kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۰۳۴۳
تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۶
نگاهی به پروژه تزریق هویت به اسرائیل در سینما

وقتی صهیونیست‌ها دست به دامن افسانه‌ها می‌شوند!

 


فاطمه قاسم‌آبادی
تقریبا از زمان جنگ 33 روزه، بین اسرائیل و لبنان در سال 2006 و جنگ 22 روزه اسرائیل و غزه و شکست‌های پی‌در‌پی این رژیم و رفتن به سمت ضعف و فروپاشی، اتاق فکرهای صهیونیستی برای امید دادن به مردم خودشان و به‌ویژه جوانان، که تحت فشار روانی زیادی در اسرائیل هستند، پروژه‌های جدیدی را شروع کردند....
البته تمام این تدبیرها در این سال‌ها، نتوانست ترس از پیش‌بینی و سخنان رهبر انقلاب در مورد فروپاشی این رژیم در 25 سال آینده را در ذهن مردم اسرائیل از بین ببرد یا دست کم کمرنگ کند.
در حال حاضر و با توجه به عملیات‌های انتحاری فلسطینیان کرانه باختری، که محکم‌تر و با برنامه‌تر از قبل، حملات خود را ادامه می‌دهند، ترس و اضطراب در بین مردم اسرائیل هر روز بیشتر می‌شود....
از این رو برنامه سازان و فیلم سازان اسرائیلی، چند سالی است که طبق سیاست‌های جدید، به سمت ساخت برنامه‌ها و فیلم‌هایی با مضامین قومی و افسانه‌های یهودی که در آنها یهودیان قهرمان و پیروز ماجرا هستند، رفته‌اند تا شکست‌های دنیای واقعی را به نوعی در فیلم‌ها و این داستان‌ها، در ذهن مخاطبین‌شان جبران کنند....
ما در این مطلب قصد داریم سه فیلم با این موضوع خاص را بررسی کنیم.
اورشلیم
فیلم «اورشلیم» ساخته «یوو پا» و «دورون پاز»
است که به برادران پازمعروف هستند، این فیلم محصول سال 2015 رژیم صهیونیستی است.
داستان فیلم در مورد زندگی دختر جوان و یهودی به نام «سارا» است که برای فراموشی رنج از دست دادن برادرش «جوئل» با دوستش «ریچل» به اورشلیم سفر می‌کند. در هواپیما سارا و ریچل با جوانی مسیحی به نام «کوین» آشنا می‌شوند و قرار می‌گذارند که در این سفر با هم همراه شوند.
در اورشلیم به محض ورود، این سه نفر یار چهارم گروه خود را که جوانی مسلمان به نام «عمر» است را پیدا می‌کنند و چند روز اول در اورشلیم را با یکدیگر به تفریح و بی‌قیدی می‌گذرانند.... بعد از چند روز و در روز یوم کیپور همه چیز رنگ و بوی وحشت به خود می‌گیرد و مردگان یهودی در این روز، زنده می‌شوند و به زامبی‌هایی خشمگین تبدیل می‌شوند....
در چنین وضعیت عجیب و غریبی، هر یک از این گروه چهار نفره، سعی می‌کند به طریقی، جان خودش را نجات بدهد....
دروازه‌های جهنم
که صهیونیست‌ها را آزاد می‌کند!
فیلم با نقل قولی از تِلمود شروع می‌شود:
«سه دروازه رو به جهنم وجود دارد. یکی در صحرا، یکی در اقیانوس و یکی هم در اورشلیم..»
و پس از آن ماجرا داستان، پرشی به سال 1972 میلادی می‌کند و در آن سال، اولین نشانه‌های شوم را که زنده شدن یک زن یهودی از مرگ است، نشان می‌دهد. سال 1972 برای مخاطبین آشنا با تاریخ معاصر وقایع فلسطین، سالی است که به خاطر واقعه المپیک شناخته می‌شود. اینکه زنده و زامبی شدن یک زن یهودی از مرگ، به چنین سالی بر می‌گردد که در آن درگیری و تنش بسیار زیادی بین صهیونیست‌ها و فلسطینیان اتفاق افتاد و اسرائیل، در عملیاتی برای جبران به نام (خشم خدا)، دست به تلافی تبلیغاتی بزرگی می‌زند، کاملا با قصد و قرض از طرف نویسنده به ابتدای این ماجرا اضافه شده است.
