مهارتهای ارتباطی از نگاه اسلام
منصور حسینی
ارتباط مؤثر با دیگران یکی از مهمترین مهارتها در زندگی اجتماعی است. این توانایی به فرد کمک میکند تا بتواند نظرها، عقاید، خواستهها، نیازها و هیجانهای خود را ابراز و به هنگام نیاز بتواند از دیگران درخواست کمک و راهنمایی کند. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران در مواقع ضروری، از عوامل مهم یک رابطه سالم است. نویسنده در این مطلب بر اساس آموزههای اسلام ضمن بررسی ضرورتهای یک ارتباط دوجانبه راهکارهای ایجاد و تقویت این مهارت را تبیین کرده است.
***
ضرورتهای یک ارتباط دو سویه
اصولا ارتباط میان افراد یک ارتباط دو سویه است؛ بنابراین نمیتوان انتظار داشت با اصلاح یک طرف، حتما این ارتباط دو سویه به شکل درست و مناسب برقرار شود.
در آموزههای دینی اصول و قواعدی برای ارتباط سالم دوسویه بیان شده است که باید از آن به عنوان ضرورتهای ارتباط یاد کرد. از جمله این اصول و قواعد میتوان به موارد زیراشاره کرد.
1. شناخت دیگری: اصولا بدون شناخت دیگری نمیتوان ارتباط سازنده و موثری را برقرار کرد. در آیات قرآن به این مهم توجه شده است. حتی برای ارتباط با دیگری از غیر جنس انسان مانند پرندگان و حشرات نیز نیاز است تا انسان شناختی داشته باشد تا بتواند ارتباط سازندهای داشته باشد. درک شرایط و موقعیت حساس دیگری، قدرت فهم و استنباط، و ماننند آنها که همان شخصیت شناسی است باید مد نظر قرار گیرد؛ زیرا هر کسی بر اساس شخصیت خود عمل میکند و کنش و واکنشهای ارتباطی او در همین مدار و محور قابل تحلیل و توصیف و توصیه است.(اسراء، آیه 84)
حضرت سلیمان(ع) برای ارتباط با هدهد و ملکه مورچگان از شناختها بهره گرفته است.(نمل، آیات 18تا 21) آن حضرت برای ارتباط گیری درست با ملکه سبا از همین روش استفاده کرده که در ادامه همین آیات آمده است. خداوند در آیات قرآن بر آن است تا زمینه شناخت پیامبر(ص) با گروهها و افراد جامعه از مشرک، منافق و یهود و مسیحی را تبیین کند تا نحوه ارتباط گیری با آنان درچارچوب این شناخت باشد.
2. گوینده و شنونده خوب بودن: از دیگر اصول موثر در ارتباطگیری، گوینده و شنونده خوب بودن است. یعنی همان طوری که انتظار است سخنان شما درشت و تند نباشد و از قواعد فصاحت و بلاغت و از استدلال و برهان و معقولات و مقبولات برخوردار باشد که در آیات قرآن به آن توجه داده شده است(نحل، آیه 125؛ هود، آیه 69؛ احزاب، آیه 70؛ آل عمران، آیه 159) همچنین شنونده خوب بودن نیز در ایجاد این ارتباط سالم و سازنده بسیار مهم و اساسی است.(فرقان، آیه 63) از همین رو در آیات قرآن به نقش شنونده خوب بودن پیامبر(ص) در جامعه اشاره شده، به طوری که مردم ایشان را «اذن= حرفشنو» دانستهاند و خداوند نیز این حرف شنوی پیامبر(ص) را برای جامعه و مخاطبان آن خیر و سازنده معرفی میکند.(توبه، آیه 61)
