نقش رسانههای برونمرزی در دیپلماسی عمومی و مذاکرات بینالمللی
مهدی امیدی
یکی از اضلاع اصلی همه فرآیندها در نظام جهانی، رسانهها هستند. امروز، رسانهها جهتگیری گروههای مذاکرهکننده را تعیین میکنند. با توجه به آغاز دور جدید مذاکرات بین کشورمان و غرب بر سر تحریمها و فعالیت هستهای و... با دو کارشناس درباره نقش رسانهها در دیپلماسی عمومی و جریان سازی در مذاکرات مصاحبه کردیم.
***
استفاده از ظرفیت رسانه
برای دیپلماسی عمومی
حنیف غفاری کارشناس حوزه بینالملل با تاکید بر اینکه نقش رسانهها و به ویژه رسانههای برون مرزی در مناسبات بینالمللی مشخص است، گفت: در این برهه زمانی حساس و سرنوشت ساز بیدلیل نیست که واژهای به نام دیپلماسی عمومی یا بهتر است بگوییم کلید واژهای به نام دیپلماسی عمومی اینقدر در ادبیات دیپلماتیک و سیاست خارجی کشورها موضوعیت و اصالت پیدا کرده است، زمانی که از دیپلماسی عمومی یا دیپلماسی رسانهای و تبلیغاتی صحبت میکنیم، در حقیقت داریم به تمامی ظرفیتهایی فکر میکنیم که یک کشور برای رساندن صدای خودش به گوش دیگر ملتهای جهان و با هدف تامین منافع خودش به آنها استناد میکند، این قاعده درخصوص جمهوری اسلامی ایران هم صادق است، خصوصا با توجه به این حجم از حملات رسانههای غربی و وارونهنماییهایی که آنها انجام میدهند و قلب واقعیاتی که به صورت مستمر و هدفمند و با هدف ضربه زدن به کشور ما صورت میگیرد؛ بنابراین نقش رسانهها در اینجا پر رنگ است و خیلی صریح میشود گفت که حتی در مواردی تاثیرگذاری یک رسانه از یک دیپلمات یا از یک سیاستمدار هم در برهههای زمانی خاص بیشتر میشود.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا پرس تی وی در قبال مهمترین مقوله سیاست خارجی ایران در شرایط حاضر درست انجام داده است، گفت: این شبکه به عنوان مهمترین شبکه
برون مرزی ایران در برهه حساسی که ما شاهد بودیم یعنی زمانی که مذاکرات هستهای با دولت بایدن به صورت غیرمستقیم و در حقیقت در قالب مذاکرات ایران و امضای چهار بهعلاوه یک آغاز شد، افشاگریهای بسیار موثری را درخصوص فضای مذاکرات، زیاده خواهیهای طرف مقابل و در نتیجه معطوف به منافع ملی داشت؛ یعنی این افشاگریها اولا معطوف به منافع کشور بود. قطعا جمهوری اسلامی ایران و قطعا ملت ما باید نسبت به مختصات میدان مذاکرات وین آگاه میشدند.
غفاری اضافه کرد: مردم باید میدانستند که طرف آمریکایی توافقی را میخواهد که محصول آن استفاده آمریکا از آنچه مزایای برجام به نفع غرب است و از طرف دیگر هدف آمریکا این بود که منافعی به ایران تعلق نگیرد یعنی بازگشت پوچ به برجام که هدف آن افزایش تعهدات ایران و کاهش تعهدات غرب بود، در چنین شرایطی این تبیین رسانهای و این ورود موثر و شجاعانه پرس تی وی به این صحنه واقعا جای دست مریزاد دارد و نباید فراموش کنیم که اتفاقا رسانهاینجا رسالت خودش را نشان میدهد، سکوت رسانهای و یا خدایی نکرده وارونهنمایی شرایط توسط رسانه به معنای این است که وظیفه و رفتار و رسالت حرفهای و اخلاقی خودش را به درستی انجام نمیدهد، ما شاهد بودیم که پرس تی وی در این برهه زمانی حساس مسئولانه وارد عمل شد و در آینده هم انشاءالله مسئولانه کماکان وارد عمل خواهد شد، کلید واژهای هم که این شبکه در موضوع برجام بر روی آن تمرکز دارد منافع ملی است.