بعد از این شروع، زمانِ داستان به حال می‌آید و مخاطبین مثلا نسل جدیدی از دختران یهودی را می‌بیند که براحتی نسبت به مقدسات کفرگویی و بی‌احترامی می‌کنند و از همان ابتدا مشخص می‌شود که این مثلا یهودی‌ها، تفکرات صهیونیستی دارند و اعتقادی به خدا و پیامبر یهودیان ندارند و به دین، مانند مسئله‌ای قومی نگاه می‌کنند.
یکی از نکات قابل توجه در فیلم اورشلیم و دیگر فیلم‌های از این دست، که برای احیای هویت قومی یهودیان ساخته می‌شوند، استفاده از زبان انگلیسی به عنوان زبان اصلی است.
این مطلب با توجه به اینکه مثلا قرار است داستان قومی را به تصویر بکشند که زبان مشترکشان سوای اینکه در چه کشوری زندگی می‌کنند، «عبری» یا زبان «ییدیش» است، از نقاط ضعف این فیلم‌هاست و کاملا مشخص است که سازنده‌ها ترجیح می‌دهند برای اینکه فیلم‌شان مورد توجه بیشتری قرار بگیرد، از زبان انگلیسی استفاده کنند.
البته در مورد فیلم اورشلیم باید گفت که این نکته، تنها مشکل فیلم نیست و باید به لیست مشکلات فیلم، فیلمنامه بی‌سر و ته و شخصیت‌پردازی‌های نچسب و مهم‌تر از آن، کلیشه و تقلید از فیلم‌های آمریکایی برای ایجاد ترس را هم اضافه کرد.
بازماندگان جمع چهار نفره
در فیلم اورشلیم، مخاطبین در یک جمع کوچک چهار نفره، مجموعه‌ای از مثلا پیروان سه دین مهم الهی را می‌بینند. سارا و ریچل، نماینده یهودیان هستند و کوین متعلق به دنیای مسیحیت است و در نهایت عمر، به عنوان مسلمانِ عرب حضور دارد ولی نکته جالب اینجاست که هر چهار نفر در این گروه، در بی‌قیدی و بی‌توجهی به شرع مذهب خود، با هم نقطه اشتراک دارند.
در نهایت از بین این مثلا نماینده‌ها، ضعیف‌ترین فرد، همان مسلمان عرب زبان است که بعد از کلی صحنه‌های اضافی و خسته‌کننده در انتهای داستان، از ترس زامبی‌ها که همان مرده‌های یهودی خشمگین و زنده شده هستند، خودش را می‌کشد!
از طرف دیگر سارا و کوین، به عنوان بازماندگان این جمع، توسط برادر مرده و دوباره زنده شده سارا، به سمت نجات هدایت می‌شوند و در نهایت سارا بدون اینکه مرده باشد، یک‌مرتبه به زامبی پر قدرتی تبدیل می‌شود و برای مبارزه به سمت آسمان پرواز می‌کند و در صحنه‌های آخر فیلم، سارا که حالا زامبی شده، در حال اوج گرفتن، از بالا به کوین که پایین است، نگاه می‌کند....
در فیلم «اورشلیم» مجموعه‌ای از آرزوهای محال و سرخوردگی‌هایی که به‌خاطر شکست‌های پی‌در‌پی برای صهیونیست‌ها پیش آمده را در داستانی مثلا علمی تخیلی ولی بدون منطق داستانی گنجانده‌اند....
فیلم اورشلیم به عنوان فیلم اول برادران پاز، در این ژانر، ضعیف ترین فیلم آنها محسوب می‌شود که هم در فروش در گیشه و هم در نظر منتقدان، اثر بی‌ارزشی توصیف شده است و روایت این جوانان لاابالی و صهیونیست، از طرف مخاطبین هم پس خورده است.