3. حس همدلی و همدردی: احساس مشترک داشتن با مخاطب که شرایط آن با شناخت از او به دست میآید، حس همدلی را بر میانگیزد، به گونهای که موقعیت و شرایط دیگری را درک کرده و بر اساس آن تلاش میکند تا مشکلش را برطرف کند. چنین کنش و واکنشهایی در ایجاد یک ارتباط سازنده و مثبت بسیار مهم و اساسی است. در آیات قرآن، به این اصل نیز توجه داده شده است. پیامبر گرامی(ص) بر اساس حس همدلی بر آن بود تا دیگران را در مسیر درست و سازنده قرار دهد و ارتباط سازندهای برقرار کند. همین امر موجب میشد تا دشمنان و منافقان گمان کنند که ایشان از اصول و قواعد دین توحید دست برداشته و یا زمینهای برای آن فراهم است؛ در حالی که تمام تلاش پیامبر(ص) در چارچوب همدلی و همدردی و مانند آن بوده است.(نگاه کنید: کهف، آیه 6؛ شعراء، آیه 3؛ آل عمران، آیه 61؛ بقره، آیات 120و 145؛ یوسف، آیه 103؛ اسراء، آیه 174)
4. مختصر و مفید گویی: در ارتباط سازنده و مفید باید از هر گونه عاملی که موجب دلخوری وگریز طرف دیگر شود پرهیز کرد. در ارتباط کلامی بهتر است که سخن مختصر و مفید باشد؛ به طوری که هم مخاطب مطلب را به درستی درک کند وهم دارای ابهام نباشد.(نساء، آیه 9؛ احزاب، آیه 70)
5. توجه و اهتمام نسبت به دیگری: در ارتباط با دیگری بهویژه ارتباط کلامی باید چهره به چهره با او بود و برای اینکه ارزش و اعتبار گوینده را مورد تاکید قرار دهیم به او بنگریم و پشت به او نکنیم و کاری که نشان بیتوجهی ما باشد انجام ندهیم.(انفال، آیات 20 و 23)
6. طرح سؤال و انتظار پاسخ: از دیگر اصول در ارتباط گیری طرح سؤال و انتظار پاسخ از مخاطب است. این روش بارها در آیات قرآن به کار گرفته شده است.(توبه، آیه 65؛ عنکبوت، آیات 63 و 65؛ لقمان، آیه 25؛ زمر، آیه 36)
7. استفاده از همه سطوح تماس زبانی و کلامی: از آنجا که مخاطبان و کسانی که با آنان میخواهیم ارتباط برقرار کنیم از نظر سطح ادراکی و فهم و شعور و نیز ارتباط متفاوت هستند، میبایست به این تفاوتها توجه داشت و از همه ابزارهای کلامی و غیر کلامی با توجه به سطح قابل تماس استفاده کرد. برخی مثلا به جهت عقلانیت، به حکمت و برهان علاقهمند
هستند و برخی دیگر به قصه و مقبولات و برخی دیگر به امور دیگر. شناخت شخصیت مخاطب در این زمینه بسیار موثر است.(نحل، آیه 125)
8. پرهیز از لغوگویی و تمسخر: در ارتباط با دیگران بهتر آن است که از سخنان بیهوده و شوخی بیجا و یا زیاده روی در آن پرهیز شود؛ زیرا هم شخصیت آدمی را زیر سؤال میبرد و هم ممکن است سخنی گفته شود که موجب رنجش شود. تمسخر دیگری به هر شکل موجب رنجش خاطر خواهد شد و نباید سرزنش و توبیخ نیز در جمع یا زیاد باشد که همه اینها در ارتباط گیری زیانبار است. آیات قرآن و روایات بسیاری به این نکتهها توجه داده است.
9. استفاده از زبان بدن: انسان همان طوری که با کلام و زبان ارتباط برقرار میکند، با زبان بدن نیز ارتباط برقرار میکند. اصولا محبت و خشم و مانند آن در چهره، خودش را نشان میدهد. تبسم و لبخند در مواجهه به دیگران نقش سازندهای در ایجاد و تقویت ارتباطات دارد. از این رو حضرت سلیمان(ع) با لبخند به استقبال انتقاد ملکه مورچگان رفت(نمل، آیه 19) و پیامبر(ص) نیز همواره با مردم با تبسم مواجه میشد و هرگز تندخویی و تندی نمیکرد.
