روشن نگهداشتن اتاقاندیشه با چراغ مطالعه
گالیا توانگر
وقتی کتابخوان حرفهای میشوید، اولین تأثیرش بر بهبود روابط اجتماعی شماست، چرا که دایره لغات شما بالا میرود و خیلی راحت میتوانید در یک مکالمه منظور نظرتان را انتقال دهید.
دومین تأثیر مطالعه کاهش سطح حس تنهایی و دوری از دوستان ناباب است.
سومین تأثیرش دوری از اضطراب روزمرگیهاست، چرا که ذهن شما در حین مطالعه برای دقایقی هم که شده معطوف مشکلات روزمره نیست.
آیا تنها همین سه مورد از بیشمار فواید مطالعه کافی نیست که از همین امروز کتابخوان حرفهای شوید؟
کتابها الفبای دانشاند، بدون آنها دانش به اینجا نمیرسید و با بیشتر خواندنشان و تفکر در آنها، دانش زیادتر پیشرفت میکند. اگر همه آدمها همیشه کتاب میخواندند و بدون تعصب در آناندیشه میکردند، زندگی زیباتر بود.اندیشه بیشتر میشد و غمها میپژمردند. دنیا حس بهتری داشت و جهل افول میکرد.
زمان آن رسیده که بهصورت ریشهای بیندیشیم چرا طرحهای حمایتی از کتاب آنچنانکه مورد انتظار است در کشورمان جواب نمیدهند؟ زیرا جوانان را برای کتابخوانی تربیت نمیکنیم. از دوران دبستان و دبیرستان به بچهها فشار میآید که بنشین و کتاب درسی بخوان تا شاگرداول شوی، دانشآموزان در مدارس اجازه خواندن کتاب غیردرسی ندارند، اکثر مدارس ما کتابخانه ندارند و اگر کتابخانه دارند، درش بسته است. در طول
۱۲ سال از مدت عمر بچهها به آنها اجازه نمیدهند کتاب غیردرسی بخوانند و آنها به کتابخوانی عادت ندارند و اگر هزار طرح کتابخوانی هم بگذارند، فایده ندارد.
ترویج کتابخوانی بهصورت گروهی
دادن کتاب بهعنوان هدیه در روزهای خاص، خواندن کتابهای جذاب برای فرزندانمان (حکایات آموزنده اخلاقی و اجتماعی)، چرخاندن کتابهای خوب بین دوستان و فامیل و... همگی از مصادیق روشن ترویج جامعه پیرامون خود بهسوی فرهنگ کتابخوانیاند.
مرتضی متقی استاد دانشگاه ضمن بیان مطلب بالا در ادامه میگوید: «ما در دانشگاه از دوستانی که اهل مطالعه هستند، دعوت میکنیم تا در مورد کتابهایی که در حال حاضر فکر میکنند به درد جامعه میخورند، صحبت کرده، معرفی و تشریح کنند.»
این استاد دانشگاه در ادامه میافزاید: «بهشخصه اقرار میکنم، تأثیری که دوستی برایم تعریف کند این کتاب یا آن کتاب، خوب و آموزنده است، قابل قیاس با اینکه خودمان دنبال کتاب باشیم، نیست.»
وی در ادامه توضیح میدهد: «یکی از دلایل تعدد موضوع و انتشار کتاب است، اما اگر شما در خانواده و در بین فامیلها دارای وجه و شخصیتی بُرّا هستید، یقین بدانید توصیه شما بهمراتب بیشتر در مخاطب تأثیر دارد تا سایر افراد.»
متقی درباره هدف یا اهداف ما از مطالعه کتاب میگوید: «افزایش دانش و آگاهیمان در مورد موضوعاتی که به آن علاقه داریم و در زندگیمان نقش کلیدی دارد، شناخت محیط پیرامونمان در روستا و شهر و جامعه و کشوری که در آن زندگی میکنیم، شناخت معضلات و مشکلات انسانی و طبیعی حاکم بر زندگی ما، بهدستآوردن راهکارهای غلبه بر معضلات و مشکلات و... همگی از جمله بیشمار فواید انس با کتاب و کتابخوانیاند.»
وی در تکمیل صحبتهایش به تشریح مهمترین آثار کتابخوانی پرداخته و میگوید: «کسب اخلاق و منش، رفتار و گفتار مناسب و مهمتر از آن شناخت برخوردهای بزرگان دررابطهبا مشکلات و چالشها است. مثلاً دلم میخواهد بدانم فلان شخصیت مهم در زندگی خودش و در چنین شرایطی چگونه با چالشهای جامعهاش برخورد کرده است؟ دراینرابطه زندگینامه افراد مهم و ماجراجو و مبارز میتواند برایمان مفید باشد و یا حتی مصاحبههای تاریخی و...»