گولم
فیلم «گولم» ساخته برادران پاز، محصول سال 2018 اسرائیل است.
داستان فیلم در مورد زن یهودی است به نام «هانا» که در روستایی در لیتوانی زندگی می‌کند و چند سالی است که تنها فرزند پسر خود را از دست داده است. وقتی ساکنان این روستا که همگی یهودی هستند، به خاطر شیوع بیماری و تهدید مسیحیان به خاطر دست داشتن در این شیوع، درگیر نگرانی و ترس می‌شوند،‌ هانا که به جادوگری و کابالا(عرفان یهودی) اعتقاد فراوان دارد، پیشنهاد ساختن یک گولم را می‌دهد....
حاخام بزرگ به خاطر خطراتی که این کار دارد، با او مخالفت می‌کند ولی ‌هانا در نهایت گولم را با گِل می‌سازد تا به خیال خودش از آنها در برابر دشمنان شان محافظت کند ولی همه چیز طبق پیش‌بینی‌ هانا جلو نمی‌رود....
1673 یا 2018؟
یکی از بزرگ‌ترین مشکلات فیلم گولم، سوای از فیلمنامه ضعیف و کارگردانی ضعیف ترش، مسئله داستان پردازی و شخصیت‌های غیرقابل قبولش است. درست است که ژانر فیلم تخیلی است اما وقتی مخاطبین مثلا قرار است سال 1673 میلادی را ببینند، باید داده‌ها به واقعیت آن دوران بخورد.
در فیلم مخاطبین روستای یهودی نشین، در بیش از 400 سال قبل را می‌بینند که اداها و رفتارهای مردمش، مانند سال ساخت فیلم است!
برای مثال همه می‌دانند که در تاریخ، یهودیان از هر تیره و نژادی، به مردمی مشهور بودند که حجاب زنان، برایشان خیلی مهم بود و در آن زمان، قوانین مربوط به حجاب و محرم و نامحرم‌ها، در بین یهودیان به شدت مورد توجه بود ولی در فیلم، مخاطبین زنان روستایی یهودی آن زمان را می‌بیند که موهای خود را از زیر روسری‌ها بیرون گذاشته‌اند و اغلب یقه‌های بازی دارند و به‌راحتی با مردان دیگر گفت‌وگو می‌کنند و به سبک زنان فمنیست امروزی غربی، دختران قبل از ازدواج باردار می‌شوند و زنان شوهردار از بارداری خود جلوگیری می‌کنند!
گنجاندن این همه اراجیف امروزی، در فیلمی که مثلا قرار است تاریخ وقوع اتفاقاتش به 400 سال قبل برگردد، جالب توجه است....
باز‌سازی افسانه قدیمی
فیلم گولم با الهام از یک افسانه قدیمی یهودی ساخته شده است.
داستان مربوط به گولم، به «یهودا لو بن بزالل» خاخام پراگ در قرن ۱۶ برمی‌گردد. او که با نام «مهارال» هم شناخته می‌شود، برای جلوگیری از حمله جنتیل‌ها(غیریهودی‌ها) به محله یهودی، یک گولم درست کرد.
در این داستان مهارال از گِل، موجودی به شکل گولم ساخت و با آیین‌های خاص جادوگری و حروف عبری آن را به زندگی آورد. این گولم، یوزف(یوسف) نام داشت. تنها محدودیت در مورد او این بود که گولم مورد نظر، نمی‌توانست در روزهای شنبه کار کند. از این رو مهارال در روز جمعه با پاک کردن نام خدا، گولم را از کار
می‌انداخت.
بر اساس این داستان، یک جمعه مهارال فراموش کرد که گولم را از کار بیندازد و گولم به خشونت دست زد و این‌بار یهودیان را به جای دشمنان‌شان قتل‌عام کرد. مهارال بعد از این فاجعه، در برابر کنیسه نام خدا را از دهان گولم خارج کرد و گولم به چندین قسمت تقسیم شد و قتل‌عام تمام شد.