در آموزههای اسلامی اساس و محور ارتباطات در دین بر مهربانی و خوش خلقی نهاده شده است و از مردم خواسته شده تا در چهار محور با دیگران تعامل داشته باشند که شامل موارد زیر است: 1- آزار نرساندن که برای تحقق آن باید خشم و زبان خود را کنترل کرد 2- برخورد نیک با همه انسانها که برای آن باید فضایل اخلاقی را در خود نهادینه ساخت 3- تعامل متعالی با مؤمن که در این مورد باید حقوق خاص مؤمن را رعایت کرد.4- دوستی، که قبل از انتخاب باید افراد را آزمود و عوامل ایجاد و تقویت آن را شناخت.
مهارت خوش اخلاقی
یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در روابط اجتماعی، خوش اخلاقی است که در رفتارهای فرد، خودش را نشان میدهد. انسان خوشخو و خوش اخلاق، به سبب اخلاق نیک و پسندیدهای که دارد، در جامعه به گونهای رفتار میکند که هم خودش از آن بهرهمند میشود و هم دیگران. خوشخویی مهمترین عامل جذب دیگران به خود است به طوری که دیگران ناخواسته خود را در خدمت فرد قرار میدهند و خواستههایش را برآورده میسازند. منش شخص خوشخو در کنشها و واکنشهایش خودنمایی میکند و مردم از اعمال پسندیده و نیکش خشنود میشوند و به سمتش میآیند.
اصولا اسلام دین محبت و صلح و صفا است. چرا که نام آن اسلام به معنای سلم و صلح و صفا و تسلیم در برابر خوبیها و نیکیها و خیر و حق است.
در روایات به مسئله خوش اخلاقی بسیار توجه داده شده، به طوری که گفته شده غیر از خوشخویان کسی به بهشت نمیرود. این بدان معناست که
خوش خلقی و خوشخویی عامل اصلی بهشت رفتن آدمی و کسب سعادت ابدی است. پیامبر اسلام(ص) در این باره فرموده است:« أَكْثَرُ مَا تَلِجُ بِهِ أُمَّتِيَ الْجَنَّةَ تَقْوَى اللهِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ؛ بیشترین چیزی که سبب بهشتی شدن امت من میشود، پارسایی و نیکخویی است». (اصول كافي، ج2،ص 103)
اصولا انسان با پول و قدرت و ثروت نمیتواند قلبها را به خود جلب و جذب کند؛ زیرا اگر کسی پولی بدهد تنها زمانی که پول میدهد دیگران را به خود جلب میکند، ولی قلب و عقل وی اسیر او نیست؛ اما اگر قلب و عقل کسی را اسیر خود کند، آن زمان میتواند امید داشته باشد که پیرو و مطیعش باشد. پیامبر اکرم(ص) در این زمینه فرموده است: «إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِكُمْ فَالْقَوْهُمْ بِطَلَاقَهًِْ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ الْبِشْرِ؛ شما با داراییهایتان نمیتوانید به همه مردم رسیدگی کنید(و آنها را پوشش دهید). پس با رویی گشاده و نیکو آنها را ملاقات کنید». (اصول كافي، ج2، ص104)
انسان اگر بخواهد گنجی داشته باشد؛ هیچ گنجی بهتر از محبت دلها نیست؛ زیرا کسی که دیگران را گرفتار محبت خود کرده است در همه چیز آنان شریک میشود و قدرت و ثروت آنان برای او نیز خواهد بود؛ زیرا دیگران بسادگی قدرت و ثروت خود را در اختیار او میگذارند.
