ولی خُنکه! (گفت و شنود)
گفت: چه خبر؟!
گفتم: یکی از روزنامهها که قبلاً با اسلام و انقلاب همراه بود و چند سالی است به جمع روزنامههای زنجیرهای و غربگدا پیوسته است در شماره دیروز خود یادداشتی از یک جاسوس فراری و تحت تعقیب را به چاپ رسانده!
گفت: شاید یارو از جاسوسی ابراز ندامت کرده و این روزنامه یادداشت ندامتآمیز او را چاپ کرده؟!
گفتم: ای عوام! اولاً از کی تا به حال روزنامههای
حامی غرب از ابراز ندامت جاسوسها حمایت میکنند؟!
و ثانیاً، این جاسوس فراری در یادداشت خود به نظام حمله کرده و کینه آمریکایی و اسرائیلی خود از دولت مردمی سیزدهم را بیرون ریخته است!
گفت: پس بگو! ... با دیدن حمله او به دولت ذوقزده شده و یادداشت او را چاپ کرده!
گفتم: یارو هندوانهای را از دست یک دزد گرفته و مشغول خوردن بود! به او گفتند؛ حرام است! گفت من به حلال و حرام بودنش چیکار دارم! به خاطر خُنکی میخورم!