پیش از این فیلم در سال 1915 فیلمی با همین مضمون به نویسندگی، کارگردانی و بازی «پاول وگنر» ساخته شد و فیلم گولم 2018 در حقیقت باز‌سازی همان داستان و فیلم است، به شکلی مثلا مدرن و امروزی که با توجه به انتخاب زبان انگلیسی برای بازیگرانش، بیشتر شبیه به یک فیلم درجه سه آمریکایی است تا فیلمی اسرائیلی که قرار است افسانه یهودیان را زنده کند.
گولم به عنوان فیلم دوم برادران پاز، برای زنده کردن هویت قومی یهودیان، نسبت به فیلم اول آنها یا همان اورشلیم، ‌اندکی در فروشِ در گیشه پیشرفت داشت ولی در کل مخاطبین از این فیلم هم به هیچ وجه استقبال نکردند و تنها موفقیت فیلم، نقدهای مثبتی بود که تعدادی از منتقدین غربی از فیلم کردند.
شب زنده‌داری
فیلم «شب زنده‌داری» به نویسندگی و کارگردانی «کیت توماس» محصول سال 2020 آمریکا است.
داستان فیلم شب‌زنده‌داری، در مورد جوانی به نام «یاکوب»(یعقوب) از یهودیان ارتدوکس ساکن بروکلین آمریکاست.
یاکوب به خاطر اتفاق ناگواری که در یک شب، برای برادر کوچک‌ترش افتاده و به مرگ او منتهی شده، ایمان به مذهبش را از دست می‌دهد و از جامعه بسته و ایزوله یهودیان جدا می‌شود تا به هر سختی که هست، در جامعه آمریکا مستقل شود. در این بین یک شب که با دوستانش که آنها هم از جامعه یهودیان حسیدی جدا شده‌اند، دور هم جمع می‌شوند و طبق رسم گروه، مشکلات دنیای جدیدی را که با آن رو‌به‌رو شده‌اند، برای هم به اشتراک می‌گذارند، در پایان جلسه شان، یکی از دوستان سابق یاکوب، به دیدارش می‌رود و از او می‌خواهد که به عنوان شومر(فردی که یک شب بالای سر مرده‌های یهودی بیدار می‌ماند و برای مرده، دعا و مزامیر داوود می‌خواند) بالای سر پیرمردی که از بازماندگان هولوکاست است، بیدار بماند و در ازای آن پول قابل توجهی دریافت کند.
یاکوب که هنوز در دنیای جدید نتوانسته کار درستی دست و پا کند و مشکلات مالی زیادی دارد، این پیشنهاد را قبول می‌کند ولی وقتی با آن مرده رو‌به‌رو می‌شود، ارواحی را می‌بیند که او را به این نتیجه می‌رسانند که مرده موردنظر، تجربیاتی شبیه به خودش در زندگی داشته است و عذاب وجدان بزرگی روی شانه‌هایش سنگینی می‌کند و این عذاب، مانند شیطانی او را تعقیب می‌کند....
یهودی حسیدی و مشکلاتش
می‌توان گفت فیلم «شب‌زنده‌داری»، چند سر و گردن بالاتر از فیلم‌های علمی- تخیلی برادران پاز است. درست است که همه این فیلم‌ها سعی دارند برای یهودیان و به‌ویژه صهیونیست‌های اسرائیل، هویت قومی باز‌سازی کنند ولی این فیلم به‌ویژه در سکانس‌های ابتدایی‌اش، ورود جدید و جالبی به زندگی یهودیان و جوانان جدا شده از فرقه حسیدی‌ها دارد.
