لزوم بازگشت مستند به حقیقت
مهدی امیدی
یکی از مراکز مهم و راهبردی در سینمای ایران، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است. این مرکز که زیرمجموعه سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، موظف به اجرای سیاستها و برنامههای دولت در حوزه فیلم مستند شناخته میشود. با توجه به تغییر دولت و درنتیجه تعویض مدیریت در وزارت ارشاد و سازمان سینمایی و همچنین دگرگونی در سیاستها و برنامههای این نهادها نسبت به دولت قبل، از دو مستندساز درباره الزامات تغییر و تحول در حوزه مدیریت دولتی در حوزه مستند پرسیدیم. برگزاری پانزدهمین جشنواره سینماحقیقت، بهانهای برای بررسی و آسیب شناسی عرصه مستند کشور و همچنین مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است.
تغییرات کیفی بهجای تغییرات رفاقتی
محمد دیندار، مستندساز در گفت وگو با کیهان گفت: اخیرا از رئیسمرکز گسترش سینمای مستند و تجربی مصاحبهای خواندم؛ وی از اینکه تا به حال اغلب فیلمهای مستند با هدف نمایش در جشنوارهها ساخته شده و فضای سیاهی داشتهاند انتقاد میکرد؛ این حرفی است که ما سالهاست میگوییم و در جلسات مختلف نیز بارها به مسئولان همین مرکز تأکید کرده بودیم که فیلم مستند باید مردم محور باشد. اما این مسئولان با نظر ما مخالفت میکردند و میگفتند که نه، نگاه ما به جشنوارههای خارجی است. پاسخ ما هم این بود که اگر هم چنین نگاهی دارید، حداقل مثل کوروساوا رفتار کنید که با نگاه بومی آثارش جهانی شدند. اما جای تعجب است که این مدیران، الان که به پایان دوره مدیریتشان نزدیک شدهاند تازه یادشان افتاده که نظرشان را تغییر دهند!
وی افزود: البته نمیتوان گفت که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، آثار خوبی نداشته است. آثار خوبی هم در این مرکز تولید شده اما این نوع آثار بسیار معدود و محدود بوده است و اثرگذار نشدهاند و کارکرد خودشان را نیافتهاند.
کارگردان مستند «از آزادی تا آبادی» گفت: به نظر من مرکز گسترش سینمای مستند و تجربینیازمند یک تحول است و سازمان سینمایی وزارت ارشاد باید یک بازنگری در این مرکز داشته باشد تا به سمت ساخت فیلمهایی رود که در آنها نگاه چالشی با چاشنی امید همراه باشند. من خودم در تمام فیلمهای مستندی که ساختهام به چالشها پرداختهام اما معتقدم که انتقاد و چالش وقتی سازنده است که با نگاه امیدوارانه همراه شود. اما این رویکرد در فیلمهایی که در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساخته شده، کمتر دیده شده است.
دیندار تصریح کرد: جشنواره سینمایی فقط محلی برای نمایش فیلم نیست، بلکه باید اثرگذار و جریانساز
باشد. وقتی از جشنواره سینماحقیقت با عنوان یک جشنواره جهانی و بینالمللی یاد میشود، باید در دنیا نگاه یا جریان خاصی را ایجاد بکند. از یک جشنواره بینالمللی انتظار میرود که در زمینه دیپلماسی عمومی اثرگذار باشد.
این مستندساز در پایان تأکید کرد: تغییرات در مرکز گسترش نباید فقط رفاقتی باشد بلکه باید کیفی باشد و این مرکز به سمتی برود که سینمای مستند ما، صدا و تصویر مردم باشد. فیلم مستند نباید به مخاطب خاص محدود شود. در این آثار باید در کنار نمایش معضلات و مشکلات، راهکارهایی
هم ارائه شود.
