kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۲۵۵۹
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۴۰۰ - ۲۲:۵۰
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

جامعه نگرش مثبتی به اصلاح‌طلبان ندارد

روزنامه مدعی اصلاحات آرمان ملی دیروز در گزارشی نوشت: «امروز جامعه نگرش چندان مثبتی به اصلاح‌طلبان ندارد چرا که می‌داند اصلاح‌طلبان نیز حتی اگر در قدرت باشند برنامه مدون و مشخصی برای عبور از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب ندارند و مهم‌تر از آن اگر برنامه‌ای هم داشته باشند اختیاری برای انجام برنامه‌های خود نخواهند داشت.»

 

سرویس سیاسی ـ

سؤال اینجاست که اگر مدعیان اصلاحات اختیاری برای اجرای برنامه‌های خود نداشته‌اند یا نخواهند داشت، حذف کارت سوخت و تحمیل خسارت 144 هزار میلیارد تومانی سپس شوک بنزینی، حقوق‌های نجومی، رها کردن عرصه مسکن و دریغ کردن میلیون‌ها شغل از مردم، هدر دادن فرصت‌ها و معطل گذاشتن ظرفیت‌های درونی پای وعده‌های پوچ غرب، تزریق ناامیدی به جامعه، شرطی‌‌‌سازی اقتصاد، تحمیل خسارت محض برجام، جابجایی رکوردهای تورم و رکود، تحمیل زیان سنگین به مردم در بورس، کم‌توجهی به ظرفیت تجارت با همسایگان، بزرگ‌نمایی تحریم، کوتاهی در حمایت از تولید و صادرات، زدن چوب حراج به ذخایر طلا و دلار و... کار چه طیفی بوده است؟
عقب‌ماندگی مدعیان اصلاحات
و تشبیه جمهوری اسلامی به نظام کمونیستی شوروی!
روزنامه اصلاح‌طلب اعتماد روز گذشته در اقدامی وقیحانه ضمن تشبیه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی به نظام کمونیستی شوروی، بی‌شرمی را از حد گذرانده و تفکر رهبران انقلاب اسلامی را هم به رهبران شوروی تشبیه کرده است!
این روزنامه در مطلبی با عنوان «كدام عمق نفوذ استراتژيك؟ نوشت: «عوامل اصلي سقوط شوروي را بايد در توسعه‌نيافتگي و وضعيت نظام اقتصادي و ساختار حكومتي غيرمردمي و نارضايتي توده‌هاي مردم از حاكمان و حاكميت نظام خشن و سركوبگر و تبعيض و تحقير ملت‌هاي سازنده كشور شوروي و موارد مشابه جست‌وجو كرد و در يك كلام بايد در درون اين كشور جست و نه در بيرون. عوامل بيروني تنها در آن بستر مساعد دروني امكان اثرگذاري دارند و ديديم تا امكان ظهور اراده مردم فراهم شد يك‌باره انفجار قوميت‌ها و شورش عمومي مردم و فروپاشي شوروي رخ داد.»
این روزنامه در ادامه نوشت: «اين نكات را گفتم تا به ايران خودمان برسيم زيرا معتقدم جمهوري اسلامي گفتماني را انتخاب كرده است كه بي‌شباهت به تجربه شوروي نيست. رهبران انقلاب ايران با اين تصور كه ظرفيت ايجاد تغييرات اساسي در حوزه مناسبات بين‌المللي را دارند، خود را داوطلبانه در يك طرف منازعات جهاني قرار داده‌اند و طبعا دستگاه پژوهشي و دانشگاهي همسو با اين گفتمان و رسانه‌هاي تبليغاتي نظام در تلاشند تا امكان وقوع اين تحولات را تئوريزه كنند. آنان فكر مي‌كنند با تكيه بر توان كشورهاي اسلامي و مردم مسلمان مي‌توان نظم عادلانه‌اي را جايگزين نظام ظالمانه حاكم بر جهان كرد و با بازتوزيع قدرت و ثروت جهاني، سهم ملت‌هاي مسلمان را افزايش داد و از جمله دنيا را واداشت كه به حذف رژيم اشغالگر قدس تن بدهد و موجوديت كشور واحد فلسطين را در كل اين سرزمين به رسميت بشناسد.»
