یک ستاره از آن هزار
ستاره هفدهم؛ دعوتنامه الهی...
ابوالقاسم محمدزاده
روایتی از شهید محمدتقی مددی قالیباف:
میهمان خانه رمضان که میشوی، همه چیز فرق میکند. شادی مضاعف میشود و در خانهاش، میلاد امام جواد علیهالسلام جلوهای دیگری پیدا میکند و رونقی مییابد. هم چراغ دل روشن میشود و هم چراغ ضمیر پدر و مادر.
ولادت میوه دل رضاست و بساط شادی ولادت امام نهم بر پا که تو پا به عرصه گیتی و جهان خاکی میگذاری. پدرت رمضان، به یمن مولود ولایت، نامت را محمدتقی میگذارد.
یک ساله که میشوی، پدرت بار و بنه جمع میکند و از محله سوسنآباد تهران کوچ میکند و هجرت، مقدمهای میشود برای پروازت؛ و مشهد و حال و هوای حرم و روضههایی که تو را پدرت به آنجا کشانده، زمینه رشد فکریات را فراهم میکند و تو را به شور و هیجان انقلاب میرساند.
مشتاق میشوی که نوارهای سخنرانی و روشنگرانه امام را که در بطن مجالس مذهبی دست به دست میشود گوش کنی و درس قیام و جهاد بیاموزی و با مردمی که در مقابل جور و ستم رژیم حاکم بر جان و مال مردم ایستاده بایستی. گاهی با حضور در راهپیمایی و گاه با تعطیلی مدارس و کشاندن دانشآموزان به کف خیابان و همراه شدنتان با مردم انقلابی که به دعوت امام خمینی لبیک گفتهاند و به جمع انقلابیون مشهد میپیوندی تا اوج غرور ملی مذهبی را در تاریخ این مرز و بوم رقم بزنید.
پیروزی انقلاب، درس و مدرسه، ضمیرت را روشن کرده بود و بسیج،! آن مدرسه عشق، روحت را جلا میداد و جنگ تحمیلی عذاب.
تجاوز دشمن را تاب نیاوردی و روح و جسمت را به جبهه کشاندی که مصادف شد با فتح خرمشهر و شدی خدمه خمپاره 81 میلی متری.
تازه اول راه بودی و اوج عاشق پیشهگیات که در جبهه ماندگار شدی و لباس سبز سپاه را پوشیدی و تا فرماندهی ادوات پیش رفتی و ثابت کردی تیپ 21 امام رضا(ع) فرزندانی چون تو را میخواهد تا نام امام رئوف، همچنان بر صفحه تاریخ بدرخشد و فرزندانش جاودانههای تاریخ میشوند.
همزمان با مسئولیت جانشینی ادوات تیپ 21 در کسوت فرماندهی توپخانه هم عملیاتهای والفجر 8،
کربلای یک، کربلای 4و 5 را تجربه کردی و لایق زیارت خانه دوست گردیدی و حاجی شدی.
هرچند در آن سفر تقصیر خون کردی و تا پای قربانی شدن در جوار خانه خدا پیش رفتی. اما خداوند تو را برای قربانی شدن در منای دیگری پسندید و عملیات نصر 8 وعدهگاه دیدارت بود.
60 ماه از بهترین لحضات جوانیات را در خطوط مقدم گذراندی و با جهاد و ایثار و تدین، تمرین لایق شدن کردی تا سرانجام به ملاقات حق برسی.
آبان ماه 1366، ترکش گلوله توپ دشمن بعثی، دعوت نامهات بود و بال پروازت، برای هجرت تو! از خاک تا به افلاک و دیدار معبود.