کودتای رنگی ناموفق
ادامه فصل پنجم: از 22 بهمن 1388
تا امروز
فتنه، خط قرمز نظام | در داخل کشور خطوط قرمز و خطوط فاصل وجود دارد. اين را ما هميشه تأکيد کردهايم... جناحبندىها و برادرى و رفاقت و انس و اينها که هميشه توصيه مي کنيم در يک جاهايى است؛ يک جاهايى نه؛ يک جاهايى است که بايد واقعاً خطوطى حفظ بشود و برجسته بشود و عبور از اين خطوط دشوار بشود. مسئله فتنه و فتنهگرها که من روی آن تکيه مي کنم مهم است؛ آن از همين قبيل است. (5 شهریور 1393)
در انتخابات 88 پشت رأی مردم ایستادم | رأی مردم هم به معنای واقعی کلمه حقّالنّاس است؛ حقّالنّاس است. وقتی میآید برادر و خواهر ایرانی در انتخابات شرکت میکند و رأی در صندوق میاندازد، رعایت این حقّ او واجب شرعی است، واجب اسلامی است؛ در این امانت او نباید خیانت کرد؛ واقعاً حقّالنّاس است. نتیجه آراء هم هرچه شد، بایستی به آن ملتزم بود؛ این هم حقّالنّاس است. اینکه ما در سال ۸۸ در مقابل کسانی که اصرار میکردند باید انتخابات باطل بشود ایستادیم، بهخاطر همین بود که از حقّالنّاس دفاع کردیم.
40 میلیون [نفر] _ بالاترین نصاب انتخابات _ در سال ۸۸ در [دادن] آراء شرکت کردند؛ خب، یک نتیجهای داد؛ هرکسی [هم] برنده این انتخابات میشد، ما همینجور میایستادیم، دفاع میکردیم. بنده از حقّالنّاس دفاع کردم، از حقّ مردم دفاع کردم؛ باز هم، هر وقتی که مردم رأی بدهند _ به هرکسی که مردم بپسندند و بپذیرند و رأی بدهند _ بنده از رأی مردم دفاع خواهم کرد؛ پشت سرِ مردم خواهم ایستاد. رأی مردم حقّالنّاس است. ما بیخود این اعتمادی را که مردم به نظام دارند، با حرفهای بیمنطق مخدوش نکنیم.
(18 شهریور 1394)
اسم انقلاب رنگی را نیاوردم، چون قائل به مشورتم | دوستان ما آن اوقاتی که این قضایا اتّفاق افتاد، به بنده مرتّب توصیه کردند که اسم انقلاب رنگی را نیاورم؛ من هم چون معتقد به مشورتم _ بالاخره مشاورین نظر دارند و اهل فکرند _ اسم انقلاب رنگی نیاوردم؛ امّا خب انقلاب رنگی بود؛ در واقع کودتای رنگی، یک کودتای رنگی ناموفّق. خب این خیلی مهم است؛ این اتّفاقی که در کشورهای دیگر _ در چهار، پنج کشور _ آمریکاییها با پول، با امکانات انجام دادند و موفّق شدند، در جمهوری اسلامی موفّق نشد؛ با اینکه پشتیبانی کردند. (19 دی 1394)
جواب نامه دوّم رئیسجمهور آمریکا را ندادم | رئیسجمهور آمریکا اندکی قبل از آن قضایا به بنده نامه نوشته بود _ نامه دوّم _
و کلّی اظهارات موافقانه با بنده حقیر و با نظام جمهوری اسلامی [کرده بود]؛ بنده هم قصد داشتم جواب بدهم و نمیخواستم جواب ندهم؛ بعد که این قضایا اتّفاق افتاد، سریعاً موضعگیری کرد به نفع همان کسانی که علیه نظام، علیه انقلاب، علیه اسم اسلام در جمهوری اسلامی در خیابانهای تهران ظاهر شدند و تمام کارهایی که مخالفین کردند، مورد تأیید اینها قرار گرفت؛ البتّه بیشتر از این میخواستند بکنند، نتوانستند. حالا هم یک عدّه از مخالفین رئیسجمهور فعلی آمریکا میگویند شما در سال ۸۸ حمایت کامل نکردید از آن کسانی که علیه جمهوری اسلامی بودند؛ ولی چرا، حمایت کردند؛ منتها خب ملّت ایران به موقع حرکت کرد، به موقع وارد صحنه شد، کار درست را انجام داد.