گفتنی است، تشبیه کردن انقلاب و جمهوری اسلامی ایران به شوروی، آن هم برای آنکه به اذهان القا کنند سرنوشت در آینده، همان سرنوشت شوروی سابق خواهد بود، از سوی طیف غربگرای داخلی سخن و ادعای جدیدی نیست؛ بلکه در زمان صدارت خاتمی نیز این جو را راه‌انداختند که ایران شبیه شوروی است و خاتمی نیز گورباچف ایران است! بنابراین کسانی که امروز نیز چنین نظریاتی را می‌دهند به لحاظ معلومات، نگرش و تحلیل دست کم سه دهه عقب‌ماندگی ذهنی دارند. این در حالی است که نه اسلام شباهتی به مارکسیسم دارد، نه انقلاب و جمهوری اسلامی ایران شباهتی به شوروی دارد، نه ملت ایران شبیه آنها هستند.
به تعبیر رهبر انقلاب غرب و غرب‌زده‌ها، بسیار دوست دارند که ایران را شبیه شوروی بدانند! یکی را گورباچف ایران فرض کنند و بعدی را «یلتسین»! و با همین تصور و خیال غلط، همان ترفندها را در دوره‌ی هر کدام به کار می‌بندند! اما، این خواب‌های کاذب، تعبیر نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
انتقاد مدعیان اصلاحات از حقوق نجومی!
روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره اخیر خود نوشت: «بر اساس گزارش‌های منتشر شده، حقوق ماهانه ۲۸۴ میلیون تومانی در یکی از دستگاه‌ها و ۱۸۴ میلیون تومانی در دستگاه دیگر در برابر حقوق ۳ میلیون تومانی بعضی کارمندان قرار دارند. همین گزارش‌ها نشان می‌دهند میانگین حقوق در بعضی نهاد‌ها به ده‌ها میلیون تومان می‌رسد که اینهم نشان‌دهنده تبعیض در وضعیت حقوق‌بگیران جامعه مثلاً اسلامی ما است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «با این وضعیت نمی‌توان نام حقوق‌های حداکثری را «نجومی» گذاشت و عنوانی کمتر از «فوق نجومی» برای این حقوق‌ها نمی‌تواند گویای واقعیت باشد.»
این روزنامه نوشت: «می‌دانیم که حداکثر حدود ۱۰ درصد افراد، حقوق‌های فوق نجومی و نجومی دریافت می‌کنند و ۹۰ درصد دیگر زیر خط فقر قرار دارند. اکنون اقتصاددانان خط فقر را در کشور ما ۱۰ میلیون تومان می‌دانند. عده زیادی از مردم در این کشور، با حقوق حداقلی زندگی می‌کنند. این قشر، عموماً فاقد خانه نیز هستند و از مزایا و درآمد‌های جانبی نجومی‌بگیران و فوق نجومی‌بگیران نیز محرومند. با توجه به این واقعیت‌ها، تصور اینکه این افراد، که اکثریت مردم را تشکیل می‌دهند، چگونه زندگی می‌کنند، بسیار مشکل بلکه غیرممکن است.»
مدعیان اصلاحات در حالی به موضوع حقوق‌های نجومی می‌پردازند که طی 8 سال گذشته هر از گاهی که خبری از حقوق‌های نجومی درز می‌کرد، به دلیل حمایت تمام قد از دولت تدبیر و امید، روزه سکوت می‌گرفتند. اتفاقا حقوق‌های نجومی دستپخت دولت مورد حمایت اصلاح‌طلبان بود. جالب آنکه دولت روحانی به قانون مجلس دهم (بند ۲۹ قانون برنامه ششم توسعه) هم توجهی نکرد و سامانه حقوق و مزایا را عملیاتی نکرد تا مبادا راه نجومی بگیران سد شود.
توهین به شعور مخاطبان تا کجا؟!
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در گزارشی خبری با عنوان «با شعار نمی­‌توان کشور را اداره کرد» به صحبت‌های محمدرضا عارف در جمع اعضای هیئت‌مدیره بنیاد امید ایرانیان پرداخته است.
در ادامه این نوشتار آمده: «عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین در بخش دیگری از سخنان خود به شرایط فعلی کشور اشاره کرد و با اظهار تأسف از احساس یأس و ناامیدی در اقشار مختلف جامعه تصریح کرد: در ادوار مختلف بعد از انقلاب اسلامی با بحران‌ها و شرایط سختی روبه‌رو بودیم، اما هنر گفتمان اصلاحات حضور و انجام مسئولیت در شرایط سخت است و خوشبختانه کارنامه عملکرد جریان اصلاحات با وجود سنگ‌اندازی‌های فراوانی[!!] که از سوی جریان مقابل که در قدرت حضور داشتند صورت می‌گرفت، نشان از تأثیرگذاری در حوزه‌های مختلف جامعه بوده است.»