از همین رو گفته شده که خوش خلق شریک مال مردم است. امیرمومنان علی(ع) میفرماید: «اَنْفَعُ الْکُنوزِ مَحَبّهًْ الْقُلوبِ؛ سودمندترین گنجها، به دست آوردن محبت دلهاست».(غررالحکم و دررالکلم، ح 9419)
انسان باید برای رسیدن به هر کمالی از همه ابزارها و نعمتهای الهی استفاده کند؛ افزایش ظرفیت و بهرهمندی از امکانات هستی با افزایش ارتباطات امکانپذیر است؛ زیرا این گونه است که شریک دیگران در قدرت و ثروت و امکانات و نعمتهای آنان میشود. امام علی(ع) در جایی دیگر میفرماید: المؤمنُ مألوفٌ و لاخیرَ فی من لایألَفُ و لایؤْلَفُ؛ مومن اهل معاشرت و الفت است و در کسی که الفت نگیرد و با او الفت نگیرند، خیری نیست.(اصول کافی، ج4، ص312)
خوشرویی، مهمترین جلوه خوشخویی است؛ در حقیقت خوشخویی را میتوان در رفتار خوشرویی انسانها جست. کسی که در همه حال با انبساط و تبسم و لبخند با دیگران مواجه میشود و سرور خویش را نشان میدهد و حتی گاه خشمش را نهان و درد و رنج خویش را پنهان میکند، در حقیقت نشان میدهد که از نظر خلق و خوی در اوج خوش خلقی و حسن خلق قرار دارد. از این رو در اسلام بر خوشرویی در مواجهه با دیگران به عنوان نماد خوش خلقی تاکید شده است. در همین رابطه
امام باقر(ع) میفرماید:« أَتَى رَسُولَ اللَّهِ (ص) رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي فَكَانَ فِيمَا أَوْصَاهُ أَنْ قَالَ الْقَ أَخَاكَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ؛ مردی نزد رسول خدا(ص) آمد و از ایشان توصیهای خواست. حضرت فرمود: برادر(دینیات) را با رویی باز دیدار کن». (اصول كافي، ج2، ص 104)
به هر حال، از نظر اسلام کمالات انسانی در شخصیت فرد ظهور و بروز مییابد و کمال ایمان در همان خوشخویی است. امام باقر(ع) میفرماید:
« إِنَّ أَكْمَلَ الْمُؤْمِنِينَ إِيمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً؛ کاملترین مؤمنان کسی است که اخلاقش نکوتر باشد». (اصول كافي، ج2، ص100)
ارتباط اجتماعی میان افراد جامعه نقش تعیینکننده در رسیدن به آرامش دارد. اینکه خداوند در آیه 21 سوره روم ارتباط میان همسران را بر پایه مودت و رسیدن به آرامش میداند، از آن روست که اصولا سعادت در دو عنصر آرامش و آسایش خود را نشان میدهد. لذا اگر کسی میخواهد به سعادت دست یابد و آرامش را تجربه کند، نیازمند ارتباط سالم اجتماعی و سازنده با دیگرانی است که از جنس او هستند. یعنی کبوتر با کبوتر میتواند به یک آرامشی دست یابد که در ارتباط کبوتر با باز شدنی نیست؛ زیرا تضادهای فکری و فرهنگی و مانند آن به جای آنکه موجب آرامش شود، موجب درگیری و افزایش اضطراب و مانند آن خواهد شد. امام صادق(ع) میفرماید: «المؤمنُ لَیَسْکُنُ الی المؤمنِ کما یَسْکُنُ الظَمْآنُ الی الماءِ الباردِ؛ مؤمن با مؤمن آرامش مییابد همانگونه که تشنه با آب تسکین مییابد».(اصول کافی، ج5، ص66)
همچنین خوشخویی موجب میشود که ارتباط اجتماعی افزایش یابد و قدرت و ثروت مردم در اختیار یکدیگر قرار گیرد و موجب آرامش و به طور طبیعی افزایش عمر مردم شده و اقتصاد نیز رشد و شکوفا و جامعه آباد شود. امام صادق(ع) میفرماید: «الْبِرُّ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ يَعْمُرَانِ الدِّيَارَ وَ يَزِيدَانِ فِي الْأَعْمَارِ؛ نیکی کردن و خوشخلقی شهرها را آباد و عمرها را زیاد میکند». (اصول كافي، ج2، ص 104)
راهکارهای ایجاد و تقویت مهارت ارتباطی
ممکن است این پرسش مطرح شود که ارزش و اهمیت مهارت ارتباطی را برای رسیدن به کمالات و سعادت و آرامش و حتی آسایش دانستهایم، اما چگونه میتوانیم این مهارت را در خود ایجاد یا تقویت کنیم.
