اخبار ویژه
ما اصلاحطلبان تا کی میخواهیم افسانه ببافیم؟!
یک نشریه اصلاحطلب تصریح کرد اصلاحطلبان همواره جوگیر شدهاند و اکنون شکستهای زنجیرهای مجدداً به سراغ آنان آمده است.
روزنامه هفت صبح با اشاره به شکست اخیر طیف متبوع خویش در انتخابات هیئت رئیسه شورای شهر تهران نوشت: اصلاحطلبان هر ستی که میبرند چنان فریاد شادمانی و هل من مبارز سر میدهند که فراموش میکنند برای امتیاز بعدی باید تمرکز داشته باشند. از موفقیتهایشان افسانه میسازند و یادشان میرود که بازی ادامه دارد. این داستان مختص امروز و ماجرای انتخاب رئیس شورای شهر نیست. از همان سال 76 که به قدرت رسیدند، همیشه با شور و شعف غیرقابل کنترل سیاستمداران این جناح رو به رو بودهایم که معمولاً ختم به یک شکست سخت میشود. اصلاحطلبان در سلسله انتخابات سال 76 و 77 و 78، ریاست جمهوری، شورای شهر تهران و مجلس را به دست گرفتند. تمام آن سالها اصلاحطلبان سرمست پیروزی رجز میخواندند و یا در مورد علت پیروزیشان میزگرد و مناظره برگزار میکردند و در روزنامههای پرتعدادشان یادداشت و سرمقاله مینوشتند. راستش فکر میکردند آن قدر خوب هستند که دیگر امکان ندارد مردم رهایشان کنند! آنها انتخابات شورای شهر در سال 81 را به شکلی باور نکردنی به آبادگران و اصولگرایان واگذار کردند که در پی آن احمدینژاد شهردار تهران شد. در مجلس درگیر تنشهای سیاسی بیحاصلی شدند که بسیاری از آنها را از مجلس بعدی، دور ساخت.
7 صبح افزود: این سلسله شکستها در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 هم تکرار شد. اصلاحطلبها با اعتماد به نفسی عجیب، دکتر معین را به عنوان نامزد خود برای ریاست جمهوری معرفی کردند. در حالی که این استاد محترم دانشگاه در بهترین ارزیابیها هم کاریزمای لازم برای محبوبیت بین عوام را نداشت. اصلاحطلبها سپس کاهلانه از منصرف ساختن مهرعلیزاده و کروبی سر باز زدند و پس از شکست سخت دکتر معین در دور اول، در دور دوم هم همه پوئنهای خود را نومیدانه در خانه هاشمی رفسنجانی قرار دادند و در نهایت با شکستی باورنکردنی روبهرو شدند...
این روزنامه تصریح کرد: پرده دوم همین اتفاق در بهار 92 رخ داد. پیروزی سخت و میلیمتری حسن روحانی در مرحله اول شگفتی بزرگی بود اما خیلی از کارشناسان این آرا را برگرفته از محبوبیت کاراکتر جذاب حسن روحانی در مناظرهها و دو قطبی ایجاد شده توسط او (و البته با مساعدت دکتر ولایتی) در برابر قالیباف و جلیلی را علت اصلی موفقیت روحانی قلمداد کردند.
نویسنده یادآور شد: داستان از آنجا دراماتیک شد که رسانههای وابسته به این طیف سیاسی یک سال مدام درباره موفقیتشان در انتخابات قلمفرسایی میکردند و مصاحبه میگرفتند. از خرداد 92 تا مرداد 93 بیوقفه مصاحبههای متعددی از سیاسیون منتشر میشود تا برای خوانندگان تفسیر کنند که چگونه در انتخابات پیروز شدند. ویژهنامههای نوروزی 93 پر بود از همین حرفهای تکراری که سیاسینویسان این روزنامهها و سایتها گویی توان دلکندن از مرور خاطرات شیرینشان را نداشتند.
