kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۸۱۰۰
تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۰

ملت‌سازی آمریکا در افغانستان چگونـه شکست خـورد؟

 

صمد محمدی
دولت آمریکا به ریاست جورج دبلیو بوش با بهانه مبارزه با عوامل حمله
11 سپتامبر 2001 به برج‌های تجارت جهانی در اکتبر همان سال به افغانستان تحت حکومت طالبان لشکر کشید. آمریکایی‌ها با همراهی کشورهای عضو ناتو توانستند در نوامبر 2001 طالبان را شکست دهد. شکست طالبان اما پایان کار آمریکا در افغانستان نبود. آمریکا مدعی بود که می‌خواهد یک دولت دموکراتیک در افغانستان برای تأمین امنیت، توسعه اقتصادی و مبارزه با تروریسم در افغانستان روی کار آورده و از درنهایت از این کشور خارج شود.
حضور آمریکا در افغانستان اما
20 سال طول کشید و در نهایت در فوریه 2020 یک توافق صلح بین آمریکا و گروه طالبان به امضاء رسید که مطابق آن نیروهای آمریکایی می‌بایست تا 31 آگوست 2021 از افغانستان خارج می‌شدند. این توافق با انتقادات زیادی روبرو شد؛ چراکه این اقدام دولت آمریکا آن‌هم بدون هماهنگی و اطلاع دولت افغانستان به معنای به رسمیت شناختن طالبان بود. بعد از امضای این توافق‌نامه پیشروی طالبان در افغانستان افزایش یافت به‌گونه‌ای که قبل از خروج نیروهای آمریکایی، گروه طالبان توانست حتی کابل را هم به تصرف خود درآورد و تنها فرودگاه کابل برای خروج نیروهای آمریکایی و ناتو در اختیار آمریکا باقی ماند.
خروج مفتضحانه آمریکا از افغانستان، انتقادات زیادی را به همراه داشت و کارشناسان نیز مدعی شکست آمریکا در افغانستان بعد از 20 سال حضور، کشته شدن بیش از 100 هزار نفر کشته و
2 تریلیون دلار هزینه شدند؛ نوک پیکان انتقادات در آمریکا به‌سوی رئیس‌جمهور بایدن بود و حتی تحلیلگران معتقد بودند که خروج آمریکا از افغانستان یک‌بار دیگر فاجعه سایگون و خروج خفت‌بار آمریکا از ویتنام را تکرار کرد. در میان این انتقادات اما برخی نیز انتقاداتی به برنامه ملت‌سازی آمریکا در افغانستان و انکار اجرای آن توسط بایدن داشتند. بایدن در زمان خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در مصاحبه‌ای با ABC News در 18 آگوست 2021 در پاسخ به این سؤال که آیا باید بگوییم که ملت‌سازی آمریکا در افغانستان شکست خورد یا خیر؟ گفت: هدف ما در افغانستان اجرای ملت‌سازی نبوده بلکه ما در افغانستان صرفاً به دنبال مبارزه با القاعده بودیم که به آن دست‌یافتیم.
بعد از این اظهارات بود که رسانه‌ها و کارشناسان آمریکایی نیز گزارش‌های مختلفی از هدف‌گذاری و تلاش آمریکایی‌ها به‌خصوص شخص بایدن برای اجرای برنامه ملت‌سازی در افغانستان منتشر کردند.
هدف آمریکا از حمله به افغانستان چه بود مبارزه با القاعده یا اجرای برنامه ملت‌سازی؟
