کد خبر: ۲۳۳۷۷۷
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۴۰۰ - ۲۱:۲۹
ظرفیت مغفول‌مانده صنایع فرهنگی و ضرورت بهره‌وری از آن - بخش دوم

پیچیدگی‌های کار در عرصه صنعت فرهنگی

 

مظلومیت بخش فرهنگ و حاکمیت مدیریت جزیره‌ای در این حوزه، باعث شده است که ما در ساماندهی مسائل روزمره حوزه فرهنگ نیز بعضا تشتت، بی‌سلیقگی، موازی‌کاری و حتی اقدامات متضاد را شاهد باشیم! پرواضح است که در این شرایط، توقع ایفای نقش آوانگارد و راهبری در راستای توجه به صنعت فرهنگ، چندان با منطق سازگار نیست. چنان‌که در بخش پیشین گزارش اشاره شد اما تلویزیون به عنوان بزرگ‌ترین دستگاه فرهنگی کشور که مدیریتی متمرکز داشته و با انباشت تجربه طی چند دهه، باید نقش پیشرو در این عرصه را ایفا می‌کرده، بهانه‌ای برای کم‌کاری نداشته و ندارد.
با این همه اما متاسفانه ما طی سال‌های گذشته به مهم‌ترین کار تلویزیون، یعنی ساخت سریال‌های فاخر بی‌توجه بوده‌ایم و حرکت یک‌سویه به سمت برنامه‌های تاک شو و زنده، خواه‌ناخواه تلویزیون را تبدیل به رقیب برنامه‌های زرد ماهواره‌ای و کلیپ‌های دست‌ساز فضای مجازی کرده است. این در حالی است که داستان گویی، می‌تواند مهم‌ترین نقطه قوت تلویزیون تلقی شود و مهم‌ترین بستر انتقال عمیق‌ترین مفاهیم فرهنگی باشد. امری که شاه‌کلید آن(سریال ‌سازی) در دست تلویزیون است.
خانواده‌ها نگران سریال‌های خارجی هستند
با این همه، مختارنامه را می‌توان یکی از آخرین کارهای موفق تلویزیون در زمینه تولید سریال‌های فاخر تلقی کرد. کاهش سطح کیفی سریال‌ها و تمرکز بر پر کردن آنتن به جای تولید محتوای فاخر، طی سال‌های گذشته عملا ما را از چرخه سریال‌سازی خارج کرد. به صورتی که امروز باید به صورت جدی نگران تاثیر مخرب سریال‌های ترکیه‌ای بر فرهنگ عمومی کشور باشیم.
همه اینها در حالی است که دهه اخیر را می‌توان زمان عرض‌اندام صنعت سریال ‌سازی در سطح جهان و رقابت نفس‌گیر آن با صنعت سینما تلقی کرد. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۵ میلادی اعلام شد که درآمد صنعت سریال‌‌سازی آمریکا تنها از راه فروش تبلیغات، بالغ بر «۷۱ میلیارد دلار» بوده است. جالب آنکه در همان سال، رتبه دوم در این صنعت، از آن ترکیه بود.
به گزارش فرهیختگان، ترک‌ها در آن سال ۱۰ میلیون دلار از سریال‌‌سازی و صادرات آن به کشورهای دیگر درآمد داشتند؛ ولی این رقم در سال ۲۰۱۲ به ۲۰۰ میلیون دلار رسید و در ۲۰۱۵ به ۳۰۰ میلیون دلار. حجم صادرات سریال ترکیه در سال ۲۰۱۶ به بیش از ۳۵۰ میلیون دلار رسید و این تجارت بیش از ۷۵ کشور دنیا را در فهرست وارد‌کنندگان محصولات ترکی قرار ‌داده بود. به صورتی که سال 2019 میلادی، وزیر فرهنگ رژیم صهیونیستی نسبت به نفوذ سریال‌های ترکی در خانواده‌های اسرائیلی هشدار داد و چند روز پیش روزنامه «هاآرتص» نوشت که محبوبیت یکی از سریال‌های ترکی به قدری بالا رفته که بسیاری از هواداران اسرائیلی آن تلاش می‌کنند به ترکیه سفر کنند و خود را به محل فیلمبرداری سریال برسانند تا با ستاره‌های این سریال عکس
بگیرند!