روزنامه 7 صبح خاطرنشان کرد: آنها شکست در انتخابات شهردار را هم نتوانستند به درستی هضم کنند و آن را تنها به چرخش ناگهانی الهه راستگو ربط دادند. یک سال در دریای شادمانی شناور بودند بیآنکه آداب کار سیاسی را رعایت کنند. حالا پس از یک سال، نوبت به ضربهها رسیده است. ابتدا وزارت علوم را از دست دادند. این به معنای خداحافظی با تنها وزیر واقعاً اصلاحطلب دولت بود. آنها در حوزه شهری نیز در تلاشهایشان برای خلع و یا حداقل تضعیف اختیارات قالیباف ناکام ماندند و مرد مشهدی چشمآبی با قدرت بر منصب خود حفظ شد. حتی جنجالهایی مثل آتشسوزی کارگاه خیابان جمهوری، کشتن دستفروش با پنجهبوکس توسط مأمورین سد معبر، آتشسوزی در مترو و طرح پرحاشیه تفکیک جنسیتی، به رغم حملات مسلسلوار رسانههای اصلاحطلب نیز ذرهای جایگاه او را متزلزل نساخت. در آخرین حادثه، اصولگرایان ریاست شورای شهر را نیز از چنگ اصلاحطلبان به درآوردند.
حزب منحله تقصیر شکست را به گردن محسن هاشمی انداخت
معاون سیاسی حزب منحله مشارکت، محسن هاشمی (نامزد ناکام تصدی شهرداری) و احمد مسجدجامعی رئیس پیشین شورای شهر تهران را عاملان اصلی ناکامی اصلاحطلبان در انتخابات هیئت رئیسه شورا معرفی کرد.
آذر منصوری در روزنامه شرق نوشت: اولین واکنشها از جنس آسیبشناسی دلایل از دست دادن اکثریت از جانب اصلاحطلبان مطرح بوده است. این واکنشها عمدتا حول دو محور عمده متمرکز شده است. اول نحوه بستن فهرست اصلاحطلبان و زیر سؤالبردن کسانی که مبادرت به تنظیم و ارائه آن کردهاند. بالطبع اولین واکنش محتمل نیز غیر از این نمیتواند باشد، که به راستی معیار و میزان برای ارائه این فهرست چه بوده و براساس چه شاخصهایی این افراد در فهرست اصلاحطلبان قرار گرفتند؟ دوم نحوه اداره شورا توسط اصلاحطلبان در یک سال گذشته است که بیشترین نقد نیز متوجه رئیس این شوراست و سؤال نیز این است که به چه دلیل یا دلایلی احمد مسجدجامعی نتوانسته است برای حفظ و تداوم اکثریت اقدام مؤثری را انجام دهد؟
وی با اشاره به نامزدی محسن هاشمی از سوی اصلاحطلبان برای تصدی شهرداری تهران و رقابت ناکام وی با قالیباف خاطرنشان کرد: اصلاحطلبان محسن هاشمی را در مقابل قالیباف قرار دادند و همین مسئله، اجماع و اتفاق اصولگرایان را برای رأی به قالیباف دوچندان کرد. به باور بسیاری از تحلیلگران، خطای فاحش اصلاح طلبان در معرفی گزینهای با این مختصات برای تصدی شهرداری تهران اولین شکست آنها را در این دوره شورای شهر رقم زد. بنابر همین تحلیل، چنانچه فردی از مدیران باسابقه مدیریتی موفق و البته غیرسیاسیتر به عنوان گزینه تصدی شهرداری از جانب اصلاحطلبان مطرح میشد ائتلافی به این گستردگی در مقابل آنان ایجاد نمیشد.
عضو مرکزیت حزب منحله مشارکت تصریح کرد: وجه غالب محسن هاشمی مدیریتی نبود بلکه سبقه سیاسی و وابستگی خانوادگی او توان مدیریتی او را تحتالشعاع خود قرار داد و ائتلاف مخالفان و رقبای سیاسی آنان و حتی برخی از اعضای به ظاهر اصلاحطلب شورای شهر را رقم زد و عملا اصلاحطلبان در فراکسیون اقلیت شورای شهر تهران جای گرفتند.
ماجرای شورای شهر بار دیگر مرگ جریان اصلاحطلب را تأیید کرد
یک سایت اصلاحطلب نزدیک به دولت اعلام کرد: اصلاحات به معنی حزب و جناح سیاسی سالهاست که مرده است.
خبر آنلاین نوشت: سال پیش وقتی اصلاحطلبان شادمانه پیروزی حسن روحانی در اتنخابات ریاست جمهوری را به نام خود میزدند غافل بودند که در حقیقت چالش اصلی و رقابت حقیقیشان با اصولگرایان در شورای شهر بود و حقیقتاً آن رویارویی را واگذار کرده بودند.
