kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۴۱۳
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۰:۱۹
ردپای 60 سال خیانت و جنایت - روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332

بختیار عامل انگلیس و آمریکا (پاورقی)


Research@kayhan.ir
تالیف: کامران غضنفری

فصل چهارم -  کودتای نقاب :
کودتای نقاب ، کودتایی بود که کار طراحی و برنامه ریزی آن از سال 1358 شروع شده بود و قرار بود که در تاریخ 18 تیر 1359 به اجرا درآید . این کودتا که مرکز اصلی اجرایی آن قرار بود پایگاه هوایی شهید نوژه همدان باشد ، بعدها معروف شد به کودتای نوژه . در اینجا مراحل مختلف این توطئه را بررسی می کنیم .
در بهار سال 1358 ، محمد باقر بنی عامری سرهنگ دوم بازنشسته ژاندارمری ـ از همکاران نزدیک ارتشبد غلامعلی اویسی ـ درصدد برآمد تا از مواضع غرب نسبت به ایران اطلاع یابد و بر اساس آن میزان موفقیت تدارک یک توطئه را علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ارزیابی کند . سرهنگ عطاءالله بای احمدی ـ افسر رکن 2 ارتش و دوست بنی‌عامری که با سازمان سیا مرتبط بود و قصد خروج از ایران را داشت ـ از سوی بنی عامری مأموریت یافت تا نسبت به دیدگاه های غرب در قبال نظام جمهوری اسلامی کسب اطلاع کرده و نتیجه را به او گزارش نماید . یک ماه بعد ، پیک بنی عامری طی تماس تلفنی از آتن گزارش داد که آمریکا آماده حمایت از نیروهایی است که قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را دارند .
این تماس بلافاصله به نزدیکی بنی عامری با هواداران شاپوربختیار ، از طریق یکی از عوامل فعال بختیار در ایران به نام ابوالقاسم خادم ، انجامید .1
باید توجه داشت که سازمان سیا ، از نخستین روزهای پیروزی انقلاب، مسئله ی کودتای نظامی را در دستور کار خود داشت و از همان ایام درصدد ایجاد هماهنگی های لازم بود . بعدها یکی از سران کودتا در دادگاه به این نکته اشاره می کند و می گوید :
« دو الی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب ، اولین تماس بین مأموران سیا و یکی از دوستان بنی عامری در اروپا برقرار شد و آنها بنی عامری را در خط شاپور بختیار قرار دادند ». 2
شاپور بختیار ـ آخرین نخست وزیر شاه ـ در دوران ملی شدن نفت، عامل اطلاعاتی انگلیسی ها بود . وی هنگامی که مدیر کل اداره کار آبادان بود ، حقوق ماهیانه ای در حدود 700 تومان می گرفت و همزمان از تشکیلات اطلاعاتی انگلیسی ها در شرکت نفت ایران و انگلیس نیز ماهیانه 10 هزار تومان دریافت می کرد .3
پس از کودتای 28 مرداد 1332 ، بختیار در حالی که ظاهراً از اعضای اصلی جبهه ملی به حساب می آمد ، اما در پشت پرده با ساواک نیز ارتباط و همکاری داشت . 4
از ابتدای دهه 1340 ، به دستور شاه و با مراقبت و هدایت ساواک، شاپور بختیار به سوی فعالیت های اقتصادی سوق داده می شود و با عنایات شاه ، وی مدیریت تعدادی از مؤسسات اقتصادی و کارخانجات وابسته به بنیاد پهلوی را بر عهده می گیرد . تا زمان حکومت شریف امامی در سال 1357 ، وی ماهیانه 70 هزار تومان از بنیاد پهلوی می گرفت و این غیر از حقوق ومزایا و پاداش و مستمری از دیگر مؤسسات و ادارات و سود سهام او در دیگر کارخانجات و شرکت ها بود . 5
بختیار در همان حال که با ساواک ارتباط داشت ، با سازمان سیا نیز مرتبط شد . در یک سند سرّی سازمان سیا به دست آمده از سفارت آمریکا در تهران به تاریخ 13 مرداد 1358 ، چنین آمده که :
« بختیار در سال های اوایل دهه 1960 (1340) با چند تن از مأموران قرارگاه [سیا] تماس آگاهانه داشت ».6
معنای عبارت فوق آنست که بختیار از اوایل دهه 1340 ، با سازمان سیا ارتباط داشته است .