این تحلیلگر حوزه رسانه با عنوان اینکه با روی کار آمدن دولت جدید ما شاهد تغییر چارچوبها و الگوهای رفتاری تاکتیکی و همچنین تعریف ظرفیتهای راهبردی جدید در حوزه روابط منطقهای و بینالمللی خودمان هستیم، گفت: در دولت جدید نقاط ثقل سیاست خارجی به گونهای دارند ترسیم میشوند که اولا مصدر آنها قدرت داخلی کشور باشد و ثانیا شاهد این مسئله هستیم که دولت استراتژی تکثیر زمینهای بازی را دنبال میکند؛ یعنی ظرفیتهای بالقوه و بالفعلی که در حوزه منطقه، فرا منطقه و در حوزه کلا روابط بینالملل وجود دارد را اولا احصا میکند و بعد آنها را در مسیر منافع ملی کشور هدایت میکند.
وی گفت: واقعیت امر این است که در دولت قبل ما شاهد بودیم که برجام به عنوان یک نقطه ثقل در نظر گرفته شد یا بهتر است بگوییم تنها نقطه ثقل سیاست خارجی کشور قرار گرفت و در نهایت ما شاهد بودیم که این نقطه ثقل متزلزل و ابطالپذیر به کجا رسید و دولت دونالد ترامپ از توافق هستهای عملا خارج شد و بعد از آن هم کشورهای اروپایی
نه تنها اقدامی در راستای احیای توافق هستهای صورت ندادند بلکه با تکمیل استراتژی مهار حداکثری آمریکا خصومت خودشان را با ملت و نظام ایران به اثبات رساندند.
غفاری تصریح کرد: آنچه الان برای دولت جدید اصالت و موضوعیت دارد مشخص است، اینکه مرکزیت اقتصاد و سیاست خارجی کشور را میخواهد روی ظرفیتهایی تنظیم کند که اولا از سمت دشمنان این ظرفیتها قابل تنظیم نباشد، بر خلاف برجام که بالاخره آمریکا و اروپا آنها را تنظیم میکردند و ضربآهنگ توافق هستهای یا چگونگی اجرایی و حتی کلیت اجرای آن را صورت میدادند و دوما نگاه بسیار ویژهای که دولت به دیپلماسی اقتصادی و دیپلماسی منطقهای دارد با تکیه بر ظرفیتهای بالقوه و بالفعل محقق خواهد شد.
تاکتیک رسانههای معاند
در مقابل مذاکرات
همچنین دکتر علیرضا داوودی، کارشناس رسانه و علوم شناختی هم درباره تاکتیکهای رسانههای غربی در مواجهه با مذاکرات ایران و طرف غربی گفت: در این مورد، هم رسانههای فارسی زبان و هم غیرفارسی زبان، مواضعشان خیلی به هم نزدیک شده بود و وجوه مشترک فراوانی در تولید و انتقال پیام داشتند. اما اگر بخواهیم به طور کلاسیک و کلاسه شده بحث را به مخاطب عرضه کنیم باید گفت؛ این رسانهها حدودا هفت کار را انجام دادند که سه اقدام قبل از مذاکرات، سه اقدام حین مذاکرات و یک اقدام هم پس از مذاکرات اتفاق افتاد. قبل از پرداختن به این اقدامات، بایداشاره کرد که راجع به نام این مذاکرات بین ما و رسانههای بیگانه دعوای سنگینی وجود دارد. با توجه به شرایط و مباحثی که در دورههای قبلی مذاکرات مطرح بوده،آنها خیلی اصرار دارند که حتما کلمه برجام حفظ شود. چون تداعی معانی در پی فعل انجام شده برایشان خیلی اهمیت دارد. در صورتی که ما از همان ابتدا هم با بحث برجام خیلی هم میانه خوبی نداشتهایم، چون به واسطه همین نام غفلتهایی اتفاق افتاده بود. ما اصرارمان بر مذاکره برای رفع تحریمهاست اما آنها بیشتر بر مذاکرات اتمی تأکید دارند. چون طبق جدول و پروتکلهایی که منتشر شده کل تحریمهایی که به مسئله هستهای بر میگردد آنقدر ناچیز است که مذاکره بر سر آن اصلا معنا ندارد. مذاکرات دیگر صرفا بر سر مسائل و فعالیتهای هستهای ایران نیست. چون چیزی که جا افتاده است و برای آن زمان، سرمایه، خون و نیروی انسانی صرف شده است اصلا قابل مذاکره نیست. از نظر ما، فقط برای رفع تحریمها میتوان مذاکره کرد که آن هم ما پیشنهاد میدهیم، نه مثل دورههای قبل که از سوی طرف مقابل پیشنهاداتی مطرح میشد. به همین دلیل هم اصل موضوع مذاکره برای مذاکره و تلف کردن وقت برای آن کنسل میشود؛ دیگر خیلی از مفاهیمی که در دورههای