زیرساخت درست کرده‌ایم برای دیگران!
ما اما ظاهرا نه بلدیم از راه صنعت فرهنگ، پول در بیاوریم و نه یاد گرفته‌ایم به صنعت فرهنگ به عنوان شاه راه صدور انقلاب نگاه کنیم.
دکتر حسن نجفی سولاری؛ رئیس‌ سابق مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت ارشاد و مشاور فعلی رئیس‌مرکز ملی فضای مجازی در همین زمینه می‌گوید: « به نظرم آسیب اساسی که مشخصاً در دو دهه اخیر دامن صنعت فرهنگی ما را گرفته است؛ عدم باور و اعتقاد مدیران به اهمیت صنایع فرهنگی است. دولت‌ها کمترین سهم را از جهت منابع به این بخش اختصاص داده‌اند. مثلاً ما با آنکه تقریبا جزء سه کشور اول دارای فارغ‌التحصیل در حوزه فناوری اطلاعات هستیم؛ عمده منابعی که در اختیار حوزه دیجیتال قرار گرفته است برای زیرساخت است که ربطی به صنایع دیجیتال ندارد. فیبر نوری کشیده‌ایم و سوئیچ گذاشته‌ایم و سرور راه‌اندازی کرده‌ایم. در واقع بودجه عمدتاً برای جاری و ساری شدن محتواهای دیگران استفاده شده است و نه محتوای بومی که مبتنی بر صنایع خلاقانه و نظام ملی نوآوری جمهوری اسلامی ایران باشد. این در حالی است ما در اقتصاد مقاومتی بهترین مدلمان این است که در داخل کشور، تولیدِ صنعت کشور داشته باشیم و موفق‌ترین مدل تولید صنعت که به صادرات فرهنگ ما منجر می‌شود، صنایع فرهنگی است.»
دکتر سیدمرتضی موسویان رئیس‌ سابق مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت ارشاد که ریاست رياست دانشكده صدا و سيما و مركز علمي كاربردي رسانه را هم در رزومه کاری خود دارد اما به بعدی دیگر از معضلات شکل گیری صنعت فرهنگ در کشور اشاره کرده، می‌گوید:
« به نظرم باید کمی عام‌تر به مسئله نگاه کنیم. فرضاً آیا به جز بحث فرهنگ؛ ما در بخش‌های دیگر مشکل صادرات نداریم؟ لذا می‌توان به صورت کلی گفت که مثال‌های موفق در بخش تولید- در هر عرصه‌ای- افرادی بوده‌اند که با زمینه کسب و کار و اصول بازار آشنایی داشته‌اند. فرضاً فرد یا شرکتی می‌تواند محصولی مانند اشعار شاعران را با قیمت خیلی مناسب به زبان فارسی در کشور‌های دیگر حتی بهتر از داخل
بفروشد.»