با چنین سابقه ای ، بختیار پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فرار از ایران ، مجدداً درصدد بازگرداندن سلطنت و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران برمی آید . در گزارش خیلی محرمانه مورخ 17 سپتامبر 1979 ( 26 شهریور 1358 ) سفارت آمریکا در پاریس که به وزارت امور خارجه آمریکا ارسال شده ، چنین آمده :
« هوشنگ نهاوندی وزیر سابق مسکن و شهرسازی ایران ، که در محافل مهاجرین ایرانی فعالیت دارد ، به وابسته ی فرهنگی سفارت اطلاع داد که روز دوشنبه 17 سپتامبر ، پاریس را به قصد مکزیک ترک می‌کند تا با شاه ملاقات نماید . مأموریت او عبارت است از اطلاع دادن به شاه درباره حکومت در تبعید که تازه جوانه زده است . این یک ائتلاف سیاسی است که به طور مداوم به هم نزدیک‌تر می شود و در اطراف [شاپور] بختیار ، جمشید آموزگار و خود او ، به اضافه دیگرانی که هنوز نمی خواهند هویت شان فاش شود ، دور می زند و از پشتیبانی اویسی و جم که از جمله نظامیان مهاجر هستند نیز برخوردار است ». 7
سند سرّی مورخ پنجم اکتبر 1979 ( 13 مهر 1358 ) از پایگاه سیا در بروکسل به ستاد سیا در واشنگتن ، با عنوان "اظهارات اس.دی.پرون" حاکی است :
« شاپور بختیار اقدام به تماس با ایرانیان مقیم بلژیک برای پشتیبانی کرده است . پ/1 توضیح داد که بختیار به دنبال پول نیست ـ چون از خواهر شاه پول می گیرد ـ بلکه خواستار حمایت معنوی و تشکیلاتی است . پ/1 اطلاع ندارد که طرح های آینده ی بختیار چه می باشد ». 8
پ/1 کد رمز یکی از اقوام بختیار بوده است . در یک سند دیگر سّری سازمان سیا در مورد ملاقات بختیار با پ/1 چنین آمده که :
« بنا بر اظهار پ/1 ، بختیار با وی تماس گرفته و از او خواسته که ملاقاتی بین او و مقامات عالی رتبه دولت آمریکا و یا سازمان سیا ترتیب دهد ... از طریق پ/1 به اطلاع بختیار رساندیم که برای ارائه نظریاتش به سیا ، از پ/1 به عنوان یک رابط استفاده نماید . 9
در یک سند دیگر به تاریخ نوزدهم اکتبر 1979 ( 27 مهر 1358 ) و با طبقه بندی سرّی چنین آمده :
« در روز پنجم اکتبر ، پس از بازگشت پ/1 از اروپا ، با وی ملاقات و اطلاعاتش گرفته شد . او از 25 الی 28 سپتامبر در پاریس با بختیار و از 29 سپتامبر تا دوم اکتبر در لندن با تیمسار جم ملاقات کرده بود. بختیار نقش پ/1 را به عنوان واسطه میان خود و سیا پذیرفت . پیام بختیار به ما این بود که وی با سرمایه قلیلی ، فعالیتی را اداره می کند که به هیچ جایی نمی رسد مگر اینکه از آمریکا تأمین مالی و راهنمایی عملیاتی دریافت دارد . او هنوز در مرحله برنامه ریزی قرار دارد ، اما پیش بینی می‌کند ظرف مدت پنج ماه ، تمام جزئیات را آماده کند و در آن موقع وی می‌خواهد به واشنگتن آمده تا درباره آینده جنبش خود و کشورش با مقامات دولت آمریکا به طور مستقیم مذاکره نماید . 10
