنوان یک مرجع دینی، بارها بر حیاتی بودن مطالعه و کتابخوانی تأکید کردهاند. ضمن اینکه شاید در هیچ کشوری، یک رهبر سیاسی یا حاکم را نتوان یافت که همچون آیتالله خامنهای برای کتاب اهمیت قائل شود؛ نگارش تقریظ بر کتابهای مختلف، حضور هرساله در نمایشگاه کتاب، اشاره به کتابهای مختلف در سخنرانیها و بیانات درباره اهمیت ارتقای فرهنگ مطالعه، از نشانههای این مهم هستند. بنابراین، میتوان گفت که یکی از شاخصهای فرهنگ ولایی و سبک زندگی انقلابی و اسلامی، مطالعه و کتابخوانی است. یک ولایتمدار، پابند اصولی است که از سوی مرجع و الگوی وی مطرح میشود؛ بخشی از این اصول سیاسی و اعتقادی هستند و بخشی نیز در حوزه رفتارهای فردی تعریف میشوند، البته که هر دو حیطه، با هم معنی و جلوه پیدا میکنند. همه میدانند که حضرت آقا تا چه حد با کتاب انس و الفت دارند و خود ایشان نیز بارها به بیان این موضوع پرداختهاند. با این حساب،یک فرد چطور میتواند چنین الگویی داشته باشد و برخلاف آن عمل کند؟
بر این اساس، هر فرد انقلابی و مکتبی، باید مطالعه و سرگرم شدن با کتاب را به عنوان فعالیتی ولایی در نظر بگیرد. تشویق به کتابخوانی و اهدای کتاب به یکدیگر نیز نوعی امر به معروف محسوب میشود. همه ادارهها، نهادها و مراکز نیز باید گسترش فرهنگ مطالعه را یکی از وظایف خود بدانند و در این زمینه برنامهریزی کنند.
در زمانهای که معاندان انقلاب بیش از پیش در حوزه فرهنگ و رسانه سرمایهگذاری و فعالیت میکنند، مردم انقلابی نیز محکوم به کار بیشتر در این زمینه هستند.
در ادامه، چند روش مورد اشاره در بیانات حضرت آیتالله خامنهای برای انس با کتاب و تبدیل شدن به یک کتابخوان حرفهای را مرور میکنیم:
نیمساعتها!
«کتابخوانی را باید جزو عادات خودمان قرار دهیم. به فرزندانمان هم از کودکی عادت بدهیم کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتی میخواهند بخوابند، کتاب بخوانند. یا وقتی ایام فراغتی هست، روز جمعهای هست که تفریح میکنند، حتماً بخشی از آن روز را به کتاب خواندن اختصاص دهند. در تابستانها که نوجوانان و جوانان محصّل، تعطیلاند حتماً کتاب بخوانند. کتابهایی را معیّن کنند، بخوانند و تمام کنند. افرادی که کار روزانه دارند مثلاً کارمند اداری، کارگر، کاسب و یا کشاورز هستند وقتی به خانه میآیند، بخشی از زمان را گرچه نیمساعت برای کتاب خواندن بگذارند.
چقدر کتابها را در همین نیمساعتها میشود خواند! بنده دورههای بیست جلدی و بیست و چند جلدی کتاب را در همین فاصلههای ده دقیقه، بیست دقیقه و یک ربع ساعته خواندهام. پشت این کتابها را هم یادداشت میکنم که معلوم باشد. شاید صدها جلد کتاب را همینطور در این فاصلههای کوتاه ده دقیقهای خواندهام. بسیاری از افراد را هم میشناسم که اینگونهاند..» (بیانات در مصاحبه صدا و سیما، در ششمین «نمایشگاه بینالمللی کتاب» 1372/02/21)
پیش از خواب!
«در منزل خود من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه میکنم، تا خوابم میآید، کتاب را میگذارم و میخوابم. همه افراد خانه ما، وقتی میخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر میکنم که همه خانوادههای ایرانی باید اینگونه باشند. توقع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اول با کتاب، محشور و مأنوس کنند. حتی بچههای کوچک باید با کتاب انس پیدا کنند.»
(مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب 1374/02/26)
فرصتهایاندک
«من میخواهم خواهشی از مردم بکنم و آن این است: کسانی که وقتهای ضایع شوندهای دارند؛ مثلاً به اتوبوس یا تاکسی سوار میشوند، یا سوار وسیله نقلیه خودشان هستند و دیگری ماشین را میراند، یا در جاهایی مثل مطب پزشک در حال انتظار به سر میبرند و به هرحال اوقاتی را در حال انتظار به بیکاری میگذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند. کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتی هم به مقصد رسیدند، نشانی لای کتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصتهای بعدی آن را باز کنند و از همانجا بخوانند.