(19 دی 1394)
روی مسئله فتنه حسّاسم، چرا برائت نمیکنند؟ | رسم شده که از امام و نظام و انقلاب دم بزنند امّا با کسی هم که میگوید «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» همکاری کنند یا از او حمایت کنند. این نمیشود. موضع بنده در این مورد کاملاً صریح است؛ من بارها گفتهام که برای من این تقسیمات اصولگرا و اصلاحطلب و اصلاحطلب مدرن و سنّتی و از این حرفهایی که میزنند، مطرح نیست؛ من به این اسمها اصلاً اهمّیّتی نمیدهم و توجّه ندارم؛ به محتواها کار دارم؛ امّا روی مسئله فتنه حسّاسم. حالا البتّه اکثر کسانی که در آن تظاهرات شرکت داشتند مردم معمولی بودند و هیچ تقصیری هم نداشتند، امّا یک عدّهای سردمداری میکردند، یک عدّه هم سوءاستفاده کردند و گفتند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»؛ دیگر از این صریحتر؟ آیا این شعار داده شد یا نه؟ خب اگر این شعار داده شده، تبرّی از این شعار، آن روز هم لازم بود و باید میکردند که نکردند. حالا هم یک عدّهای از آنها حمایت بکنند، آنوقت دم از امام و طرفداری از امام و طرفداری از نظام و طرفداری از انقلاب هم بزنند! (12 تیر 1395)
ماجرای فراخوان یکی از سران فتنه | در ایّام فتنه در سال ۸۸ در اوّل کار، بنده یکی از این سران فتنه را خواستم و به او گفتم که آقاجان، این کاری که شما شروع کردهاید و دارید میکنید، دست بیگانهها خواهد افتاد و دشمن از این استفاده خواهد کرد؛ شما حالا بهظاهر درون نظام هستید، با نظام هستید و به قول خودتان دارید یک اعتراض مدنی
_ من باب مثال یک اعتراض به انتخابات _ میکنید؛ امّا این کاری که دارید میکنید مورد استفاده دشمنانِ اصل نظام قرار خواهد گرفت. گوش نکرد؛ یعنی نفهمیدند که چه داریم میگوییم. حالا البتّه این نگاه خوشبینانه بنده است که میگویم نفهمیدند، بعضی هم ممکن است جور دیگری فکر کنند. وارد شدند؛ بعد دیدید از درونش چه درآمد؛ گفتند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است». خب، حالا عذر بیاوریم که اینها که یک مشت جوان بودند، یک چرندی، یک حرف بیربطی گفتند؛ نه، اینجوری نیست. اگر چنانچه در زیر عبای بنده کسی حرفی بزند که من با آن مخالفم، خب بایستی او را از زیر عبایم بیرون کنم؛ بایستی اعلام کنم که مخالفم و َالّا به حساب من گذاشته خواهد شد؛ همه وزن و وزانتی که صاحب عبا دارد، پشتوانه آن حرف خواهد شد. (31 مرداد 1395)
تنها جایی که رهبری در انتخابات دخالت میکند | در امر انتخابات مُرّ قانون باید عمل بشود؛ مُرّ قانون باید عمل بشود. نتیجه انتخابات ملّت هرچه شد، این معتبر است. این قانون است. بنده در انتخاباتها دخالت نمیکنم؛ هیچوقت به مردم نگفتهام و نمیگویم این کس را انتخاب کنید، آن کس را انتخاب نکنید. فقط یکجا بنده دخالت میکنم و آن جایی است که کسانی بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخاب مردم بایستند و با مزاحمت در مقابل رأی مردم، رأی مردم را بشکنند. هرکس بخواهد با نتیجه آراء ملّت دربیفتد، بنده در مقابلش میایستم. در سالهای گذشته و انتخاباتهای گذشته هم همینجور بوده؛ در سال ۷۶، در سال ۸۴، در سال ۸۸، در سال ۹۲؛ بعضی مقابل چشم مردم بوده و مردم مطّلع شدهاند؛ بعضی را هم مردم مطّلع نشدهاند؛ امّا این حقیر در جریان قرار گرفتهام. در همه این سالهایی که شمردم، کسانی بودند که میخواستند در مقابل انتخابات بایستند؛ که در سال ۸۸ آشکار شد و آمدند در میدان اردوکشی کردند، و در آن سالهای دیگر جور دیگری [بود]. در همه این سالها بنده ایستادم و گفتم نتیجه انتخابات مردم هرچه هست باید تحقّق پیدا کند؛ این آنجایی است که من در امر انتخابات دخالت میکنم و در مقابل مخالفین و معارضین انتخابات میایستم؛ امّا در بقیّه امور دیگر نه، باید مُرّ قانون عمل بشود؛ مردم تشخیص بدهند و حرکت کنند.
(1 فروردین 1396)