ویژگی‌های خاص بازار محصولات فرهنگی
واقعیت اما این است که مسلط شدن بر فوت و فن
بازار در عرصه فرهنگ، تفاوت‌هایی هم با دیگر حوزه‌ها دارد. بدین معنا که سودآوری را نباید فدای عدول از ارزش‌های فرهنگی ایرانی- اسلامی نمود. از سویی باید به این واقعیت توجه کرد که انتقاد از تلویزیون در حوزه سریال‌سازی، بدان معنا نیست که ما در دیگر حوزه‌های صنعت فرهنگ، مشکلی نداریم و استاندارد عمل کرده‌ایم. به عنوان مثال، حوزه اسباب‌بازی یکی از پولسازترین بخش‌های صنایع فرهنگی در دنیاست که از آن با عنوان سومین تجارت پرسود دنیا بعد از مواد مخدر و اسلحه یاد می‌شود. صاحبان فن، اسباب بازی خوب را سازنده شخصیت و آینده کودکان و جوامع می دانند. این در حالی است که طی سال های 82 تا 86 یعنی
4 سال، ایران بعد از آمریکا و انگلیس و بالاتر از هند و چین جزو 5 کشور بزرگ واردکننده اسباب‌بازی بود. آن گونه که نشریه صمت (صنعت، معدن، تجارت)
گزارش کرده، واردات قابل توجه اسباب‌بازی به ایران در حالی است که چین توانسته است با پایین نگه داشتن ارزش پول داخلی خود، قدرت رقابت ایجاد کرده و تنها در سال 2019 بیش از 30 میلیارد دلار اسباب بازی صادر کند. این در حالی است که سرانه اسباب‌بازی در ایران حدود 5 دلار است که یک‌سوم مقدار این شاخص در آسیا و یک هفتم شاخص جهانی است.
رهبر معظم انقلاب سال 1392 طی دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در همین زمینه می‌فرمایند:« من چقدر سر قضیّه‌ تولید اسباب‌بازی داخلیِ معنی‌دار و جذّاب حرص خوردم با بعضی از مسئولین این کار که این کار را دنبال بکنند... خب، دوستان ما آمدند در یکی از دستگاه‌های فعّال و مسئول، عروسک‌های خوبی درست کردند؛ خوب هم بود.... ولی نگرفت. من به اینها گفتم که اشکال کار شما این است که شما آمدید به فلان نام، یک پسری را، یک دختری را آوردید در بازار، این عروسک شما را بچّه‌ ما اصلاً نمی‌شناسد-ببینید، پیوست فرهنگی که می‌گوییم اینها است- خب، یک عروسک است فقط، در حالی که مرد عنکبوتی را بچّه‌ ما می‌شناسد، بتمن را بچّه‌ ما می‌شناسد. ده بیست فیلم درست کرده‌اند، این فیلم را آنجا دیده، بعد که می‌بیند همان عروسکی که در فیلم داشت کار می‌کرد، در مغازه هست، به پدر و مادرش می‌گوید این را برای من بخرید؛...وقتی معرّفی نشد، بازار ندارد و ورشکست می‌شود؛ و ورشکست شد. یعنی یک چنین دقّت‌هایی را بایست کرد. به‌هرحال این تهاجم فرهنگی به این شکل یک واقعیّتی است.»
نقش اساسی صدا و سیما
در فعال کردن صنعت فرهنگی
بر این اساس، بخش‌های مختلف صنعت فرهنگ را نمی‌توان مجزا از یکدیگر تلقی نمود. با این حال، برای رسانه و تلویزیون، باز هم می‌توان و باید نقش آوانگارد و پیشرو در این زمینه قائل بود. رسانه نه‌تنها می‌تواند مبلغ دیگر کالاهای تولیدی در این عرصه باشد، که با پرداخت کارشناسی و دقیق به این مسئله در برنامه‌های تلویزیونی، می‌تواند حل شدن معضلات این عرصه را از مدیران مربوطه مطالبه نماید. امری که نیازمند توجه جدی رئیس ‌جدید رسانه ملی و برنامه‌ریزی همکاران ایشان در این حوزه است. اما مادامی که خود تلویزیون به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکان صنعت فرهنگ، راه خود را نمی‌داند و ما مجبوریم همچنان نگران جذب فرزندان خود پای سریال‌های ترکیه‌ای و خارجی باشیم، نمی‌توان امیدی به آن برای بیدار کردن مسئولین فرهنگی در دیگر حوزه‌ها هم داشت.