بنده خودم چند جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم! قضیه مربوط به قبل از انقلاب است که چند روزی برای انجام کاری از مشهد به تهران آمده بودم... وضعیت و فضای اتوبوسهای آن روزگار برای ما خیلی آزاردهنده بود و نمیتوانستیم تحمل کنیم. دلم میخواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتی بهترین کار بود. ساعتی را که به این حالت میگذراندم احساس نمیکردم ضایع میشود. آن وقتها تقریباً یکساعت طول میکشید تا آدم با اتوبوس از جایی به جای دیگر میرفت. بعضی وقتها این جابهجایی کمتر یا بیشتر هم طول میکشید. بههرحال چنین یک ساعتهایی را احساس نمیکردم که ضایع میشود؛ چون کتاب میخواندم.»
(مصاحبه در پایان بازدید از نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 1375/02/22)
بهجای آگهی تلویزیونی
«گاهی میبینید یک نفر پای تلویزیون نشسته و منتظر یک فیلم است. تلویزیون آگهی تبلیغاتی پخش میکند و گاهی پخش تبلیغات بیست دقیقه طول میکشد. یکوقت است کسی به آن تبلیغات احتیاج دارد؛ اما کسی که احتیاج ندارد آگهیهای تبلیغاتی را ببیند، این بیست دقیقه را چرا بیکار بنشیند!؟ یک کتاب دمِ دستش باشد؛ بردارد و بیست دقیقه مطالعه کند. اگر مردم ما عادت کنند که از این وقتهای ضایعشونده برای مطالعه کتاب استفاده کنند، جامعه خیلی پیش خواهد رفت و فرهنگ کشور، خیلی ترقی خواهد کرد.»
(بیانات رهبر انقلاب در 1375/2/22)
به بهانه برگزاری سی و سومین نمایشگاه کتاب تهران
فرهنگ مطالعه و سبک زندگی
حسین کارگر
برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت فرصت و بهانهای است تا هم موانع ساختاری و مدیریتی در ارتقای فرهنگ مطالعه شناسایی شوند و هم اینکه کارزارهای مختلف برای تهییج و تشویق مردم به سمت کتاب و کتابخوانی به وجود آید.
چراکه ارتباط ضعیف با کتاب و نداشتن عادت مطالعه، به طور کلی و برای همه مردم یک ضعف به حساب میآید. این مسئله برای فعالان انقلابی و ولایی متفاوت است؛ چراکه رهبر معظم انقلاب، هم به عنوان رهبر سیاسی و انقلابی و هم به عنوان یک مرجع دینی، بارها بر حیاتی بودن مطالعه و کتابخوانی تأکید کردهاند. ضمن اینکه شاید در هیچ کشوری، یک رهبر سیاسی یا حاکم را نتوان یافت که همچون آیتالله خامنهای برای کتاب اهمیت قائل شود؛ نگارش تقریظ بر کتابهای مختلف، حضور هرساله در نمایشگاه کتاب، اشاره به کتابهای مختلف در سخنرانیها و بیانات درباره اهمیت ارتقای فرهنگ مطالعه، از نشانههای این مهم هستند. بنابراین، میتوان گفت که یکی از شاخصهای فرهنگ ولایی و سبک زندگی انقلابی و اسلامی، مطالعه و کتابخوانی است. یک ولایتمدار، پابند اصولی است که از سوی مرجع و الگوی وی مطرح میشود؛ بخشی از این اصول سیاسی و اعتقادی هستند و بخشی نیز در حوزه رفتارهای فردی تعریف میشوند، البته که هر دو حیطه، با هم معنی و جلوه پیدا میکنند. همه میدانند که حضرت آقا تا چه حد با کتاب انس و الفت دارند و خود ایشان نیز بارها به بیان این موضوع پرداختهاند. با این حساب،یک فرد چطور میتواند چنین الگویی داشته باشد و برخلاف آن عمل کند؟
بر این اساس، هر فرد انقلابی و مکتبی، باید مطالعه و سرگرم شدن با کتاب را به عنوان فعالیتی ولایی در نظر بگیرد. تشویق به کتابخوانی و اهدای کتاب به یکدیگر نیز نوعی امر به معروف محسوب میشود. همه ادارهها، نهادها و مراکز نیز باید گسترش فرهنگ مطالعه را یکی از وظایف خود بدانند و در این زمینه برنامهریزی کنند.
