تلاش اصلاحطلبان برای تضعیف فاکتورهای قدرت /غنیسازی ۶۰ یا ۹۰ درصدی کمکی به مذاکرات نمیکند!
سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد در مطلبی به نقل از «علی ماجدی» فعال سیاسی اصلاحطلب و سفیر ایران در آلمان در دولت تدبیر و امید نوشت: «فقط اینطور نیست که ما ابزار داشته باشیم. طرف مقابل هم ابزارها و خواستههای خود را دارد. ما میتوانیم غنیسازی ۶۰ یا حتی ۹۰ درصدی را روی میز بگذاریم و طرف مقابل هم بهسوی تحریم بیشتر و درخواست برای گفتوگوهای منطقهای و موشکی برود اما اگر میخواهیم گفتوگوها به نتیجه برسد، باید بدانیم که اینها کمکی به مذاکرات نمیکند بلکه تنها باعث میشود زمان گفتوگوها به درازا بکشد.»
وی در ادامه گفت: «ما نباید یادمان برود که در چه وضعیتی بودیم. اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد و ما بخواهیم برجام را کنار بگذاریم، همان نتیجهای را شاهد خواهیم بود که در دوره آقای احمدینژاد تجربه کردیم. ما ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد رفته بودیم. تشدید اختلافات با آژانس میتواند مذاکرات را به خطر بیندازد و معتقدم شکست گفتوگوهای وین به نفع هیچکس نیست».
بیخیال «لغو تحریمها» و «تضمین» در مذاکرات باشیم!
روزنامه آرمان هم در مطلبی نوشت: «اگر چنانچه ایران اصرار و فشار بیشازحد را روی مسئله لغو همه تحریمها، آنهایی که حتی مرتبط با برجام نیست، عقبنشینی یا اصرار نکند یا زیاد به مسئله تضمین گیر ندهد، امیدواری رسیدن به تفاهم در پرتوی نیت و اراده آمریکاییها وجود دارد... پیشنهاد این است که ایران... نرمش لازم را داشته باشد و به زبان دیگر سرسختی بیشازحد در مواردی که امکان تحققش در میز مذاکره نیست را کنار بگذارد و از انعطاف مثبت برخوردار باشد».
لازم به یادآوری است مدعیان اصلاحات در 8 سال گذشته با حمله به فاکتورهای قدرت بخش جمهوری اسلامی و مهندسی ترس در جامعه، سیاستهای انفعالی را در پیش گرفتند و با همین دستفرمان توافقی را امضا کردند که بهزعم خودشان نتیجهاش «تقریباً هیچ»، «نزدیک صفر» و یا «روی هوا» بود! پادوهای داخلی غرب حالا هم از ترس اینکه مذاکرات به نتیجه برسد و حیات سیاسیشان به مخاطره بیفتد، در قد و قامت کاسبان سیاسی تحریم نسخه سازش و تسلیم میپیچند!
آسمان ریسمان به هم بافتن مدعیان اصلاحات برای فرار از پاسخگویی
روزنامه ابتکار در مطلب دیگری نوشت: حال آنکه این روزها با توجه به کوچک شدن سفره نفتی، فساد سیستماتیک، ناکارآمدی مدیریتی، حذف و طرد سلایق گوناگون سیاسی در هرم قدرت و بسیار دلیل دیگر، بخشهایی از ارکان حاکمیت نفوذ خود را دستکم در بخشهای اثرگذار اجتماعی و ازجمله طبقه متوسط فرهنگی ـ اقتصادی از دست دادهاند. شاید به همین دلیل هم به صورتی آگاهانه، پروا و هراسی از کاهش محسوس و چشمگیر سطح مشارکت انتخاباتی جامعه نداشتند. گویی برخی از قسمتهای نهاد قدرت به این جمعبندی رسیده که باید پایههای مشروعیتش را در جایی فارغ از مقبولیت عمومی طلب کند. این نشانه حکایت از آن دارد که حسگرهای این بخش از نهاد قدرت نسبت به رویدادها و رخدادهای اجتماعی حساسیت بالایی نداشته و احیاناً نخواهد داشت. به دیگر بیان، باید اذعان کرد که جامعه ایران با مشکلاتش تا حدود زیادی به حال خود رها شده و موضوعات مبتلابه جامعه دغدغه چندانی برای طبقه حکمران ایجاد نمیکند.
