رفع تبعیض تا احیاء ارزشهای میهنی و انقلابی در سینما
گروه گزارش
عرصه هنر هفتم در کشورمان با بحرانهای متعددی دست و پنجه نرم میکند؛ از قهر مخاطب و سالنهای خالی از تماشاگر –که به خاطر شیوع کرونا تشدید شد- گرفته تا فقر مضمون و محتوا، دوری تولیدات با مسائل و موضوعات ملی و راهبردی و غلبه فیلمهای کمدی سخیف و.... میزان فروش فیلمها در سینماها در سه، چهار سال اخیر به طور آشکاری افت کرد و بعد از شیوع ویروس کووید 19 شدت گرفت. متأسفانه در این سالها و طی یک سال،تعداد فیلمهایی که از استانداردهای تکنیکی و یا مولفههای زیباییشناختی قابلتوجهی برخوردار باشند به تعداد انگشتان یک دست رسیدند. در دوران اخیر همچنین به ندرت شاهد بازنمایی موضوعات مهم ملی و استراتژیک و ساخت فیلمهای انقلابی و دفاع مقدسی در سینما بودیم، مگر موارد بسیار معدودی!
در این شرایط «محمد خزاعی» از روز هفتم مهر سال 1400 با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، به عنوان رئیسسازمان سینمایی منصوب شد. وی که قبلا به عنوان تهیهکننده، دبیر جشنوارههای فجر و مقاومت و... فعالیت میکرد، حالا سکاندار کشتی سینما در دریایی طوفانزده است و باید این کشتی را به ساحل امن برساند؛ خزاعی نیز در نخستین اظهاراتش پس از احراز مسئولیت سازمان سینمایی به مسئله مهمی اشاره کرد که میتوان آن را چکیده همه مشکلات و بحرانهای امروز سینمای ایران دانست؛ آنجا که گفت: «بهرغم رهنمودهای رهبری انقلاب درخصوص اهمیت سینما همچنان، این حوزه مهم و مرجع- پویا و شکوفا نشده و مانند بسیاری از بخشها در حوزه سینما هم مطالبات ایشان بر زمین مانده است.»
اما چگونه و به چه طریقی میتوان این مطالبه را که موجب شکوفایی و پویایی و پایایی سینمای ایران خواهد شد عملی ساخت؟
در این گزارش و همراه با گروهی از هنرمندان و کارشناسان سینما به بررسی روشها و ظرفیتهای شکوفایی سینمای کشورمان میپردازیم.
اجرای عدالت و رفع تبعیض
آنهایی که طی سالهای اخیر وقایع سینمای ایران را رصد کردهاند، همواره با کلیدواژههایی همچون «مافیای سینما»، «پولهای آلوده» و باندبازی و باندگرایی مواجه شدهاند. این تعابیر، برآمده از برخی کاستیها و کژتابیها در ساختار و نظام سینمایی ماست. حداقل بازتاب این مسئله، پر کار شدن برخی از سینماگران و بیکاری بخش اعظم آنهاست. شاید حتی بتوان گفت که این مفاسد و نابسامانیها ریشه ضعف محتوایی و بیتفاوتی بسیاری از تولیدات سینمای کشورمان نسبت به ارزشها و مصالح ملی و آرمانهای انقلابی باشد. قطعا با اصلاحات ساختاری و سازمانی، گرایش هنر هفتم در ایران به آرمانها و ارزشها نیز افزایش خواهد یافت. نکاتی که یک سینماگر پیشکسوت نیز بر آن تأکید دارد.
جهانگیر الماسی، بازیگر قدیمی و پیشکسوت سینما به گزارشگر کیهان میگوید: «ضمن تبریک به محمد خزاعی در رسیدن به مسئولیت سازمان سینمایی، بیتعارف به ایشان توصیه میکنم که در کنار خودش افرادی را به عنوان معاون و مشاور به کار بگیرد که در حوزههای تخصصی سینما یک سر و گردن از خودش بالاتر باشد. متأسفانه یکی از رسوم غلط مدیریتی در بین برخی از مسئولان این است که تصور میکنند باید افرادی کوتاهتر از خودشان را در زیرمجموعهشان به کار بگیرند که این باعث عقبماندگی مدیر میشود. اما یک مدیر خوب و موفق همیشه در کنارش افرادی برجسته و متخصصتر از خودش را مینشاند.»
وی ادامه میدهد: «دومین قدم برای تحول سینما توسط مدیر جدید سازمان سینمایی این است که بانی طراحی یک برنامهریزی کلان برای سینمای ایران شود؛ برنامهای که نشان دهد سینمای ما در دورنما به کجا خواهد رسید و چرا؛ پاسخ به چرایی این دورنما خیلی اهمیت دارد و تعریف و کارکرد خیلی از پدیدهها را برای سینما مشخص خواهد کرد. به طور مثال امروز دیگر در دنیا روشهای اکران و تماشای فیلم تغییر کرده است و مثل سابق نیست که رفتن به سالن سینما و نگاه کردن به پرده بزرگ سینما تنها روش فیلم دیدن باشد. امروز شیوههای جدیدی برای اکران و نمایش فیلم آمده که نحوه مواجهه سینمای ما با این شیوهها هم باید در این برنامهریزی کلان مشخص شود.»