خبر آنلاین افزود: راستش را بخواهید اصلاحطلبان سالهاست که عرصه سیاست را واگذار کردهاند. اگر انتخابات معیار و ملاک باشد، آخرین مجلسی که فاتحش اصلاحطلبان بودند، مجلس ششم بود، آخرین رئیس جمهور اصلاحطلب هم سید محمد خاتمی بود و شورای اسلامی شهرها هم که مدتهاست از دست اصلاحطلبان خارج است. همه زور و توان اصلاحطلبان قبضه یک ساله ریاست شورای شهر تهران بود و بس.
این سایت مینویسد: شاید بگویید اگر حمایت اصلاحطلبان نبود، حسن روحانی پیروز انتخابات نبود. حرف شما را دربست میپذیرم و اصلاً مفروض میگیرم که اینچنین است اما به خاطر ندارم که روحانی حتی یک بار هم گفته باشد که اصلاحطلب است. واقعیت این است که اصلاحطلبان چارهای جز حمایت از روحانی نداشتند.
تزویر افراطیونی که میگفتند سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد!
«این روزها اصلاحطلبان با لاریجانی مغضوب سالهای پیششان مهربانتر شدهاند؛ او را اصولگرای میانهرو مینامند و از مدیریتش بر مجلس مدح میگویند»
سایت الف با انتشار این مطلب نوشت: از سالهای صدا و سیمایی لاریجانی و پخش کنفرانس برلین و چراغ و هویت و تشنه شدن رادیکالهای اصلاحطلب به خون علی لاریجانی سالهای زیادی میگذرد و حالا این جماعت رانده شده از ناطقنوری و مانده شده در کاندیداهای خودشان، سراغ علی لاریجانی رفتهاند؛ اصولگرایی که وقتی رئيس سازمان صدا و سیما بود و دولت در دست اصلاحطلبان، به دستور محمد خاتمی، رئیسجمهور اصلاحات برای مدتی از هيئت دولت اخراج شد؛ اما حالا چه شده است که گذر اصلاحطلبان به همین لاریجانی اخراجی از هیئت دولت اصلاحات افتاده است؟
رسانههای اصلاحطلب این روزها همه اختلافات لاریجانی با طیف پایداری را یک به یک لیست میکنند؛ اما از فحاشیهای سال 79 به لاریجانی پس از پخش کنفرانس برلین سخنی به میان نمیآورند و ترجیح میدهند در خاطرهها نباشد که پس از پخش آن 30 دقیقه از شبکه اول سیما، اصلاحطلبان تا مرز تکفیر علی لاریجانی پیش رفتند و وسط خیابان شعار میدادند سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد! حالا راه ندادن رئيس سازمان صدا و سیما به هیئت دولت اصلاحات که بماند!
الف با بیان اینکه تفرقهانگیزی، خشت اول سیاست اصلاحطلبان است، خاطرنشان کرد: هر مدلی که بخواهیم این یارگیری اصلاحطلبان از میان اصولگرایان را تفسیر کنیم، خشت اول آن تفرقهانگیزی میان اصولگرایان خواهد بود. اصلاحطلبان مهارت زیادی در دو قطبیسازی جامعه دارند و حالا قصد دارند همان دو قطبیسازی را میان اصولگرایان نیز کلید بزنند. آنها با دو قطبیسازی جامعه، هویت خود را در مواجهه با حریف تعریف میکنند و زیستشان در غوغای تقابل با رقیب سیاسی شکل پررنگتری به خود میگیرد و با دو (یا چند) قطبیسازی گروه حریف، خط تفرقهاندازی میان آنان را دنبال میکنند. از همان آغاز سخن گفتن رسانههای اصلاحطلب در مورد علی لاریجانی، او را «اصولگرای میانهرو» مینامند تا دو قطبی تندرو و میانهرو در میان اصولگرایان یک اصل غیرقابل انکار تلقی شود.