در ادامه مطلب آمده است: با این وصف و با توجه به این موضوع که جامعه ایران در حال حاضر از جهات مختلف چالشها و اَبَرچالشهایی جدی و خطرخیز را تجربه میکند، نگرانیها از فردای این جامعه بیش از گذشته مینماید. تردیدی نیست که ایجاد و رفع بسیاری از مشکلات و مسائل جامعه در اختیار حاکمیت مبسوطالید جمهوری اسلامی قرار دارد. پس بهطور طبیعی نمیتوان و نباید توقع و انتظار فراوانی از بخشهای دیگر اجتماعی برای رفع آنها داشت. اما همین «خرده موضوعات اجتماعی» و بحرانهای کوچک و متوسط قابلحل در سطوح مختلف نخبگانی را باید جدی گرفت.
لازم به ذکر است که اولاً) برخلاف ادعای روزنامه ابتکار، سطح مشارکت انتخابات در کشور کاهش محسوس و چشمگیر جامعه نداشته است چه آنکه موضوعاتی مانند اپیدمی کرونا، نارضایتی و ناامیدی عمومی و عمیق برآمده از 8 سال ناکارآمدی و بیتدبیری دولت، شکل نگرفتن دوگانهها و دوقطبیهای انتخاباتی (طبق روال دورههای قبل)، گرانیهای دستوری دولت قبل و... باعث نشد تا مردم ایران زیر بار مشکلات اقتصادی، بهپای صندوقهای رأی نروند و ثانیاً) اتفاقاً مدعیان اصلاحات آنچه روزنامه اصلاحطلب عنوان کرده مانند «کوچک شدن سفره نفتی، فساد سیستماتیک، ناکارآمدی مدیریتی و...» را در حالی به حکمیت نسبت میدهند! که خود بانیان و مقصران آن هستند و درصددند از مسئولیت آنچه خود به بار آوردهاند فرار کنند.
اصلاحطلبان هرچه زودتر باید از خواب بیدار شوند!
روزنامه همدلی در مطلبی به نقل از محمدرضا تاجیک، فعال سیاسی اصلاحطلب نوشت: «آنانی که زلف زیبای اصلاحطلبی را به زلف زمخت قدرت گره زدند، امروز جریان اصلاحطلبی را به حاشیه بردند... جریان اصلاحطلبی بیش از همیشه نیازمند نوعی نقد و به زیر کشیدن تمثال خود است. نیازمند شکستن بت و بتخانه خود است... اقتضائات تاریخی، نیازها و پرسشها متفاوت و متحول شده است، اما جریان اصلاحطلبی در مقطع خاص تاریخی قفل، مومیایی و منجمد و گفتمانش تبدیل به یک جریان فراتاریخی شده است. ما نیازمند یک جریان و گفتمان درون ماندگاریم؛ به این معنا که جریان اصلاحطلبی باید بتواند در هر شرایط و مقطع تاریخی با شرایط خودش رابطه تعاملی داشته باشد. نوعی دیالوگ، رابطه تأثیرگذار و تأثیرپذیری داشته باشد و بر اساس این شرایط خود را بیافریند.»
در ادامه این مطلب آمده است: «کسی منتظر مهلت خمیازه اصلاحطلبان نیست، باید زودتر از شبِ خود بیرون بیایند و پنجرهها را بگشایند تا نسیمی وارد فضای آنان شود؛ شبنم روی برگهای درختان سیب را ببینند تا لطافت روح، گفتمانی و رفتاری پیدا کنند. در این صورت ما میتوانیم به آینده جریان اصلاحطلبی امیدوار باشیم.»
در ادامه آمده است: «استراتژی جریان اصلاحطلبی همان استراتژی نقد مستمر، یا به تعبیر فوکو، هنر کمتر حکومتشدن، است. نقد با هنر کمتر حکومتشدن مترادف است. منظور از حکومتشدن صرفاً حکومتشدن سیاسی نیست؛ بلکه شامل این واقعیت هم میشود که ما توسط خودمان چنان حکومت بشویم که نتوانیم صدای متفاوتی داشته باشیم، نتوانیم به برون از این حصارهای تنگ و تاریک گفتمانی خود بنگریم، بیندیشیم و خود، خود را نظارت و کنترل میکنیم؛ بنابراین، ما باید به این استراتژی برگردیم. استراتژی نقد مستمر قدرت ضرورت و لازمهاش نقد مستمر خود است»
مدعیان اصلاحات خود درحالیکه اذعان دارند اصلاحات در ایران «قفل، مومیایی و منجمد شده» و باید «زودتر از شب خود بیرون بیایند» معتقدند که باید به نقد برگردند بهویژه نقد از درون! آنها هنوز نمیخواهند به افکار عمومی پاسخ بدهند و مسئولیت 8 سال خسارت که به ملت و حاکمیت تحمیل کردهاند را بپذیرند!