در آموزههای اسلام چنانکه مطرح شد، راهکارهای متعدد و متنوعی بیان شده که برخی از آنها را میتوان از لابلای مطالب گذشته به دست آورد.
از جمله سازوکارهایی که اسلام برای ایجاد و تقویت مهارت ارتباطی بیان کرده اموری چند است که عبارتند از:
1. ابراز علاقه به دیگری: از روشهای ایجاد و تقویت ارتباط با دیگران، ابراز علاقه و احساسات نسبت به دیگری است. امام صادق(ع) میفرماید: «التَوَدُّدُ الی الناسِ نصفُ العقلِ؛ مهرورزی با مردم نیمی از خرد است».(اصول کافی، ج6، ص504)
2. اکرام: اینکه انسان بیمنت با دیگران ارتباط برقرار کند، به معنی اکرام دیگران است. اصولا انسانها نسبت به کسانی که بده و بستان دارند و منت میگذارند و یا منتظر اقدامات متقابل هستند در حد همان ارتباط بازاری و تجارت با او رابطه برقرار میکنند و این ارتباط به شکل یک ارتباط دوستانه و اجتماعی و پایدار ظهور و بروز نمیکند. از این رو پیامبران نخستین مطلبی را که اعلام میکردند، عدم دریافت مزد در ارتباط با نقش پیامبری است. (انعام، آیه 90؛ هود، آیه 29) همچنین گذشت از خطا و خیر رسانی به هر شکل از جمله عوامل و سازوکارهایی است که در این امر نقش سازندهای دارد. امام صادق(ع) میفرماید: «مَن اتاهُ اخوهُ المسلم فاکرمه فانّما اکرم الله عزوجل؛ هر کس برادر مسلمانش را که نزدش آمده تکریم کند، خدا را بزرگ داشته است».(اصول کافی، ج4، ص612)
3. ترک تجسس در زندگی دیگران: از جمله سازوکارهایی است که خداوند در قرآن در آیات سوره تحریم به آن اشاره کرده است. اصولا کسی که در زندگی دیگران تفتیش میکند مورد قبول افراد نیست. اگر کسی بخواهد با دیگران ارتباط سازنده و مثبتی داشته باشد، باید از سرک کشیدن در زندگی دیگران و فضولی دست بردارد. امام صادق(ع) میفرماید:«لاتُفَتِّشِ الناسَ فَتَبْقی بلا صدیقٍ؛ از نهان مردمان بازرسی نکن که بیدوست میمانی».(اصول کافی، ج6، ص530)
4. گوش دادن: از دیگر سازوکارهای معروف مسئله گوش دادن است که پیش از این درباره آن سخن گفته شد؛ زیرا کسی که خوب گوش میدهد و برای سخن و کلام دیگران ارزش قائل است، بهتر میتواند ارتباط برقرار کند و مطالب خویش را به دیگران منتقل سازد. همان طوری که انسان باید گوینده خوبی باشد باید شنونده خوبی نیز باشد.