در بخش دیگری از این گزارش گفته شده که :
دفتر بختیار در پاریس متشکل است از دکتر بختیار ، دکتر عبدالرحمان برومند [ از منابع قدیمی سیا ] ، دختر پاکروان رئیس سابق ساواک ، که به عنوان منشی کار می کند . در لندن نیز تیمسار جم را دارد که در امور نظامی با کمک تیمسار محسن مبصّر از فرماندهان سابق پلیس و امیرحسین امیرپرویز که اینک در لندن تجارت دارد ، کار می کند ». 11
شاپور بختیار در همان حال که با آمریکا ارتباط برقرار کرده بود ، درصدد برقراری ارتباط با عراق نیز برآمد . در مورد روابط بختیار با رژیم صدام حسین ، در یکی از اسناد سازمان سیا چنین آمده :
« بختیار در تاریخ 29 اکتبر 1980 ( هفتم آبان 1358 ) پنهانی از پاریس خارج شده ، به عراق رفت . وی در آنجا با رهبران سطح بالای دولت عراق ملاقات کرد . انتظار می رود که بختیار در آخر هفته به پاریس برگردد . به ت/19 دستور داده شد که به پاریس بیاید تا در روز سوم نوامبر ( 12 آبان ) با وی ملاقات کند ». 12
گرچه بنی عامری درپی کسب اطلاع از همراهی آمریکا با هر گونه طرح براندازی ، با شبکه ی در حال تشکل بختیار به عنوان سازمانده و مجری این طرح همکاری آغاز کرد ولی هنوز کودتا به عنوان ممکن ترین روش براندازی تعیین نگردیده بود زیرا در این مقطع تاریخی ـ قبل از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا ـ بر اساس تحلیل منابع اطلاعاتی آمریکا، عناصر سلطنت طلب در ارتش دستخوش وحشت و پراکندگی بوده ، دوران نقاهت حاصل از ضربه انقلاب را می گذراندند .
در تاریخ 29 اکتبر 1979 ( 7 آبان 1358 ) ، دونالد.سی.پکوئین یا همان توماس اهرن ، رئیس پایگاه سیا در تهران ، طی گزارشی به مرکز سازمان نوشت :
« در صورتی که ارتش از کسی طرفداری کند اوضاع می تواند صورت دیگری پیدا کند ، اما آنها ـ نظامیان ـ هنوز کاملاً وحشت زده‌اند. انضباط آنها ضعیف است و اشتیاق حرفه ای عملاً وجود ندارد و رهبران احتمالی که به نظر رسد بتوانند اعتماد به نفس خود را بازگردانند هنوز پدیدار نشده اند ... شما [رئیس سیا] از من خواستید که در یک فرصت راجع به امکانات اعمال نفوذ در جریان امور اظهار نظر کنم . من نظر خود را فقط به طور حاشیه ای و جزیی و تا زمانی که ارتش دوران نقاهت خود را طی کند اعلام می کنم و این هم مرحله ای است که برای طی آن از دست ما تقریباً کاری ساخته نیست . کاری که از دست ما برمی‌آید و من هم اکنون درگیر آن هستم ، این است که سران بالقوه یک ائتلاف متشکل از لیبرال های سیاسی ، چهره های دینی میانه رو و سران نظامی متمایل به غرب ـ در هنگامی که پدیدار شدند ـ را شناسایی کرده و آماده حمایت از آنها شویم . کسی که بیش از دیگران احتمال داده می‌شود این ائتلاف را سرعت بخشد ، آیت الله شریعتمداری است ».13