مشکل از قوانین است یا اجرا؟
دکتر غلامرضا منتظری نایب رئیس ‌کمیسیون فرهنگی مجلس در همین زمینه به گزارشگر کیهان می‌گوید:«ما در کشور از منزلت و جایگاه فرهنگ زیاد حرف زده‌ایم ولی در مقام عمل، میزان اهتمام به عرصه فرهنگ بسیار ‌اندک بوده است. میراث فرهنگی، وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات، بیشترین سهم را شکل‌دهی تولید و بازار صنایع فرهنگی دارند و هر کدام باید به نوبه خود در این حوزه برای رفع موانع تولید اقدام کنند. این سه دستگاه در حوزه صنایع فرهنگی، هم فصل مشترک و هم کارهای تخصصی دارند و گره خوردن ظرفیت‌های آنها به یکدیگر می‌تواند اتفاقات مبارکی را در این حوزه ایجاد کند.»
منتظری در زمینه نقش مجلس در فعال کردن صنعت فرهنگ در کشور می‌گوید:« مجلس دو بال قانونگذاری و نظارت دارد. اگر بهترین قوانین هم نوشته شود ولی بر اجرای آن نظارت نکنیم، تاثیری ندارد. ما باید هر دو بخش را پیگیری کنیم. فعلا در کمیسیون فرهنگی در حال احصای قوانین حوزه اقتصاد فرهنگ هستیم تا بررسی شود که هر قانون چقدر اجرا شده و کدام دستگاه‌ها در اجرای وظایف خود کوتاهی کرده‌اند. خلأهای قانونی هنوز وجود دارد ولی تا این نظارت کامل نشود، ما نمی‌توانیم تصویر کاملی از موانع پیش رو به دست بیاوریم. مثلا راجع به بحث حمایت از صنایع فرهنگی، مجلس قبلا مصوب کرده بود که در جشن و مناسبت‌ها، درصدی از اعتبارات دستگاه‌ها به خرید صنایع فرهنگی اختصاص یابد ولی این اتفاق نیفتاده است. باید علت این امر بررسی شود. گاهی اوقات قانونی که نوشته شده، راه را برای این کار باز گذاشته و گفته است دستگاه می‌تواند خریداری کند. یعنی در قالب یک پیشنهاد بوده و الزامی وجود نداشته است.»
این نماینده مجلس که مدیرکلی فرهنگ و ارشاد استان گلستان را هم در سابقه خود دارد و با کار فرهنگی در حوزه اجرا هم بیگانه نیست، می‌گوید: «وقتی می‌گوییم رفع موانع تولید، کمتر افکار مدیران به حوزه فرهنگ و تولیدات فرهنگی معطوف می‌شود. ما اساسا باورمان نشده که با تکیه بر اقتصاد فرهنگ و حمایت از تولیدات فرهنگی- هنری
و صنایع دستی، می‌شود به سمت خودکفایی اقتصادی پیش رفت. باید بپذیریم در عرصه فرهنگی هم تولید وجود دارد. باید فهرست جامعی از موانع پیش روی تولیدات فرهنگی در بخش‌های مختلف تهیه شود. موانع متنوع است؛ از صدور مجوز تا کمبود منابع مالی یا نبود مکان عرضه تولیدات فرهنگی. وقتی اثری تولید می‌شود، گام بعدی عرضه آن است. اگر بتوانیم مراکز ثابت عرضه و فروش محصولات فرهنگی را در مراکز استان و شهرهای بزرگ ایجاد کنیم، گام مهمی در این زمینه برداشته‌ایم. مسئله بعدی، برنامه‌ریزی برای صادرات محصولات فرهنگی است. برخی کشورها حتی در صنایعی مثل فرش که زادگاهش در کشور ما بوده، دارند گوی سبقت را از ما می‌ربایند. باید از تجربه‌های موفق جهانی در حوزه حمایت، نظارت و قانونگذاری استفاده کنیم تا از گردونه رقابت
جا نمانیم.»