این استاد دانشگاه در پایان میگوید: «خیلی مهم است بدانیم مردم و دولت کشورهایی که در شرایط کنونی ما بودند، چه کردند؟ تا پیشاپیش بتوانیم راهرفته آنان را که ممکن است کمی متفاوت با راه آینده ما است، تجسم کنیم و برایش راه و چاره بیندیشیم.»
کتابخوانی از مدرسه
آمارهای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از میزان کتابخوانی نوجوانان و جوانان هولناک است؛
۷۰ درصد هیچ کتاب غیردرسی نمیخوانند و بیشتر اوقات فراغت دانشآموزان به بازیهای کامپیوتری میگذرد. از سوی دیگر برخی نوجوانان بهصراحت میگویند حوصله کتابخوانی ندارند.
در ترویج فرهنگ کتابخوانی سه عنصر اصلی خانواده، نهادهای آموزشی و دولت نقش دارند. والدین نقش اساسی در تشویق فرزندان خود به مطالعه دارند. اگر والدین هر روز ساعتی را به مطالعه و خواندن کتاب اختصاص بدهند، فرزندان به کتابخوانی تشویق میشوند.
نسرین باقری یک فرهنگی میگوید: «متأسفانه این روزها بسیاری از خانوادهها گویا با کتاب قهر هستند و دلایل مختلفی مثل گرفتاری و کمبود وقت و گرانی کتاب و... را بهانه میکنند و حوصله و وقت مرور روزنامه هم ندارند. بااینحال زمان زیادی برای دست گرفتن گوشیهای خود صرف میکنند. البته گرانی کاغذ و مشکلات دیگر سبب بالارفتن قیمت کتاب و یکی از اصلیترین دلایل عدم خرید کتاب و مطالعه است، ولی گشت زدن در سطح شهر و دیدن رستورانها و فستفودیهای شلوغ، نشان میدهد کتاب از اولویتهای مردم محسوب نمیشود و بسیاری اصلاً نیاز و دلیلی برای مطالعه ندارند!»
وی در ادامه گلهمندانه میگوید: «هنگام دیدار با اولیای دانشآموزان یکی از سؤالات همیشگی، معرفی کتاب کمکآموزشی است. گویا میخواهند از تأمین شرایط و امکانات لازم برای پیشرفت فرزندان خود خیالشان آسوده باشد. متأسفانه بارها از شاگردان خود شنیدهام که خانوادهها حاضرند برای خرید کتابهای کمکآموزشی و کلاسهای تقویتی هزینههای سنگین بپردازند، ولی برای خرید کتاب غیردرسی پولی در کار نیست!»
این فرهنگی و دانشآموخته علم کتابداری توضیح میدهد: «نظام آموزشی و مدارس وظیفه و نقش مهمی در نهادینه کردن فرهنگ کتابخوانی در بین دانشآموزان بهعنوان آیندهسازان جامعه دارند، اما در سیاستهای آموزشوپرورش چه برنامههایی برای علاقهمندسازی بچهها به کتاب و مطالعه وجود دارد؟ اگر در مدارس از همان دوره ابتدایی ساعتی به کتابخوانی در برنامه آموزشی گنجانده شود و بچهها در این ساعت در کتابخانه مدرسه و یا کتابخانههای عمومی حضور پیدا کنند و لذت خواندن کتاب را تجربه کنند، قطعاً سرانه مطالعه کتابهای غیردرسی افزایش خواهد داشت.»
وی در تکمیل صحبتهایش میگوید: «شوربختانه در بسیاری مدارس از کتابخانه خبری نیست و در صورت وجود کتابخانه از کتابدار خبری نیست. تا چند سال قبل در مدارس نیرویی به نام کتابدار حضور داشت که گویا در این سالها کتابدارها هم برای تدریس به مدارس فرستاده شدهاند. چند روز قبل از مدیر مدرسه درباره کتابخانه که انصافاً زحمت زیادی برای تجهیز آن کشیده شده، سؤال کردم که متأسفانه به علت عدم حضور کتابدار چندان مورداستفاده قرار نمیگیرد.»
وظایف دولت و رسانهها
برای ترویج کتابخوانی
دولت با سیاستگذاریهای دقیق و کلان و بهعنوان متولی بسیاری از امور فرهنگی و با دردستداشتن رسانههای مختلف میتواند نقش بسیار مهمی برای ترویج فرهنگ مطالعه در سطح جامعه داشته باشد.
