چرا «سریعترین صعود» به «سریعترین سقوط» تبدیل شد؟(نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
۱-ورزش (و رشتههایی مثل فوتبال) به یک تحول و اصلاح مدیریتی احتیاج دارد. این به گمان ما مهمترین نیازی است که ورزش ایران با همه وجود احساس میکند. ورزشی با داشتههای غنی چه از حیث مادی و علیالخصوص از حیث انسانی، آنطور که باید سامان نمیگیرد، آنطور که انتظار میرود در عرصههای فنی و فرهنگی در مسیر پیشرفت و قوی شدن قرار نمیگیرد، چنانکه مردم و علاقهمندان انتظار دارند توقعات آنها را چه از نظر اخلاقی و ترویج مرام پهلوانی و چه از نظر فنی و افتخار آفرینی برآورده نمیکند، فقط وفقط برای اینکه «مدیریت» حاکم بر آن ضعیف است. درست عمل نمیکند، دنبال کار وبار و مشغولیتها وتمنیات نفسانی است تا خدمت به مردم و انجام مسئولیتهایی که در قبال ورزش برعهدهدارد.
۲-فوتبال (و در نگاهی کلیتر ورزش) را باید از دست غریبهها و رخنه کردههایی که غالبا به دلایل و با انگیزههای مختلف ازکسب شهرت و ثروت گرفته تا حتی دلایل سیاسی و تخریبگری فرهنگی و اخلاقی خلاصه غیرفوتبالی و ورزشی به این عرصه گام نهاده و جایگاههای حساس مدیریتی و سیاستگزاری آن را به اشغال خود درآوردهاند، نجات داد. این اولین گام و قدمی است که اگر روزی-که امیدواریم همین امروز باشد- خواستیم و واقعا از سر صداقت اراده کردیم فوتبال را سامان ببخشیم و این رشته پرطرفدار و جذاب را سراسر در مسیر جامعه و خدمت به مردم و ایجاد و تقویت امید و شور و نشاط اجتماعی و بالاخره هماهنگ و همسو با منافع ملی در اختیار و به کار بگیریم، باید برداشته شود. غیر از این باشد و نخواهیم در وضع موجود و روند حاکم تغییر بدهیم و آن را اصلاح کنیم، بدون تردید در آینده هم وضع همین خواهد بود (بلکه بدتر) که حالا هست.
۳- در یک سنجش آسیب شناسانه دقیق و ارزیابی منصفانه و کاملا خیرخواهانه، آنچه از وضعیت موجود و واقعیتهای غیر قابل انکار رشتهای مثل فوتبال به عنوان نتیجه به دست میآید این است که؛ فوتبال به عنوان رشتهای مردمی گرفتار آفتی شده است به نام رخنه و نفوذ غریبهها. کسانی که در سر سوداهای خود را دارند و راه برآورده شدن آن را، رخنه در فوتبال و نادیده گرفتن احساسات و مطالبات میلیونها نفر که به درست و غلط به این رشته عشق میورزند وبا آن زندگی میکنند و با خوشیهای آن شاد و با ناکامیها و شکستهایش غمگین وکسل میشوند میدانند.
جریان غریبه و رخنه کرده، به جای اینکه فوتبال را در خدمت این مردم و برای شادی دل مردم و نشاط اجتماعی بداند، در خدمت خودش میگیرد و سعی میکند از جذابیتهای ذاتی این رشته و اتفافات مثبتی
- مثل صعود به جام جهانی- که اصلا ربطی به آنها و مدیریت آنها ندارد، در جهت منافع و اهداف خودشان استفاده کنند و به کمک بلندگوهای اجیر شده رسانهای و تبلیغاتی این موفقیت و صعود را به حساب مدیریت خردمندانه و برنامهریزیهای مدبرانه خود بگذارند و یکسره خودشان و رفقایشان و « یاردوازدهم» شان!با نادیده گرفتن هنر وتوان ذاتی فوتبال ایران از یکسو و قرعه مناسب و حریفان درجه دوم آسیایی از سوی دیگر بر سر عالم وآدم منت بگذارند و بیوقفه در بوق «سریعترین صعود» بدمند و بر سر عالم و آدم منت بگذارند و... غافل از آنکه وقتی پای صداقت و اخلاص در میان نباشد و فریب و سیاهکاری میدانداری کند، خیلی زود و ناباورانه «سریعترین صعود» به «سریعترین سقوط» منجر میشود!
۴- اینکه چرا سریعترین صعود به سریعترین سقوط منجرشد، سؤال مهم و قابل تاملی است که بیش از هر کسی مدیران ورزش کشور نباید به راحتی از آن بگذرند. پاسخ به این سؤال، ما را به همان آفتی میرساند که بالاتر به آن اشاره کردیم: رخنه غریبههای فرصتطلب که به دنبال فوتبال و کار برای مردم نیستند- و اصلا در ذهنیت و باور خود برای مردم احترام و جایگاهی قائل نیستند- در جایگاههای مدیریتی و تعیینکننده فوتبال است. رخنهای که امروز و دیروز هم شروع نشده و سالهاست نفوذ این جریانات در ارکان فوتبال شروع شده و هشدار و اعلام خطر افراد و رسانههای دلسوز هم طبق معمول به گوش آنهایی که باید، نرفت.رخنهای که ابتدا یا نفوذ در ردههای پایینتر آغاز شد، بعد شکل رسانهای و مشاورهای و چراغ خاموش به خود گرفت و... بالاخره به بالاترین سطوح مدیریتی در فوتبال و... رسید. امروز هم باید پرسید در غیاب و انزوای بزرگان و چهرههای محترم و اصیل فوتبال چه کسانی مجمع فدراسیون را به اشغال خود در آوردهاند؟ چه کسانی صندلیهای هیات رئیسه و کمیته اخلاق و... را اشغال کرده و برای فوتبال خوش سابقه و پرافتخار ایران تصمیم میگیرند؟ پاسخ این سؤالات و نظایر آن، ما را به همان آفتی میرساند که اشاره شد. آفتی که ریشه ماجرای ویلموتس وضربه سنگین مالی آن است. آفتی که اگر مثلا بخواهیم دلیل اصلی کنار ماندن تیمهای مردمی و بزرگی مثل استقلال و پرسپولیس را در آسیا پیدا کنیم باز به آن میرسیم.و...
۵-جالبتر والبته تلختر از همه این است که این افراد و باندهای رخنه کرده، بعد از آنکه مثلا در قامت وزیر ورزش یا رئیسفدراسیون فوتبال با عملکرد اشتباه- و گاه به عمد اشتباه!- خود ضربات و آسیبهای جدی مالی و فنی و فرهنگی وارد آوردند و به ریش مردم و اهالی ورزش و فوتبال حسابی خندیدند و...با پایان دوره کاری خود یا اخراج و برکناری از سمتهای غصبی، بدون اینکه به مردم و جامعه درباره عملکرد خسارتبار
خود توضیح دهند یا کسی، مرجعی از آنها توضیح بخواهد راهشان را میگیرند و دنبال کار خود میروند و... در نتیجه این مردم هستند که باید از حیث روانی و روحی و مالی تاوان زیانهای این عناصر نالایق و اشتباه آمده در ورزش را بپردازند... این است که عرض میکنیم برای نجات ورزش و رشتههایی مثل فوتبال هر چه زودتر باید اقدامات اساسی و اصلاحی صورت پذیرد و ارادهای آهنین برای دفع موانع و آفات ورزش از جمله رخنه غریبههای مجهول الهویه به میدان بیاید...