فراتر از رسانههای اصلاحطلب، عطریانفر هم که این سالها کمتر و کمتر به میدان سیاست پا نهاده، همراهی اصلاحطلبان با لاریجانی را لازم میداند: «نباید در این تردید کنیم که اندیشه معتدل و معقول آقای لاریجانی به مجلس راه پیدا کند. به نظر من حتی نه تنها ایشان و همفکرانشان باید وارد مجلس شوند، بلکه اصلاحطلبان تلاش کنند اگر وی در جایگاه ریاست مجلس هم قرار گرفت با او همراه باشند. باید در نظر بگیریم اگر ریشه ایشان اصولگرایی است، اما روند مدیریتی او در مجلس اصلاحطلبانه است.»
الف درباره چرایی این تظاهر به حمایت تاکید میکند که اصلاحطلبان با توسل به شیوههای مشابه درباره روحانی و... میخواهند نداشتن پایگاه اجتماعی را بپوشانند و هم رد پای نقشآفرینی در فتنه را پاک کنند.
روزنامه زنجیرهای- اجارهای چند اصلاحطلب را عزل کرد!
همزمان با متهم شدن برخی اعضای اصلاحطلب شورای شهر به زدوبند از سوی سران این طیف و نفوذی وانمود شدن تشکیلات تازه تاسیس «ندا»، روزنامه اجارهای آفتاب یزد شمار دیگری از اصلاحطلبان را از عنوان اصلاحطلبی عزل کرد!
روزنامه آفتاب یزد درحالی که در تیتر اول خود نوشته بود: «اتحاد؛ نصبالعین اصلاحطلبان»، درسرمقاله خود خلاف همین ادعا را پیش برد و به قلم صادق زیبا کلام در اصلاحطلب بودن کسانی چون علیرضا محجوب، سهیلا جلودارزاده، مصطفی کواکبیان و محمدرضا تابش ابراز تردید کرد. زیبا کلام بی آن که به سلسله بیاعتمادیهای انتخاباتی جامعه به اصطلاحطلبان از سال 82 (شورای شهر، ریاست جمهوری، مجلس) اشاره کند، مینویسد: این درست است که اصلاحطلبی در قامت یک تشکیلات منضبط حزبی نیست اما اینطور هم نیست که هرکس ادعای اصلاحطلبی بنماید جامعه او را به عنوان اصلاحطلب بشناسد. کم نبودند کسانی که در گذشته خیلی اصرار داشتند بگویند ما هم اصلاحطلب هستیم اما جامعه آنان را به عنوان اصلاحطلب به رسمیت نشناخت. آقای کواکبیان رهبر حزب مردم سالاری، آقای علیرضا محجوب رهبر خانه کارگر و یا خانم سهیلا جلودارزاده از جمله رهبران حزب اسلامی کار و برخی دیگر هم داعیه اصلاحطلبی داشتند اما جامعه این مدعا را از آنان نپذیرفت. این نپذیرفتن را مردم در انتخاب مجلس نهم در اسفندماه سال 90 نشان دادند. آقای دکتر کواکبیان در سمنان حوزه انتخابیهاش نتوانست به مجلس نهم راهیابد و آقای علیرضا محجوب هم ناپلئونی و با حداقل آرا توانست به مجلس راهیابد.
زیبا کلام که سابقه تجلیل از دیکتاتور مستبدی چون رضاخان را در کارنامه خود دارد، آنگاه با اصلاحطلب خواندن رفتار علی مطهری ادامه میدهد:
مطهری اصلاحطلب نیست اما به اندازه وزن اصلاحطلبان مثل آقای تابش که خود را لیدر فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس میداند یا آقای دکتر کواکبیان که خود را رهبر جبهه هماهنگی اصلاحات میداند، بر سر مسائل مختلف ایستادگی کرده است. آقای مطهری هیچوقت خود را نه رئيس فراکسیون اصلاحطلبان معرفی کرده، نه رئيس جبهه هماهنگی اصلاحات اعلام کرده، اما خیلی بیشتر از بسیاری از مدعیان اصلاحات در مخالفت با بهرهبرداری سیاسی از فتنه موضعگیری کرده است.
در حقیقت زیبا کلام و آفتاب یزد با این لحن صریح، حمایت از فتنهگری و آشوب را ملاک اصلاحطلبی مدعایی خود عنوان کردهاند و طبیعتا با این مقیاس، جز بازیگران نقش در پروژه سیاوام آیسیکس و موساد که در فتنه 88 فعال بودند کسی در سبد اصلاحطلبی کذایی نمیماند.
یادآور میشود پیش از این شبکه دولتی بیبیسی از علی مطهری به عنوان اصلاحطلب جدید یاد کرده بود.