این جوانان یهودی که تازه از جمع حسیدی‌ها جدا شده‌اند، در زندگی تازه خودشان مشکلات بیشماری دارند. یاکوب پیش از این و در قلب کشوری مانند آمریکا، از تکنولوژی کاملا دور بوده و حالا تازه با موبایل آشنا شده است و اینترنت به نظرش دنیای فوق‌العاده بزرگی است که گیجش کرده، او همچنین نتوانسته در جامعه آمریکا شغل مناسبی پیدا کند (بیشتر تبعیض‌های شغلی و اولویت‌های مختلف که گفته می‌شود در آمریکا برای یهودیان وجود دارد، به شاخه یهودیان اشکنازی می‌رسد و یهودیان حسیدی که با بیشتر تفکرات اشکنازی‌ها مخالفند، سهم خاصی ندارند و البته که اشکنازی‌ها خودشان را نژاد بالاتری نسبت به حسیدی‌ها می‌دانند) از طرف دیگر این جوان به خاطر مسائل دینی و عرفی حسیدی‌ها، حتی نمی‌تواند با جنس مخالف خود رابطه درستی برقرار کند و به اصطلاح اصلا بلد نیست!
بازی قابل قبول «دیو دیویس» بازیگر یهودی الاصل آمریکایی، در نقش یاکوب، به عنوان جوانی شوریده حال و بلاتکلیف، در فیلم کاملا جا افتاده است و جزو نکات قوت آن محسوب می‌شود.
جن‌گیری مسیحی
یا شب‌زنده‌داری یهودی؟
داستان کلی فیلم «شب‌زنده‌داری»، کاملا روی داستان‌های مشابه از فیلم‌های جن‌گیری مسیحیان سوار است، منتها در شب زنده‌داری، مخاطبین به جای کشیش به شک افتاده، جوان مومن سابق حسیدی را می‌بینند و به جای صلیب و آب مقدس هم شال تالیت و تِفیلین یهودیان وجود دارد... از طرف دیگر ماجرا، در این فیلم به جای اجنه شرور مخاطبین با شیطانی با نام مازیک که ریشه در باور‌های یهودی دارد رو‌به‌رو هستند و این شیطان به نوعی تجسم عذاب وجدان جنازه مورد نظر و یاکوب است.
آقای لیتواک یا همان جنازه که در اردوگاه‌های نازی مجبور می‌شود از ترس جانش به همسرش شلیک کند و یاکوب هم وقتی به همراه برادر کوچکش با چند جوان لاابالی رو‌به‌رو می‌شود، از ترس جانش اجازه می‌دهد آن جوان‌ها برادرش را اذیت کنند و درنهایت هم با فرار برادرش و زیر ماشین رفتن او، این احساس گناه برای یاکوب ابدی می‌شود....
یاکوب و لیتواک هر دو انسان‌هایی بزدل هستند که برای محافظت از جان خود حاضر شده‌اند زیر ظلم ستمگران سرخم کنند و آسیب به دیگران را بهتر از آسیب به خود دیده‌اند ولی داستان در شب زنده داری، به نوعی جلو می‌رود که مخاطبین بیشتر از اینکه از این بزدلی و خودخواهی منزجر بشوند، به رسم قدیمی فیلم‌های ‌هالیوودی دلشان برای یاکوب و لیتواک می‌سوزد و در مورد این مطلب، کارگردان توانسته به مقصودش برسد و در این فیلم واقعا برای یهودیان از جانب مخاطبین ترحم بخرد.
فیلم «شب‌زنده‌داری» با توجه به اینکه محصول آمریکاست، کیفیت و داستان‌پردازی بسیار بهتری نسبت به تولیدات اسرائیلی در مورد باز‌سازی هویت قومی یهودیان دارد. البته فیلم کیت توماس برخلاف فیلم‌های برادران پاز که به سبک صهیونیست‌ها کاملا دین و شرعیات یهودیان را نفی می‌کند، عمل می‌کند چراکه قهرمان داستان در شب‌زنده‌داری، برای مبارزه با شیاطین به المان‌های دینی یهودی رجوع کرده و از آنها کمک می‌گیرد و با این عمل، مخاطب مسیحی هم می‌تواند با فیلم هم ذات پنداری کند.
با وجود همه این تلاش‌ها شب‌زنده‌داری، در بین مخاطبین نتوانست محبوبیتی داشته باشد و نمرات پاینی در سایت‌های معتبر مخاطبین گرفت و تنها منتقدین از این فیلم استقبال کردند و روایت یهودی مظلوم، که به جنگ شیاطین رفته است را خریدند.