الماسی به نکته مهمی اشاره میکند و میگوید: «به نظرم
یکی از مهمترین کارهایی که توسط محمد خزاعی در مقام ریاست سازمان سینمایی باید در اولویت قرار داده شود این است که فرهنگ خانوادگی و مراقبت از اعضا را بار دیگر به سینمای ایران برگرداند. متأسفانه سالهاست که اهالی سینما از این فرهنگ فاصله گرفتهاند، اما باید از شرایط شیوع کرونا استفاده شود و مهر و عطوفت را بار دیگر در خانواده سینمای ایران احیا کرد. میبایست از گرایش به منافع فردی در سینما فاصله گرفت تا این افتراق از بین برود.»
وی اجرای عدالت و رفع تبعیض را یکی دیگر از مسائلی میداند که توسط رئیس سازمان سینمایی باید در اولویت قرار بگیرد و درباره آن توضیح میدهد: «اغلب مدیران قبلی سازمان سینمایی افرادی بودند که از بیرون از این فضا آمده بودند و مقهور نامها و جوایز بودند. این درحالی است که میدانیم جوایز جشنوارههای جهانی همان قدر که برای ارزشهای یک اثر سینمایی اهدا میشود، به خاطر تضاد یک فیلم یا فیلمساز با منافع ملی یا قرار داشتن در جهت منافع بیگانگان نیز تعلق میگیرد. یک قدم برای اجرای عدالت در سینما این است که مدیران تحت تاثیر اسامی نشوند.»
الماسی همچنین بر لزوم فراهم کردن شرایط لازم برای افزایش آگاهی سینماگران از مسائل روز جهان تأکید میکند و میگوید: «سینما وظیفه بازگشایی خیلی از گرههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور ما را به عهده دارد و باید سراغ بحثهای جدیتر برود. برای تحقق این مهم نیاز است که مدیریت سازمان سینمایی اطلاعات موجود درباره دنیای پیرامون را در اختیار فیلمسازها قرار دهد تا آگاهی آنها افزایش یابد. اطلاعاتی درباره خیلی از حقایق مهم و حیاتی که در جهان اطراف ما میگذرد.»
سینمایی که از نو باید ساخت
رئیس جدید سازمان سینمایی نیز مانند دیگر بخشهای دولت فعلی، با کوهی از آوارهایی مواجه است که توسط دولت قبل به وجود آمدند و کار دشوار آواربرداری را در پیش دارد.
محمدتقی فهیم، منتقد و مستندساز با اشاره به نحوه مدیریت سینما در دولت حسن روحانی به گزارشگر کیهان میگوید: «در هیچ دورهای بهاندازه هشت سال گذشته، سینمای ایران چنین دچار انشعاب و تفرقه نشد. به دلیل فقدان
«غیرت صنفی» در مدیران این دوره، سرمایه انسانی سینمای ایران به حاشیه رانده شد، اتفاقی که انشقاق و بدبینی و «همه علیه هم» را به دنبال داشت. معیشت، بیکاری، فرار مخاطب، تولیدات بیخاصیت، عدم شفافیت و بسیاری مسائل دیگر حاصل سالها سوءمدیریت بر سینمای ایران است، اما فضای ملتهب ناشی از انهدام نیروی انسانی سینما، محصول دوره متاخر مدیریت سینما در دولت حسن روحانی است، واقعیتی که تعدیل و بهبودش کار مدیریت جدید را مضاعف و با چالش جدی روبهرو میکند. واقعیت این است که در دو دولت گذشته، سینما، سینمای مردم ایران نبود، دیگر جایی به فکر بچههای کمبضاعت و به اصطلاح پابرهنه شهرستانها نبود تا مانند گذشته استعدادهای زیادی از سراسر ایران کشف و فعال شوند و...مرکزی که باید محیط گسترش سینمای تجربی میبود، تحت عنوان نخبهگرایی و جهانگشایی، خیل زیاد مستندسازان را به حاشیه راند.بازوی تولیدی یا «مرکز پولپاشی» سازمان سینمایی، در انحصار فهرستهای تکراری و دائمی قرار گرفت و... همه اینها و بیشتر ازاینها، حاصلی جز آزردن روح و روان عاشقان سینمای ایران نداشت. شعار جهانی شدن آقایان و آوردن جهانیان به ایران، کمر جشنواره فیلم فجر، این دردانه رویدادهای فرهنگی انقلاب اسلامی را شکست تا «ساطور شقه شقه کردن» همه کاره این مدیریت فاقد «غیرت صنفی» باشد.خلاصه اینکه انتصاب مدیران غیرصنفی، دراین دوره پررنگ شد تا «غیرت صنفی» به مسلخ برده شود و...»