یک نشریه اصلاحطلب تصریح کرد اصلاحطلبان همواره جوگیر شدهاند و اکنون شکستهای زنجیرهای مجدداً به سراغ آنان آمده است.
روزنامه هفت صبح با اشاره به شکست اخیر طیف متبوع خویش در انتخابات هیئت رئیسه شورای شهر تهران نوشت: اصلاحطلبان هر ستی که میبرند چنان فریاد شادمانی و هل من مبارز سر میدهند که فراموش میکنند برای امتیاز بعدی باید تمرکز داشته باشند. از موفقیتهایشان افسانه میسازند و یادشان میرود که بازی ادامه دارد. این داستان مختص امروز و ماجرای انتخاب رئیس شورای شهر نیست. از همان سال 76 که به قدرت رسیدند، همیشه با شور و شعف غیرقابل کنترل سیاستمداران این جناح رو به رو بودهایم که معمولاً ختم به یک شکست سخت میشود. اصلاحطلبان در سلسله انتخابات سال 76 و 77 و 78، ریاست جمهوری، شورای شهر تهران و مجلس را به دست گرفتند. تمام آن سالها اصلاحطلبان سرمست پیروزی رجز میخواندند و یا در مورد علت پیروزیشان میزگرد و مناظره برگزار میکردند و در روزنامههای پرتعدادشان یادداشت و سرمقاله مینوشتند. راستش فکر میکردند آن قدر خوب هستند که دیگر امکان ندارد مردم رهایشان کنند! آنها انتخابات شورای شهر در سال 81 را به شکلی باور نکردنی به آبادگران و اصولگرایان واگذار کردند که در پی آن احمدینژاد شهردار تهران شد. در مجلس درگیر تنشهای سیاسی بیحاصلی شدند که بسیاری از آنها را از مجلس بعدی، دور ساخت.
7 صبح افزود: این سلسله شکستها در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 هم تکرار شد. اصلاحطلبها با اعتماد به نفسی عجیب، دکتر معین را به عنوان نامزد خود برای ریاست جمهوری معرفی کردند. در حالی که این استاد محترم دانشگاه در بهترین ارزیابیها هم کاریزمای لازم برای محبوبیت بین عوام را نداشت. اصلاحطلبها سپس کاهلانه از منصرف ساختن مهرعلیزاده و کروبی سر باز زدند و پس از شکست سخت دکتر معین در دور اول، در دور دوم هم همه پوئنهای خود را نومیدانه در خانه هاشمی رفسنجانی قرار دادند و در نهایت با شکستی باورنکردنی روبهرو شدند...
این روزنامه تصریح کرد: پرده دوم همین اتفاق در بهار 92 رخ داد. پیروزی سخت و میلیمتری حسن روحانی در مرحله اول شگفتی بزرگی بود اما خیلی از کارشناسان این آرا را برگرفته از محبوبیت کاراکتر جذاب حسن روحانی در مناظرهها و دو قطبی ایجاد شده توسط او (و البته با مساعدت دکتر ولایتی) در برابر قالیباف و جلیلی را علت اصلی موفقیت روحانی قلمداد کردند.
نویسنده یادآور شد: داستان از آنجا دراماتیک شد که رسانههای وابسته به این طیف سیاسی یک سال مدام درباره موفقیتشان در انتخابات قلمفرسایی میکردند و مصاحبه میگرفتند. از خرداد 92 تا مرداد 93 بیوقفه مصاحبههای متعددی از سیاسیون منتشر میشود تا برای خوانندگان تفسیر کنند که چگونه در انتخابات پیروز شدند. ویژهنامههای نوروزی 93 پر بود از همین حرفهای تکراری که سیاسینویسان این روزنامهها و سایتها گویی توان دلکندن از مرور خاطرات شیرینشان را نداشتند.