در بخش دیگری از این مطلب می‌خوانیم: «عارف با تأکید بر اینکه گفتمان اصلاحات گفتمانی بن‌بست‌شکن[!!] است، خاطرنشان کرد: شخصا وضعیت فعلی کشور را در شأن مردم شریف ایران نمی‌دانم. با شعار نمی‌توان کشور را اداره کرد[!!]، متأسفانه نوعی سردرگمی و بی‌برنامگی در مدیریت کشور مشاهده می‌شود و تداوم این سبک مدیریت، فرجام نامطلوبی برای کشور در پی دارد.‌»
با خواندن این سطرها مخاطب احساس می‌کند که به شعور او توهین شده است. چرا که وضعیت فعلی کشور ماحصل مدیریت اصلاح‌طلبان در 8 سال گذشته است، همان مدیریتی که بیشتر بن بست آفرین بوده و هیچ برنامه‌ای جز چشم دوختن به اراده بیگانگان برای اداره کشور نداشته است. در زمینه شعار هم ذکر همین نکته کافی است که آقای عارف به شعارهایی که رسانه‌های هم طیف ایشان در موضوع برجام می‌دادند، نگاه کنند و آنها را با شرایط جامعه ارزیابی نمایند.
نکته دیگر اینکه اصلاح‌طلبان همواره وقتی در قدرت حضور داشته‌اند، عملکردی بسیار ضعیف از خود به جا گذاشته‌اند و برای توجیه آن به چیزهای موهومی مانند سنگ‌اندازی رقیب متوسل شده‌اند.
عملکرد محمدرضا عارف در مجلس دهم و ریاست فراکسیون امید (اصلاح‌طلبان مجلس دهم) به قدری ضعیف بود که صدای روزنامه‌های اصلاح‌طلب را درآورد. یک نمونه آن موضوع درخواست نمایشی اصلاح‌طلبان برای استیضاح محمد شریعتمداری وزیر وقت صمت به سبب آشفتگی بازار بود. شریعتمداری (که در دوره دولت اصلاحات نیز وزیر بوده) چند روز بعد استعفا کرد و یک هفته پس از استعفا برای وزارت کار معرفی شد و در کمال حیرت فراکسیون‌های امید و فراکسیون مستقلان (حامیان دولت روحانی به ریاست لاریجانی) اعلام کردند که با وزیر شدن شریعتمداری موافق هستند و تنها اصولگرایان مجلس دهم که اقلیت بودند با او مخالفت کردند. حالا عارف بگوید شعارهای ویترینی برازنده چه کسانی و چه طیفی است؟! در حقیقت گویا اصلاح‌طلبان از تجربه خود در استفاده از شعارهای نمایشی سخن گفته‌اند.
علت تأخیر در آغاز مذاکرات
جمع‌بندی رویکردها و اتخاذ استراتژی مشخص
روزنامه آرمان ملی دیروز طی یادداشتی آورده است: «مذاکرات وین بعد از ماه ژوئن و با تغییر دولت در جمهوری اسلامی ایران به مدت 5 ماه در شرایط تعلیق گونه قرار گرفت. طی این مدت جریان رسانه‌ای در کشورهای غربی مدام روی این موضوع مانور می‌دادند که ایران آمادگی لازم برای گفت‌و‌گوهای برجامی ندارد. این اتهامات در حالی مطرح می‌شد که طبیعی بود که با تغییر قدرت سیاسی و روی کار آمدن دولت جدید زمان برای ترکیب چینش تیم جدید مذاکره‌کننده و اساسا رویکرد دولت برای آغاز گفت‌وگوها لازم بود. اساسا حق هر دولت و جریان سیاسی است که مطابق مرام و الگوی سیاسی‌اش رویکرد و مسیر متناسب با گفتمان سیاسی‌اش را در مسائل کلان سیاست خارجی پیش ببرد. به‌خصوص اینکه موضوع هسته‌ای از آن دست مسائلی بود که در کشور با توجه به بدعهدی‌های طرف آمریکایی در وهله اول و بی‌عملی دولت‌های اروپایی در گام بعدی، محل تامل و گفت‌وگو در داخل کشور بود. از این زوایه هم تاخیر پنج ماهه برای جمع‌بندی رویکردها و اتخاذ استراتژی مشخص و روشن قابل فهم است.»
لازم به ذکر است، عدد ذکر شده در نوشتار فوق به عنوان فاصله آغاز مذاکرات، بازه زمانی میان پایان دور ششم مذاکرات در دولت روحانی تا آغاز مذاکرات در دولت فعلی است.