قبل برای سر کار گذاشتن ما مطرح بود، رنگ میبازد. رسانههای بیگانه روی سه کلمه خیلی حساسیت دارند؛ مذاکرات هستهای، مذاکرات اتمی و برجام. به ویژه وقتی وارد حوزه تحلیلی میشوند، بر مذاکرات هستهای تأکید میکنند. وقتی ذهن مخاطب بر یک نقطه متمرکز و ذرهای شود، به نتیجه نمیرسد. همچنین این رسانهها خیلی سعی دارند که تأکید کنند خروج ترامپ از برجام، منطقی نبود و موضع بایدن برای ورود به مذاکرات فعلی و مسائلی که مطرح میکنند یک تصمیم استراتژیک است که باید انجام شود. درحالی که سیاست خارجی دولت آمریکا در قبال ایران، جمهوریخواه و دموکرات ندارد. طوری که از سال 74 تا الان سیاستهایشان علیه ایرانی یک شکل بوده و خیلی فرقی نمیکند. اما رسانههای بیگانه بر این تأکید دارند تا به مخاطب تفهیم کنند که عملکرد و نگاه بایدن با ترامپ متفاوت است تا بگویند دموکراتها عاقل هستند. یکی از مواردی که رسانههای معاند قبل از مذاکرات خیلی دربارهاش صحبت کردند تا برای مخاطب داخلی شورش ذهنی ایجاد کنند این بود که ایران نمیگذارد تا مذاکرات به نتیجه برسد. اما به دلیل و علت مشکل و سابقه خبر و اینکه اصلا این آمریکاست که میز بازی را به هم میریزد اشارهای نمیکنند.
وی در برنامه رادیویی «امواج شبهه» بیان کرد: به طور تحقیقی عرض میکنم؛ فشاری که رسانههای بیگانه در حین مذاکرات روی افکار عمومی در ایران نسبت به ترس از بالا رفتن قیمت ارز آوردند در هیچ دورهای به این حجم نداشتهایم. وقتی عقبه و پشتوانه مذاکرهکننده دچار تردید و اعوجاج شود، روی او هم تأثیر میگذارد. این همان سیاستی بود که رسانههای بیگانه روی آن کار کردند. دوم اینکه در داخل، جریانات مذاکرهای را تحلیل کردند، نه تیمهای مذاکراتی را. برای همین شما میبینید در اخبار این رسانهها مطرح شدن اسم چین به شدت افزایش مییابد. برای اینکه علاوهبر آن دو قطبی که آقای شمسایینیا اشاره کردند یک دو قطبی درون قطبی هم بین چین و آمریکا ایجاد کنند! حتی بیبی سی صراحتا گفت که این مغایر استقلال سیاسی ایران است. انگار که اگر با آمریکا قراردادی بسته شود استقلال سیاسی ما هیچ مشکلی پیدا نمیکند اما اگر سمت چین برویم استقلال سیاسی زیر سؤال میرود! در این فرآیند، ذهن مخاطب خود به خود دچار پرسشها و شبهات مختلفی میشود. نوع سوم کار رسانههای بیگانه بحث بر سر ناتوانی مدیریت مذاکرات توسط تیم جدید است. اولین جملهای که از سوی این رسانهها خارج شد این بود که مذاکرات خیلی تخصصی بود اما گرم نبود. این عبارت ذهن مخاطب را به این سمت میبرد که چون مذاکرات گرم نبوده پس به نتیجه نمیرسد. پس رسانههای بیگانه در حین مذاکرات از ابزارهای مختلف برای ایجاد دلهره نزد مخاطب استفاده کردند. این رسانهها همچنین به توقعات فزاینده دامن زدند و اصرار داشتند که مخاطب به این نتیجه برسد که مذاکرات در این دور باید به نتیجهای برسد. به نتیجه رسیدن از نگاه رسانههای بیگانه دو شاخه دارد: اول اینکه تیم مذاکرهکننده اثبات کند که توانایی مذاکره کردن دارد و دوم هم از سمت مردم که تیم قبلی را مورد انتقاد قرار میدادند، پرسش ایجاد شود که حالا به چه نتیجهای رسیدهاند؟ این درحالی است که تیم قبلی هشت سال مذاکره کرد، اما تیم جدید هشت روز هم مذاکره نکرده است! اتفاقی که رخ میدهد این است که رسانه مخاطب را در فضایی از «نمیدانم اما متوقع هستم» که فضایی خطرناک است قرار داده است. مدخل ورودی اطلاعات رسانههای معاند روی این مسئله بنا شده است که مجددا مذاکرات برای رفع تحریمها تبدیل به معضل، مسئله و چالش شماره یک ذهنی مخاطب شود. این درحالی است که در ایران، مذاکرات به عنوان یکی از راهحلها در کنار سایر روشها معرفی شده است.