تقسیمِ ناعادلانه بودجه در سینمای مستند
عباس صالح مدرسهای، مستند ساز نیز در گفتوگو با کیهان گفت: عدهای متقلب و فرصتطلب، دائماً بر طبل کمبود بودجه در سینمای مستند میکوبند و با تغییر صورت مسئله، سعی دارند اذهان را از موضوعِ اصلی منحرف سازند. طی سالهای اخیر بودجه مستندسازی در همه نهادها و ارگانها و مراکز دولتی و نیمه دولتی به طور چشمگیری افزایش قابل توجهی داشته و مبالغ هنگفتی تحت عنوانِ بودجه مستند تزریق شده است اما خروجی و عملکرد دستگاهها و متولیان، منطقی و قابل قبول نیست چرا که از گروه خاصی در دایره محدود خودشان حمایت کردند نه از همه مستندسازان کشور؛ اغلب کمکها و حمایتها در بینِ مجموعهای از دوستانشان و حلقههای بسیار نزدیک و رفاقتی است. به علاوه تعدادی از مسئولین هزینه در کارهای کم اهمیت و حتی غیر مرتبط با مستند سازی،
توام با سندسازیهای قابل قبول برای سیستم اداری را رسالت خود میپندارند. زیرا هر روز که به جلو میرویم در طراحیِ راههای فرار متبحرتر میشوند؛ اینها همان کاسبان معروف هستند که فقط به جیب و تیمشان فکر میکنند.
وی با اشاره به تظاهر بعضی در سالهای گذشته به انجام کارِ صنفی گفت: تا حالا پرسیدهاید چرا اغلب مسئولین و متولیان صنوف سینمایی راضی هستند؟ چون در تقسیم بودجه دیده شدند و سیبیلهایشان را چرب کردند. لذا طرف، دیگر به فکر همصنفیهای خودش نیست و از این جایگاهی که با رای و اعتماد اعضای صنف بهدست آورده، فقط میخواهد بارخودش را ببندد و به دنبال منافع شخصی است و در مصاحبهها و شوها شعار میدهد اما پنهانی اهداف شخصی اش را پیش میبرد.
این مستندساز افزود: کارشناسان معتقدند فسادِ سیستماتیک در امور مالیِ سینمای مستند، دلیلِ عمده افت فعالیتها و مانع پویایی و رشد مستندسازی در جاهای مختلف است. تنها تغییر مدیران مراکز مستندسازی کارساز نیست، شیوه کار غلط است. تفسیر شخصیِ بعضی از مدیران و مسئولین و تیمهایشان در حوزه مستند، راه سوءاستفادههای باکلاس را فراهم آورده است. تقسیم ناعادلانه بودجه به مبالغِ دلخواه مستندسازانِ معلومالحال که در باند حضور دارند، نمود عینی و بارزِ این ماجراست. تعدادی از مسئولینِ کوته فکر و سادهلوح، به مقدار زیادی به این جماعت کار و پروژه میدهند تا ساکت باشند. آقای مدیر، این حماقت است چون مخالف هرگز راضی نمیشود، پول را میگیرد، به شما فحش هم میدهد، به ریش شما میخندد و با پول ملت علیه باورها و ارزشهای همان ملت فیلم میسازد؛ ولی بدتر از آن اینست که شما فرصت کار کردن را از آدمهای سالم و مستقل سلب کردهاید، این خیانتی آشکار و نابخشودنی است.
صالح مدرسهای با انتقاد از سفرهای بیموردِ خارجی توسط برخی مدیران و بریز بپاشهای توام با سندسازی و ارائه اسنادِ به ظاهر قابل قبول برای محیط اداری خاطر نشان کرد: ما در جلسات خصوصی بارها تذکر دادیم اما توجه نکردند و محکم و مصمم به راه ناصواب خودشان ادامه دادند. بسیاری از مراکز و مجموعههایِ متولیِ مستند در راستای سیاست شفافسازی و در چارچوب قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات و جزئیات، گزارش عملکرد مالی دستگاهشان را به طور مرتب و منظم اعلام نکرده و به لطائف الحیل عقب میاندازند و اگر آفتاب نباشد و شرایط را ابری ببینند اصلا ارائه نمیکنند.
این تهیهکننده افزود: البته برای فرافکنی و دوری از زیر ذره بین بودن، بعضی از مراکز و مجموعهها به شکل گزیده، گاهی آمار یک مقطع کوتاه را منتشر کردند؛ در صورتی که باید برای تمام سالهای گذشته این کار را میکردند و هنوز هم انتظار منطقی قاطبه مستندسازانِ نجیب و فهیم این است که جزئیات صرف بودجه در سالهای قبل را در اسرع وقت منتشر کنند. ممکن است مدیری بگوید «گذشته مربوط به دوره ریاست من نیست». خیلی خب، این هم معلوم است اما این مجموعه که ملک پدری و ارثیه شما نیست که مستند سازان اطلاعات شخصی از شما بخواهند؛ بلکه یک نهاد مردمی با بودجه عمومی و از جیب مردم است، پس فرقی نمیکند که الان کلید و امضا دست چه کسی است، مهم پاسخگویی است.