در زمانهای که معاندان انقلاب بیش از پیش در حوزه فرهنگ و رسانه سرمایهگذاری و فعالیت میکنند، مردم انقلابی نیز محکوم به کار بیشتر در این زمینه هستند.
در ادامه، چند روش مورد اشاره در بیانات حضرت آیتالله خامنهای برای انس با کتاب و تبدیل شدن به یک کتابخوان حرفهای را مرور میکنیم:
نیمساعتها!
«کتابخوانی را باید جزو عادات خودمان قرار دهیم. به فرزندانمان هم از کودکی عادت بدهیم کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتی میخواهند بخوابند، کتاب بخوانند. یا وقتی ایام فراغتی هست، روز جمعهای هست که تفریح میکنند، حتماً بخشی از آن روز را به کتاب خواندن اختصاص دهند. در تابستانها که نوجوانان و جوانان محصّل، تعطیلاند حتماً کتاب بخوانند. کتابهایی را معیّن کنند، بخوانند و تمام کنند. افرادی که کار روزانه دارند مثلاً کارمند اداری، کارگر، کاسب و یا کشاورز هستند وقتی به خانه میآیند، بخشی از زمان را گرچه نیمساعت برای کتاب خواندن بگذارند.
چقدر کتابها را در همین نیمساعتها میشود خواند! بنده دورههای بیست جلدی و بیست و چند جلدی کتاب را در همین فاصلههای ده دقیقه، بیست دقیقه و یک ربع ساعته خواندهام. پشت این کتابها را هم یادداشت میکنم که معلوم باشد. شاید صدها جلد کتاب را همینطور در این فاصلههای کوتاه ده دقیقهای خواندهام. بسیاری از افراد را هم میشناسم که اینگونهاند..» (بیانات در مصاحبه صدا و سیما، در ششمین «نمایشگاه بینالمللی کتاب» 1372/02/21)
پیش از خواب!
«در منزل خود من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه میکنم، تا خوابم میآید، کتاب را میگذارم و میخوابم. همه افراد خانه ما، وقتی میخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر میکنم که همه خانوادههای ایرانی باید اینگونه باشند. توقع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اول با کتاب، محشور و مأنوس کنند. حتی بچههای کوچک باید با کتاب انس پیدا کنند.»
(مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب 1374/02/26)
فرصتهایاندک
«من میخواهم خواهشی از مردم بکنم و آن این است: کسانی که وقتهای ضایع شوندهای دارند؛ مثلاً به اتوبوس یا تاکسی سوار میشوند، یا سوار وسیله نقلیه خودشان هستند و دیگری ماشین را میراند، یا در جاهایی مثل مطب پزشک در حال انتظار به سر میبرند و به هرحال اوقاتی را در حال انتظار به بیکاری میگذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند. کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتی هم به مقصد رسیدند، نشانی لای کتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصتهای بعدی آن را باز کنند و از همانجا بخوانند.
بنده خودم چند جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم! قضیه مربوط به قبل از انقلاب است که چند روزی برای انجام کاری از مشهد به تهران آمده بودم... وضعیت و فضای اتوبوسهای آن روزگار برای ما خیلی آزاردهنده بود و نمیتوانستیم تحمل کنیم. دلم میخواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتی بهترین کار بود. ساعتی را که به این حالت میگذراندم احساس نمیکردم ضایع میشود. آن وقتها تقریباً یکساعت طول میکشید تا آدم با اتوبوس از جایی به جای دیگر میرفت. بعضی وقتها این جابهجایی کمتر یا بیشتر هم طول میکشید. بههرحال چنین یک ساعتهایی را احساس نمیکردم که ضایع میشود؛ چون کتاب میخواندم.»
(مصاحبه در پایان بازدید از نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 1375/02/22)
بهجای آگهی تلویزیونی
«گاهی میبینید یک نفر پای تلویزیون نشسته و منتظر یک فیلم است. تلویزیون آگهی تبلیغاتی پخش میکند و گاهی پخش تبلیغات بیست دقیقه طول میکشد. یکوقت است کسی به آن تبلیغات احتیاج دارد؛ اما کسی که احتیاج ندارد آگهیهای تبلیغاتی را ببیند، این بیست دقیقه را چرا بیکار بنشیند!؟ یک کتاب دمِ دستش باشد؛ بردارد و بیست دقیقه مطالعه کند. اگر مردم ما عادت کنند که از این وقتهای ضایعشونده برای مطالعه کتاب استفاده کنند، جامعه خیلی پیش خواهد رفت و فرهنگ کشور، خیلی ترقی خواهد کرد.»
(بیانات رهبر انقلاب در 1375/2/22)