حمید معروفی کارشناس رسانه با استناد به آمار موجود میگوید: «در سند چشماندازی که سیاستهای کلان جمهوری اسلامی را مشخص میکند، باید تعداد اعضای کتابخانههای عمومی کشور تا سال 1404 به 20 میلیون نفر برسد، اما اکنون کتابخانههای عمومی کشور وضع چندان مطلوبی ندارند و با شرایط موجود این عدد افسانهای بیش نخواهد بود.»
وی در ادامه میافزاید: «از سوی دیگر رسانههای جمعی که نقش مهمی در فرهنگسازی جامعه دارند، گویا عمداً و یا سهواً از این مقوله غافل هستند و یا دغدغهای ندارند. در کمتر فیلمی فردی در حال مطالعه دیده میشود. جای بسی تأسف است که در میان انواع تبلیغات رنگارنگ از شویندهها و خوراکیها و پوشک بچه و... تنها تبلیغات فرهنگی، کتابهای کمکآموزشی است، ولی بااینحال در همه ساعات، تبلیغات وسیع و گستردهای دارند.
هرگز در بین آگهیهای مختلف خبری از معرفی و تبلیغ کتاب خوب برای خانوادهها
نیست.
برنامههای مختلف تلویزیونی میزبان ورزشکاران و هنرپیشهها و... هستند، ولی از نویسندگان خوب و معروف دعوتی به عمل نمیآید.»
چرا کتاب نمیخوانیم؟
ممکن است دوستی کتابی خوانده و آن را خیلی دوست داشته و به شما معرفی کرده و شما هم آن کتاب را تهیه کردهاید، ولی از آن خوشتان نیامده باشد. اصلاً ناراحت نباشید، سلیقه افراد در کتابخوانی بسیار متفاوت است؛ کتابِ موردعلاقه خودتان را پیدا کنید.
ممکن است قبلاً کتابی خریدهاید و قسمتی از آن را با علاقه خواندهاید، ولی به دلیلی ادامه ندادهاید و حالا میبینید هیچ میلی به خواندن آن کتاب ندارید؛ جای نگرانی نیست، چون سلیقه افراد بهمرورزمان عوض میشود. کتابی را که مناسب روحیات امروز شما است، انتخاب کنید.
امیرحسین بسطامی یک کتابخوان توضیح میدهد: «گاهی درباره کتابی مطالب زیادی میشنوید، کتاب را تهیه میکنید و میخوانید، ولی اصلاً شما را جذب نمیکند و تعجب میکنید که چرا این کتاب را به شما معرفی کردهاند؟ در چنین حالتی احتمالاً ترجمه نامناسبی را انتخاب کردهاید. درباره ترجمه خوبِ هر کتابی تحقیق کرده و ترجمه خوب و روانی را انتخاب کنید.»
وی در ادامه میافزاید: «بارها و بارها شنیدهایم که برای اینکه بهتر بنویسیم، باید بیشتر بخوانیم. بسیاری از مواقع کتابی را در دست میگیریم و چند صفحه از آن را میخوانیم، اما احساس میکنیم با آن کتاب ارتباط برقرار نمیکنیم. به نظر من اگر با کتابی ارتباط برقرار نمیکنیم لازم نیست حتماً آن کتاب را ادامه دهیم و به هر زحمتی شده آن را به آخر برسانیم، هرچند آن کتاب بسیار معروف باشد یا حتی جوایز زیادی برده باشد. ممکن است سبک آن کتاب باروحیه ما سازگار نباشد یا امکان دارد اگر کتاب، ترجمه است همانطور که قبلاً اشاره کردم، ترجمه نامناسبی انتخاب کرده باشیم.»
این کتابخوان در تکمیل صحبتهایش میگوید: «گاهی ممکن است در یکزمان از خواندن یک کتاب لذت نبریم، ولی در زمانی دیگر با علاقه همان کتاب را بخوانیم.
گاهی هم تا جایی از کتاب را خواندهاید، خسته شدهاید به خودتان فشار آوردهاید که حتماً باید فلان تعداد صفحه دیگرِ کتاب را بخوانم و با سختی آن را ادامه دادهاید و در نتیجه از کتاب دلزده شدهاید. شاید این عادتِ اجبار به تمام کردن کتابی که با آن ارتباط برقرار نمیکنیم از دوران مدرسه در ما به وجود آمده باشد و شاید یکی از علتهای کم کتاب خواندن مردم ما همین اشتباه باشد.
کتاب خواندن، زجر کشیدن نیست. اگر از خواندن کتابی لذت نمیبرید، کتاب دیگری بخوانید.»