روزنامه 7 صبح خاطرنشان کرد: آنها شکست در انتخابات شهردار را هم نتوانستند به درستی هضم کنند و آن را تنها به چرخش ناگهانی الهه راستگو ربط دادند. یک سال در دریای شادمانی شناور بودند بیآنکه آداب کار سیاسی را رعایت کنند. حالا پس از یک سال، نوبت به ضربهها رسیده است. ابتدا وزارت علوم را از دست دادند. این به معنای خداحافظی با تنها وزیر واقعاً اصلاحطلب دولت بود. آنها در حوزه شهری نیز در تلاشهایشان برای خلع و یا حداقل تضعیف اختیارات قالیباف ناکام ماندند و مرد مشهدی چشمآبی با قدرت بر منصب خود حفظ شد. حتی جنجالهایی مثل آتشسوزی کارگاه خیابان جمهوری، کشتن دستفروش با پنجهبوکس توسط مأمورین سد معبر، آتشسوزی در مترو و طرح پرحاشیه تفکیک جنسیتی، به رغم حملات مسلسلوار رسانههای اصلاحطلب نیز ذرهای جایگاه او را متزلزل نساخت. در آخرین حادثه، اصولگرایان ریاست شورای شهر را نیز از چنگ اصلاحطلبان به درآوردند.
حزب منحله تقصیر شکست را به گردن محسن هاشمی انداخت
معاون سیاسی حزب منحله مشارکت، محسن هاشمی (نامزد ناکام تصدی شهرداری) و احمد مسجدجامعی رئیس پیشین شورای شهر تهران را عاملان اصلی ناکامی اصلاحطلبان در انتخابات هیئت رئیسه شورا معرفی کرد.
آذر منصوری در روزنامه شرق نوشت: اولین واکنشها از جنس آسیبشناسی دلایل از دست دادن اکثریت از جانب اصلاحطلبان مطرح بوده است. این واکنشها عمدتا حول دو محور عمده متمرکز شده است. اول نحوه بستن فهرست اصلاحطلبان و زیر سؤالبردن کسانی که مبادرت به تنظیم و ارائه آن کردهاند. بالطبع اولین واکنش محتمل نیز غیر از این نمیتواند باشد، که به راستی معیار و میزان برای ارائه این فهرست چه بوده و براساس چه شاخصهایی این افراد در فهرست اصلاحطلبان قرار گرفتند؟ دوم نحوه اداره شورا توسط اصلاحطلبان در یک سال گذشته است که بیشترین نقد نیز متوجه رئیس این شوراست و سؤال نیز این است که به چه دلیل یا دلایلی احمد مسجدجامعی نتوانسته است برای حفظ و تداوم اکثریت اقدام مؤثری را انجام دهد؟
وی با اشاره به نامزدی محسن هاشمی از سوی اصلاحطلبان برای تصدی شهرداری تهران و رقابت ناکام وی با قالیباف خاطرنشان کرد: اصلاحطلبان محسن هاشمی را در مقابل قالیباف قرار دادند و همین مسئله، اجماع و اتفاق اصولگرایان را برای رأی به قالیباف دوچندان کرد. به باور بسیاری از تحلیلگران، خطای فاحش اصلاح طلبان در معرفی گزینهای با این مختصات برای تصدی شهرداری تهران اولین شکست آنها را در این دوره شورای شهر رقم زد. بنابر همین تحلیل، چنانچه فردی از مدیران باسابقه مدیریتی موفق و البته غیرسیاسیتر به عنوان گزینه تصدی شهرداری از جانب اصلاحطلبان مطرح میشد ائتلافی به این گستردگی در مقابل آنان ایجاد نمیشد.
عضو مرکزیت حزب منحله مشارکت تصریح کرد: وجه غالب محسن هاشمی مدیریتی نبود بلکه سبقه سیاسی و وابستگی خانوادگی او توان مدیریتی او را تحتالشعاع خود قرار داد و ائتلاف مخالفان و رقبای سیاسی آنان و حتی برخی از اعضای به ظاهر اصلاحطلب شورای شهر را رقم زد و عملا اصلاحطلبان در فراکسیون اقلیت شورای شهر تهران جای گرفتند.
ماجرای شورای شهر بار دیگر مرگ جریان اصلاحطلب را تأیید کرد
یک سایت اصلاحطلب نزدیک به دولت اعلام کرد: اصلاحات به معنی حزب و جناح سیاسی سالهاست که مرده است.
خبر آنلاین نوشت: سال پیش وقتی اصلاحطلبان شادمانه پیروزی حسن روحانی در اتنخابات ریاست جمهوری را به نام خود میزدند غافل بودند که در حقیقت چالش اصلی و رقابت حقیقیشان با اصولگرایان در شورای شهر بود و حقیقتاً آن رویارویی را واگذار کرده بودند.