فهیم میافزاید: «متأسفانه طی سالهای اخیر ما با اتفاقاتی تأسفبار در سینمای کشور مواجه شدیم، از جمله اینکه برخی از پیشکسوتان سینما و بعضی از هنرمندانی که برای سینمای انقلاب و دفاع مقدس فعالیت کرده بودند، برای تأمین معیشت خانوادهشان ناچار به رانندگی و مسافرکشی مشغول شدند! بنابراین، توجه به رونق تولید آثار و معیشت هنرمندان باید اولین اولویت رئیس سازمان سینمایی باشد و بنابراین برقراری عدالت در ارائه پروژهها به سینماگران بسیار مهم است.»
وی تأکید میکند: «همچنین باید در این دولت اساساً تکلیف سینما معلوم شود و استراتژی سینمای کشور باید از همین ابتدا به صورت صریح و شفاف تبیین گردد. ما باید بدانیم آیا مجدداً با سینمایی روبهرو خواهیم بود که دولت مرتب در آن پولپاشی کند و فیلمهای به درد نخوری
در آن تولید شوند که به انبارها بروند و به سمت غربیها غش کنیم و فیلمهای جشنوارهپسند برای آنها بسازیم و... یا سینمایی که در شأن مردم و انقلاب باشد؟»
فهیم در پایان میگوید: «اصلیترین و کلیدیترین نکته رفع معضلات سینما این است که هدفگذاری جامع و دقیقی در این راستا صورت بگیرد. ما اگر میخواهیم بخش انبوهی از مردم را که سالها است از سالنهای سینما قهر کردهاند به سینما بازگردانیم باید اعتماد آن را جلب کنیم. مسئولان به هر فیلمنامهای نباید پروانه ساخت بدهند. فرمایش اصلی رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز همواره همین بحث اعتمادسازی و ترمیم اعتماد مردم بوده و این شاهکلید رفع معضلات حوزه فرهنگ و هنر بالاخص سینما است.»
پوست موزی که مدیریت سینما را تهدید میکند!
اما اصلیترین تهدیدات مدیریت جدید سینما چیست؟
مهدی عظیمی میرآبادی، تهیهکننده سینما در این باره
میگوید: «ریاست سازمان سینمایی کشور در برابر چندین طیف مسئول است: هنرمندان و دستاندرکاران حوزه فیلم و سینما، مسئولان بالادستی و همطراز و کارگزاران گسترده سیستم فیلم و سینمای کشور، قوانین و مقررات نوشته و نانوشته موجود در عرصههای مرتبط با موضوع خدمت در این حوزه، مردم و اهالی سرزمین وسیع، قدیم، و آیندهدار ایران در گوشهگوشه جهان و قبل از این همه، در برابر شهدا! پس ضمن اینکه قطعا راضی کردن همه اینها- یکجا- امکانپذیر نیست، اما کمی آسانتر، جلب رضایت حداکثری است که به عدالت الهی نزدیکتر است.»
وی میافزاید: «گروه فراوانی از اهالی فیلم و سینمای کشور هستند که به دلایل متعدد به نان شب محتاجاند. آنهایی که همیشه با عناوین مختلف از سفره این مملکت بهرههای فراوانی بردهاند، که همیشه هستند؛ حفظ حضور آنان که اندکی از جامعه سینماگران کشور را تشکیل میدهند، دغدغه و نگرانیای ندارد، چه بسا اگر بشود برای طیف حداکثری کسانی که سالهاست کار نکردهاند و آبرویشان نزد خودشان و خانوادهشان و اطرافیانشان و همکارانشان کم و زیاد شده است، کاری کرد؛ کاری است کارستان... بر اساس اصل و قاعده عدالت معلوم است که
هر کس صدایش بلندتر است، الزاما موثرتر نیست. طبق فرمایش حضرت امام حسین علیهالسلام، آن کس که جز خدا کسی را ندارد، ضربهاش مهلکتر است... بترسیم از ناله شبانگاهی خانوادهای که از مدیریت ما، مجبور است صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد.»
عظیمی ادامه میدهد: «پوست موزی که در هر دوره جلوی هر مدیر سینمایی به خصوص در حد و حدود ریاست سازمان یا معاون وزیر انداخته میشده عبارت است از
«تولید، نمایش و صنوف» این هر سه اگر چه بسیار مهم است، اما همه فیلم و سینمای کشور نیست. مواظب باشید در همین حلقه اول نمانید. حتما میدانید که حداقل از سال ۱۳۷۲ تاکنون مدیریت سینما در اطراف همین چالش (چاله) گیر کرده است. از روی این چاله پرش کنید و با طراحی و اجرای برنامههای موردنیاز آنسوی این سیاهچاله! سازمان سینمایی کشور و جریان بزرگ و موثر فیلم و سینما را نجات بدهید.»
این تهیهکننده همچنین تأکید میکند: «طیف گستردهای از افراد کاربلد هستند که در میان جوانان و کاربلدان و پیشکسوتان حضور دارند، اما تا به همکاری فراخوانده نشوند، پیش نمیآیند. کشف، شناخت، دعوت، و جلب همکاری و همراهی این مجموعه پرقیمت، فرصت بسیار مغتنمی است که حیف است از دست داده شود.»