داوودی تأکید میکند: هدف رسانههای معاند فارسی زبان غربی این است که بگویند مردم حواستان باشد؛ اگر مذاکرات نتیجه ندهد تقصیر تیم مذاکرهکننده جدید است. این حرف، خط اصلی خبری این رسانههای بیگانه در این مرحله از مذاکرات است. این خط خبری اصلی دو زیرمجموعه دارد؛ زیرمجموعه اول میگوید حالا فکر میکنید اگر هم مذاکرات به نتیجه میرسید چه میشد؟ آیا آثار مثبتش به زودی برملا میشود؟ قصد دارند به مردم ایران القا کنند که مشکل از لزوم مذاکره نیست، بلکه مسئله بر سر مشی دولت سیزدهم است. مگر مسئله هستهای نبود؟ پس چرا در همین چند روز اخیر دوباره مسائلی مثل حقوق بشر، مسائل منطقهای و جبهه مقاومت را مطرح کردهاند؟ بخش دوم، روی این مسئله متمرکز شدند که فکر نکنید همه چیز در کنترل شماست! چه چیزی؟ اجماع بینالمللی که مردم باید از آن بترسند! رسانههای بیگانه اگر در هر چیزی صادق نبودهاند در این زمینه صادق بودهاند که از ابتدا گفتند مسئله اصلا هستهای نیست و فراتر از این موضوع است! دلیل این تقسیمبندی از سوی من این است که آقای باقری قبل از مذاکرات یادداشتی به روزنامه فایننشال تایمز داد. همان حرفهایی که در آن یادداشت زده شده در جاهای دیگری هم بیان شد. رسانههای معاند دردشان گرفته که چرا گروه مذاکرهکننده، این همه منسجم و یک کلام است! چون نشان میدهد دست ما آنقدر پر است که با همه بازیهایی که آنها از خودشان درمیآورند، ما میدانیم آخرش چه خبر است. وقتی منتهاالیه مسئله را به مردم بگویید و ضریب اهمیت آن را معمولی جلوه دهید، مخاطب میگوید درست است که مسئله هستهای مهم است اما مدیریت در داخل کشور خیلی مهمتر از مسئله هستهای خارج از کشور است. ما نقدی که به دولت قبل داشتیم همین بود که حتی آب خوردن مردم را هم به مسئله هستهای گره زده بودند! وقتی مسائل برای مردم تفکیک شود و تحتالشعاع قراردادن مدیریت در داخل به واسطه دروغپردازی که راجع به مسئله هستهای در خارج میکنند بشکند مردم تکلیفشان را میدانند که همه چیز را به مسئله هستهای گره نزنند. این نکته هم خیلی مهم است؛ برای آنها خیلی دردآور بود که از طرف ایران مطرح شد که محل مذاکرات لزوما نباید در اروپا باشد. راجع به این هم این رسانهها دچار اعوجاج شدند. چون جغرافیا برتری ابزار را در پی دارد و برتری ابزار هم قدرت کنترل بر محیط را بیشتر میکند. بنابراین به عنوان جمعبندی باید گفت که رسانههای معاند در دوره فعلی که به تعبیر ما بعد از مذاکرات محسوب میشود، درحال مقدمهچینی هستند برای آن اتفاق بعدی. تردید نکنید که 48 ساعت قبل از دور بعدی مذاکرات، چنان فشاری بیاورند و از همه مهمتر در پی ایجاد یک صفحه رعبآور خواهند بود. هدف اصلی آنها برای آینده ترساندن افکار عمومی در ایران است. شک نکنید که رژیم صهیونیستی و انگلستان به تکاپو میافتند تا فشار بیاورند، وگرنه تصور میکنند که اگر نتوانند از مذاکرهکننده چیزی بگیرند ممکن است درآینده از آن ضربه سنگینی بخورند.