از نوشته پاسدار شهید «امانالله جزینی»
خدا داده بود و خدا پس گرفت(حدیث دشت عشق)
بنده بعنوان یک مسلمان وظیفه خود دیدم به دفاع از این انقلاب که دشمن از هر طرف به آن حمله کرده است پرداخته. لذا چند تذکر را در این رابطه میدهم، اولین تذکر بنده به مادر مهربانم است که ای مادر از شهادت من اندوهگین نشو. امانتی است که خداوند به تو داده است و حال هم امانت خود را پس گرفت و چه بهتر که این امانت را با یک معامله پس میگیرد. ای مادر من! اگر عاطفه مادری نگذاشت که آرام گیری بیاد آور فرزند عزیز زهرا(حسینابنعلی(ع)) در شب عاشورا که رو کرد به بعضی از اصحاب و گفت اگر کسی میخواهد برود بیعت از او برداشته است و بعضی از آنها که ثروت دنیا و حب دنیا آنها را اسیر کرده بود فرزند زهرا را در میان هزاران دشمن رها کرده و رفتند. مادر! تو افتخار کن که فرزندت به اولاد حسین(ع) دست بیعت داده و تا پای جان ایستاده. ای مادر! بیاد آور ظهر عاشورا را که حسین فریاد برآورد (هل من ناصر ینصرنی) و این فریاد هنوز در گوش انسانهای بیدار طنین افکن است و جواب آن را به خمینی لبیک میگویند. ای مادر! بیاد آور املیلا را در مرگ علیاکبر چه جوابی داد که صدها همچون من به پای او نمیرسیم. ای مادر اگر صبر و مقاومت کردی اجر مقاومت حفظ است.