این کارگردان سینمای مستند با اشاره به مبهم بودنِ منابع مالیِ مشارکتی گفت: اپیدمی دیگری هست که معمولا از نظرها پنهان مانده و آن چیزی نیست جُز پولهای مشارکتی. مبالغی که تحت عناوین کار مشترک و حمایت از ساخت فیلمهای مستند از سایر دستگاهها به سینمای مستند تزریق میگردد، به دلخواه بعضی مدیران و باندشان خرج میشود و اغلب مواقع، با وجودِ اطلاع از بیکاریِ طیف زیادی از مستند سازان، بودجه بادآورده و بیزبان را معطل نگه میدارند. این در حالیست که با ترفندهای بنی اسرائیلی هر روز حلقه ورود جمعِ کثیرِ مستندسازان شریف را تنگتر میکنند تا خودیهایشان بیشتر بخورند و بنوشند.
صالح مدرسهای درخصوص حضور مدیران مثبت گفت: طی سالهای گذشته کم پیش آمده که مدیری منصف و لایق، سکاندار مستندسازی در مجموعهای باشد اما سودجویان با ترفندهای نخ نما چنین افرادی را به علت سلامتشان، زود کله پا میکنند تا مدیرِ سیاسی و دست نشانده خودشان را روی صندلی بنشانند. در چنین مواقعی، مدیران و زیرِ دستیها به فکر شرکاء و شرکتهایشان در بیرون از سیستم هستند و پس از اینکه طرحها و فیلمنامههای خودشان را به نام دیگران مصوب میکنند، افرادی را از بیرون مامور میکنند تا- به ظاهر عادی- بیایند و قرارداد بنویسند. مراکز و مجموعههایی هستند که تحت عناوین مختلف میلیاردها تومان برای مستندسازی میگیرند اما به جای تزریق به پیکره جامعه بزرگِ مستندسازان، بودجه را فقط بین باند خودشان تقسیم میکنند و در رسانهها ننه من غریبم بازی
درمی آورند که بودجه نداریم. اینها مشهور به فرار مالیاتی هم هستند اما مستندسازانی که حتی پروژهای در دست ندارند، مجبورند پاسخگوی اذیت و آزارهای متعارفِ اداره دارایی باشند.
این مستندساز در پایان با اشاره به خطر دوچندانِ سودجویان و فرصتطلبها که به اسم دفاع از اسلام و انقلاب و دفاع مقدس دست در جیب مردم کرده و بودجههای کلانی را برای ساخت و به اسمِ فیلم مستند گرفتهاند گفت: برخی از سازمانها و مجموعهها که با اتصال به نهادهای حکومتی، با ترفندِ محرمانه خواندنِ مبلغ و نحوه هزینه کردنِ بودجه عمومی به هیچ دستگاه دولتی و مردمی حتی به قوه قضائیه جوابگو نیستند، مثل موریانه به جان سینمای مستند افتادهاند و سرمایه ملی را چپاول میکنند. این غارت و حیف و میلِ اموال عمومی، ربطی به جناح بندیها ندارد زیرا در هر دورهای افراد فاسد که خاکشیر مزاج هستند، حضور دارند. جنگ زرگریِ چپ و راست فریبی بیش نیست تا دیگران را سرگرم کنند و
پشت پرده، نقشههای خودشان را پیاده سازند. ضعف مقررات و قانون، دستشان را باز گذاشته تا فرافکنی کنند و همه را بپیچانند اما نمیدانیم چگونه میخواهند از دادگاه عدل الهی فرار کنند. اما مشکل سینمای مستند به همین جا ختم نمیشود، چون در پس پرده مالی اتفاق مهم تری در حال وقوع است؛ هر دو طیفِ به ظاهر موافق و مخالف، به طور گسترده در حال جعل و تحریف تاریخند. زیرا خوب متوجه شدهاند که مستند سازی، امروز جنبه تاریخ نگاری
دارد. این هرج و مرج، برطرف میشود به شرطی که
مستندسازان هوشمندانه رفتار کنند و مطالبهگر باشند. هنوز امیدوار هستیم. اصلاحِ اتمسفرِ مستند سازی در ایران، نوح دگر میخواهد و طوفانِ دیگری.