5. اعتماد به نفس: انسان باید با تکیه و اعتماد به خداوند و ولایت و نصرت الهی در هر مسیری که حق میداند گام بردارد. وقتی به حقانیت چیزی جزم پیدا کرد با توکل بر خدا با عزم وارد عمل شود. این گونه است که دیگر از شکست نمیترسد و حتی شکست را عین پیروزی میداند؛ زیرا اگر خداوند میخواست و خیر بود حتما در آن کار موفق میشد و عدم توفیق به معنای آن است که خیر در آن نبوده است. چنین نظر و رویهای موجب میشود که انسان دیگر خجالت نکشد و با توکل عزم و همت عالی خود را به نمایش گذارد. (آل عمران، آیه 159)
6. مذاکره: اصولا انسان با مذاکره میتواند مشکلات را برطرف کند. طرف مذاکره و عدم بیان شفاف مواضع میتواند به جای ایجاد ارتباط مانع جدی در ارتباطگیری انسانها باشد. اگر با دیگری مشکلی دارید، با او مذاکره کنید و بصراحت و شفافیت مواضع خود را بگویند. انسانها هر چند در ظاهر از
دو پهلو سخن گفتن و ابهام و حتی دروغ در زمانی بهره میبرند و حتی شاد میشوند، ولی در بلندمدت موجب سلب اعتماد میشوند. از همین رو حتی دروغگویان از انسانهایی که مواضع خود را شفاف بیان میکنند، استقبال میکنند. پیامبر(ص) همواره این گونه عمل میکرد و سوره کافرون و مانند آن دلایل روشنی بر شفافیت در اعلان مواضع است. همچنین پیامبر(ص) چنانکه در آیات قرآن بیان شده بر اصل مذاکره و اتمام حجت توجه داشته و آیات قرآن سرشار از اصول مذاکره چون وعده و وعید و تهدید است که در قالب مذاکره بیان میشود.
7. اعتمادسازی: از جمله ابزارهای مهم در ارتباطات اجتماعی، اعتمادسازی است. کسی که به دیگری اعتماد نداشته باشد و با ترس و دلهره با کسی مواجه شود نمیتواند ارتباط سازنده و مثبتی برقرار کند. در قرآن بیان میشود که خوفی که در حضرت ابراهیم(ع) از نخوردن مهمانان ایجاد شده بود، ایشان را از ادامه ارتباط منصرف کرده بود؛ اما فرشتگان با اعتمادسازی تلاش کردند تا این ارتباط در مسیر درست قرار گرفته و ادامه یابد.(هود، آیه 74)
8. ابراز وجود: هر چند که انسان نباید خودش را مدح و ستایش کند (نجم، آیه 32) ولی در ارتباط اجتماعی معرفی خود و شخصیت میتواند در ایجاد یا تقویت یک ارتباط سازنده و موثر مفید باشد. از این رو
پیامبران در گام نخست ارتباطگیری با دیگران به معرفی خود میپرداختند. (اعراف، آیه 158؛ صف، آیه 5 و آیات دیگر)
9. شناخت و اهتمام به سطح مخاطبان: این مطلب پیش از این بیان شده و درادامه باید گفت که درک و شناخت از یک سو و توجه و اهتمام به تفاوت سطوح، خیلی میتواند در بهبود ارتباط موثر و بافایده داشته باشد. گوينده بايستي به سطح فهم و خرد مخاطب توجه داشته باشد چه آنكه عدم توجه به اين اصل گوينده را از مقصود خويش كه همان رساندن پيام به مخاطب است بازميدارد. مخاطب هنگامي تحمل شنيدن را در خود ايجاد ميكند كه مطالب متكلم به فراخور فهم و دانش او باشد و الا احساس خستگي و بيگانگي از گفتههاي گوينده را در خود مشاهده ميكند. براساس همين اصل محوري، پيامآوران الهي در مرحلة نخست به زبان قوم خويش سخن ميگفتند: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ؛ ما هيچ پيامبري را جز به زبان قومش، نفرستاديم تا (حقايق را) براي آنها آشكار سازد».