برای همینها از دولت تدبیروامید حمایت کردید؟!
روزنامه شرق در سرمقاله شماره دیروز خود به قلم مصطفیهاشمی طبا نوشته بود: «آنچه در امروز اصفهان و در سایر نقاط کشور واقع میشود هشدارهای عینی درباره مسئله «حفظ ایران» است درحالیکه ظاهراً حکمرانی کشورمان در برابر «تخریب کشور» ساکت نشسته است.»
اصلاحطلبان در حالی موضوع کمآبی و خشکسالی را به دولت سیزدهم و نهادهای دیگری ازجمله مجلس و تشخیص مصلحت نظام پیوند زدهاند که این دولت تنها سه ماه است تصدی امور را به عهده گرفته و اگر حتی فرض سوءتدبیر را در موضوع اصفهان اصلیترین عامل بدانیم باز هم به عملکرد دولتی بازمیگردد که اصلاحطلبان در 2 دوره با توسل به هر کار غیراخلاقی باعث پیروز شدن آن شدند.
در ادامه این نوشتار میخوانیم: «نه مجلس و نه مجمع تشخیص مصلحت نظام و نه دولت ظاهراً کاری به آینده کشور ندارند و فقط دنبال برخی جزئیات هستند [!!] و سیل بنیانکن نشست زمین و تخریب کشور را نمیبینند. آقای احمدینژاد با خمیرکردن برنامه چهارم میخواست با پولدرمانی مردم را راضی کند و آقای روحانی هم به بهانه اینکه نمیتوان توانمندان را از ناتوانان جدا کرد، آن را ادامه داد و یارانه معیشتی هم به آن افزود و ایشان هم بهنوعی دیگر نسبت به اجرای برنامه ششم سخت بیتفاوتی نشان داد و ازجمله مادههای 35، 36 و 37 برنامه ششم را که برای آبوخاک نوشته شده بود، نادیده گرفت. یکی نگفت حالا که 400 هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارید و همه بودجه را به هزینه جاری میبرید، چرا کمی هم کسر بودجه را به خاطر طرحهای آبوخاک بالا نمیبرید؟[!!] جالب آنجا بود که در عین نداشتن بودجه و اعتبار عمرانی، دائم از تکمیل طرحها سخن میگفتند.»
نویسنده یادداشت گویا حواسش نبوده که دولت جدید هنوز بودجهای ننوشته و لایحه بودجهای که اکنون و در سال جاری مورد استناد است توسط دولت تدبیر و امید تدارک دیده شده یعنی همان دولتی که نویسنده این یادداشت باوجوداینکه در انتخابات 1396 رقیب رئیسآن محسوب میشد اما در عین ناباوری بهصراحت گفت که به حسن روحانی رأی میدهد و از این طریق از مردم خواست که به او رأی دهند.
در ادامه این سرمقاله میخوانیم: «حالا هم وزرای محترم از ساخت چهار میلیون مسکن در سال (بدون نوسازی روستاها) و حل مسئله خودرو در سه سال و حل معیشت مردم و وعدههای دیگر سخن میگویند، اما هیچکدام از اعضای دولت، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس شورای اسلامی درخصوص آینده کشور و سرزمینمان و راهحل برای مسئله آب و نشست زمین که به انهدام کشاورزی و تخریب کشور میانجامد، صحبت نمیکنند.»
چنانکه خواندید و پیشازاین نیز از طیف اصلاحطلب دیدهایم آنها هیچوقت دغدغه معیشت و مسکن مردم را نداشتهاند. چنانکه نویسنده یادداشت فوق موضوع مسکن مردم را مشکلی پیشپاافتاده فرض کرده است. بنابر همین نوع نگرش اصلاحطلبان است که آخوندی (وزیر اصلاحطلب راه و شهرسازی در 5 سال نخست دولت قبل) هیچ خانهای نساخت و دستآخر به نساختن خانه افتخار هم کرد.