خبر آنلاین افزود: راستش را بخواهید اصلاحطلبان سالهاست که عرصه سیاست را واگذار کردهاند. اگر انتخابات معیار و ملاک باشد، آخرین مجلسی که فاتحش اصلاحطلبان بودند، مجلس ششم بود، آخرین رئیس جمهور اصلاحطلب هم سید محمد خاتمی بود و شورای اسلامی شهرها هم که مدتهاست از دست اصلاحطلبان خارج است. همه زور و توان اصلاحطلبان قبضه یک ساله ریاست شورای شهر تهران بود و بس.
این سایت مینویسد: شاید بگویید اگر حمایت اصلاحطلبان نبود، حسن روحانی پیروز انتخابات نبود. حرف شما را دربست میپذیرم و اصلاً مفروض میگیرم که اینچنین است اما به خاطر ندارم که روحانی حتی یک بار هم گفته باشد که اصلاحطلب است. واقعیت این است که اصلاحطلبان چارهای جز حمایت از روحانی نداشتند.
تزویر افراطیونی که میگفتند سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد!
«این روزها اصلاحطلبان با لاریجانی مغضوب سالهای پیششان مهربانتر شدهاند؛ او را اصولگرای میانهرو مینامند و از مدیریتش بر مجلس مدح میگویند»
سایت الف با انتشار این مطلب نوشت: از سالهای صدا و سیمایی لاریجانی و پخش کنفرانس برلین و چراغ و هویت و تشنه شدن رادیکالهای اصلاحطلب به خون علی لاریجانی سالهای زیادی میگذرد و حالا این جماعت رانده شده از ناطقنوری و مانده شده در کاندیداهای خودشان، سراغ علی لاریجانی رفتهاند؛ اصولگرایی که وقتی رئيس سازمان صدا و سیما بود و دولت در دست اصلاحطلبان، به دستور محمد خاتمی، رئیسجمهور اصلاحات برای مدتی از هيئت دولت اخراج شد؛ اما حالا چه شده است که گذر اصلاحطلبان به همین لاریجانی اخراجی از هیئت دولت اصلاحات افتاده است؟
رسانههای اصلاحطلب این روزها همه اختلافات لاریجانی با طیف پایداری را یک به یک لیست میکنند؛ اما از فحاشیهای سال 79 به لاریجانی پس از پخش کنفرانس برلین سخنی به میان نمیآورند و ترجیح میدهند در خاطرهها نباشد که پس از پخش آن 30 دقیقه از شبکه اول سیما، اصلاحطلبان تا مرز تکفیر علی لاریجانی پیش رفتند و وسط خیابان شعار میدادند سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد! حالا راه ندادن رئيس سازمان صدا و سیما به هیئت دولت اصلاحات که بماند!
الف با بیان اینکه تفرقهانگیزی، خشت اول سیاست اصلاحطلبان است، خاطرنشان کرد: هر مدلی که بخواهیم این یارگیری اصلاحطلبان از میان اصولگرایان را تفسیر کنیم، خشت اول آن تفرقهانگیزی میان اصولگرایان خواهد بود. اصلاحطلبان مهارت زیادی در دو قطبیسازی جامعه دارند و حالا قصد دارند همان دو قطبیسازی را میان اصولگرایان نیز کلید بزنند. آنها با دو قطبیسازی جامعه، هویت خود را در مواجهه با حریف تعریف میکنند و زیستشان در غوغای تقابل با رقیب سیاسی شکل پررنگتری به خود میگیرد و با دو (یا چند) قطبیسازی گروه حریف، خط تفرقهاندازی میان آنان را دنبال میکنند. از همان آغاز سخن گفتن رسانههای اصلاحطلب در مورد علی لاریجانی، او را «اصولگرای میانهرو» مینامند تا دو قطبی تندرو و میانهرو در میان اصولگرایان یک اصل غیرقابل انکار تلقی شود.
فراتر از رسانههای اصلاحطلب، عطریانفر هم که این سالها کمتر و کمتر به میدان سیاست پا نهاده، همراهی اصلاحطلبان با لاریجانی را لازم میداند: «نباید در این تردید کنیم که اندیشه معتدل و معقول آقای لاریجانی به مجلس راه پیدا کند. به نظر من حتی نه تنها ایشان و همفکرانشان باید وارد مجلس شوند، بلکه اصلاحطلبان تلاش کنند اگر وی در جایگاه ریاست مجلس هم قرار گرفت با او همراه باشند. باید در نظر بگیریم اگر ریشه ایشان اصولگرایی است، اما روند مدیریتی او در مجلس اصلاحطلبانه است.»