(ابراهیم، آیه 5) تبيين حقايق، زماني ممکن است كه سطح فكري مخاطب رعايت شود. رسول خدا(ص) فرموده است: «إِنّا معاشِرَ الانبياءِ أُمِرْنا أن نُكَلِّمَ الناس علي قدر عقولِهِمْ؛ ما پيامبران مأموريم تا با مردم بهاندازه درك و عقلشان سخن گوئيم. (بحارالانوار، ج 19،
ص 140) توجه به عنصر ياد شده، در گفتوگو با كودكان از ضرورتي مضاعف برخوردار است. چه آنكه درك محدود و اطلاعاتاندك آنان نيازمند گشودن زبان كودكي با آنان است.» (تحف العقول، ص60) رسول اكرم(ص) ميفرمايد: «من كان عِنْدَهُ صَبِيٌّ فليتصاب له؛ هركس كودكي نزد اوست، بايد كه برايش كودكي كند».(محمد، محمدي ريشهري، حكمتنامه كودك، ترجمه عباس پسنديده، ص 266)
10. نیکگویی و پسندیدهگویی: انسان، هم باید پاک و پاکیزه سخن بگوید و هم به معروف و پسندیدهها فرمان دهد. لذا فصاحت و بلاغت از نظر ادبی و هم محتوایی میبایست در دستور قرار گیرد تا ارتباط سالم برقرار شود. از ديدگاه قرآن كريم، ارتباطي سالم است كه بر پايه تكريم شخصيت و عزت نفس و احترام متقابل افراد انساني صورت گيرد. بديهي است زماني که متكلم با الفاظ زشت و دشمنيزا سخن بگويد، در مخاطب نه تنها تأثير نميگذارد بلكه زمينهساز اختلال در ارتباط میشود. علي(ع) فرمود: «ايّاكَ و مُسْتَهْجَنَ الكَلامَ فَإِنَّهُ يَوغِرُ القلب؛ از سخن زشت بپرهيزيد كه دلها را به كينه آورد». (غررالحكم، ص 192) چه آنكه طبع آدمي با الفاظ زشت، تنفر دارد و هيچ وقت گوش دل، به سخنان كسي كه در مورد او با واژههاي زشت سخن میگوید، نميدهد و آن را پذيرا نميشود. براساس اين كه طبع آدمي به الفاظ نيك گرايش دارد خداوند دستور به سخن نيك ميدهد: «و قولوا للناس حُسناً؛ و به مردم نيك بگوييد».(بقره، آیه 83) امام باقر(ع) فرمود: «قُولُوا لِلنّاسِ أَحْسَنَ ما تُحِبُّونَ اَنْ يقال لَكُمْ؛ با مردم به نيكوترين سخن كه دوست داريد آنان به شما بگويند، سخن بگوييد». (تحفالعقول، 534) قرآن به پيروان خويش دستور ميدهد از ناسزا گويي اجتناب كنند. «به كساني كه غير خدا را ميخوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روي (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند.» (انعام، آیه 108) كتاب زندگي، مؤمنين را از آشفته گويي و به كارگيري كلمات زشت پرهيز داده و فرموده است: «اي كساني كه ايمان آوردهايد! تقواي الهي پيشه كنيد و سخن حق بگوييد.» (احزاب، آیه 70) یا در جایی دیگر میفرماید: «و با آنها سخن شايسته بگوئيد.» (نساء، آیه 5) همچنین میفرماید «به بندگانم بگو: سخنی بگوئيد كه بهترين باشد، چرا كه شيطان ميان آنها فتنه و فساد ميكند، هميشه شيطان دشمن آشكاري براي انسان بوده است.» (اسراء، آیه 53) و همچنين مؤمنان را از صدازدن ديگران با القاب زشت بازداشته و فرموده است: «و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد.» (حجرات، آیه 11)