الف درباره چرایی این تظاهر به حمایت تاکید میکند که اصلاحطلبان با توسل به شیوههای مشابه درباره روحانی و... میخواهند نداشتن پایگاه اجتماعی را بپوشانند و هم رد پای نقشآفرینی در فتنه را پاک کنند.
روزنامه زنجیرهای- اجارهای چند اصلاحطلب را عزل کرد!
همزمان با متهم شدن برخی اعضای اصلاحطلب شورای شهر به زدوبند از سوی سران این طیف و نفوذی وانمود شدن تشکیلات تازه تاسیس «ندا»، روزنامه اجارهای آفتاب یزد شمار دیگری از اصلاحطلبان را از عنوان اصلاحطلبی عزل کرد!
روزنامه آفتاب یزد درحالی که در تیتر اول خود نوشته بود: «اتحاد؛ نصبالعین اصلاحطلبان»، درسرمقاله خود خلاف همین ادعا را پیش برد و به قلم صادق زیبا کلام در اصلاحطلب بودن کسانی چون علیرضا محجوب، سهیلا جلودارزاده، مصطفی کواکبیان و محمدرضا تابش ابراز تردید کرد. زیبا کلام بی آن که به سلسله بیاعتمادیهای انتخاباتی جامعه به اصطلاحطلبان از سال 82 (شورای شهر، ریاست جمهوری، مجلس) اشاره کند، مینویسد: این درست است که اصلاحطلبی در قامت یک تشکیلات منضبط حزبی نیست اما اینطور هم نیست که هرکس ادعای اصلاحطلبی بنماید جامعه او را به عنوان اصلاحطلب بشناسد. کم نبودند کسانی که در گذشته خیلی اصرار داشتند بگویند ما هم اصلاحطلب هستیم اما جامعه آنان را به عنوان اصلاحطلب به رسمیت نشناخت. آقای کواکبیان رهبر حزب مردم سالاری، آقای علیرضا محجوب رهبر خانه کارگر و یا خانم سهیلا جلودارزاده از جمله رهبران حزب اسلامی کار و برخی دیگر هم داعیه اصلاحطلبی داشتند اما جامعه این مدعا را از آنان نپذیرفت. این نپذیرفتن را مردم در انتخاب مجلس نهم در اسفندماه سال 90 نشان دادند. آقای دکتر کواکبیان در سمنان حوزه انتخابیهاش نتوانست به مجلس نهم راهیابد و آقای علیرضا محجوب هم ناپلئونی و با حداقل آرا توانست به مجلس راهیابد.
زیبا کلام که سابقه تجلیل از دیکتاتور مستبدی چون رضاخان را در کارنامه خود دارد، آنگاه با اصلاحطلب خواندن رفتار علی مطهری ادامه میدهد:
مطهری اصلاحطلب نیست اما به اندازه وزن اصلاحطلبان مثل آقای تابش که خود را لیدر فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس میداند یا آقای دکتر کواکبیان که خود را رهبر جبهه هماهنگی اصلاحات میداند، بر سر مسائل مختلف ایستادگی کرده است. آقای مطهری هیچوقت خود را نه رئيس فراکسیون اصلاحطلبان معرفی کرده، نه رئيس جبهه هماهنگی اصلاحات اعلام کرده، اما خیلی بیشتر از بسیاری از مدعیان اصلاحات در مخالفت با بهرهبرداری سیاسی از فتنه موضعگیری کرده است.
در حقیقت زیبا کلام و آفتاب یزد با این لحن صریح، حمایت از فتنهگری و آشوب را ملاک اصلاحطلبی مدعایی خود عنوان کردهاند و طبیعتا با این مقیاس، جز بازیگران نقش در پروژه سیاوام آیسیکس و موساد که در فتنه 88 فعال بودند کسی در سبد اصلاحطلبی کذایی نمیماند.
یادآور میشود پیش از این شبکه دولتی بیبیسی از علی مطهری به عنوان اصلاحطلب جدید یاد کرده بود.