بعد از خروج مفتضحانه آمریکا از افغانستان که حتی برخی از دولتمردان سابق آمریکا نیز آن را شکست هیمنه ابرقدرتی آمریکا اعلام می‌کنند، مباحث زیادی حول هدف حضور آمریکا در افغانستان شکل گرفت. آیا آمریکا همانند ژاپن و آلمان بعد از جنگ جهانی دوم، عراق و حتی برخی کشورهای آفریقایی به دنبال ایجاد دولت، نیروهای نظامی و امنیتی تحت سلطه خود و درنهایت یک جامعه مدرن و لیبرال دموکرات بود یا خیر؟ بررسی اظهارات مقامات آمریکا و نیز اظهارات صاحب‌نظران نشان می‌دهد که آمریکا مانند سایر نقاط جهان تحت سلطه‌شان به دنبال تغییر ساختار‌ها و بافتارهای افغانستان پس از تصرف نظامی بودند. این تغییرات با هدف تأمین منافع حداکثری آمریکا در کشور هدف دنبال می‌شد تا به‌گونه‌ای حاکمیت و جامعه افغانستان تبدیل به یک حاکمیت و جامعه لیبرال مدنظر آمریکا شود و بتوان آن را مدیریت کرد. بررسی سابقه عملکرد آمریکا در افغانستان نشان می‌دهد که دولت‌های مختلف آمریکا به دنبال ساخت یک جامعه لیبرال مدنظر خود بودند. ازاین‌رو حدود یک سال بعد از سقوط طالبان و روی کار آمدن یک دولت موقت در افغانستان، جورج بوش در یک سخنرانی در موسسه نظامی ویرجینیا در 17 آوریل 2002 اعلام کرد که بهترین‌ مدل طرح مارشال را برای افغانستان اجرا خواهیم کرد. همچنین
جو بایدن، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا که در آن دوران عضو مجلس نمایندگان آمریکا بود بارها بر اجرای برنامه ملت‌سازی در آمریکا تأکید کرده بود. در 8 اکتبر 2001 جو بایدن در مصاحبه با CBS News اظهار داشت که ما باید مانند سایر نقاط جهان به‌طور مطلق در افغانستان نیز برنامه ملت‌سازی را پیاده کنیم. وی همچنین در نطقی در 12 فوریه 2003 در سنای آمریکا اعلام کرده بود بااینکه اجرای ملت‌سازی پرهزینه و سخت است اما آمریکا چاره‌ای جز اجرای این برنامه ندارد؛ چراکه نقطه مقابل آن وجود هرج‌ومرج و تهدید علیه منافع آمریکا است. این اسناد نشان می‌دهد که سخنان اخیر بایدن مبنی بر اینکه آمریکا به دنبال ملت‌سازی در افغانستان نبوده است، صرفاً با هدف سرپوش گذاشتن بر شکست این کشور بعد از 20 سال است.
ملت‌سازی در افغانستان
ملت‌سازی (NATION - BUILDING) یک برنامه جامع برای توسعه نفوذ آمریکا در سراسر جهان است که با استفاده از تجربیات طرح مارشال در اروپای غربی طراحی و پیاده شده است. این برنامه دارای 6 مرحله است که عبارتند از: 1- امنیت 2- کمک‌های بشردوستانه 3- حاکمیت 4 – تثبیت اقتصادی
5- دموکراتیک‌سازی 6- توسعه اقتصادی.
این برنامه در کشورهای مختلف با توجه به شرایط آنها ممکن است از مراحل مختلف آغاز شود. ملت‌سازی در افغانستان از حمله نظامی و ایجاد امنیت شروع شد و قرار بود به استقرار یک دولت و نهایتاً توسعه و مدرن کردن جامعه و ساختارهای افغانستان برای از بین بردن بنیادگرای و تروریسم در این کشور منتهی شود. با این ‌حال از همان ابتدا برخی از کارشناسان و رسانه‌ها مدعی بودند که وزارت دفاع آمریکا با اجرای ملت‌سازی در افغانستان موافق نبوده و تلاشی در راستای اجرای آن ندارد. این تحلیل‌ها در حالی بود که هم رئیس‌جمهور وقت و هم نمایندگان آمریکا بر ملت‌سازی در افغانستان تأکید داشتند. همچنین تلاش آمریکا برای ایجاد دولت و نهادهای دولتی، تلاش برای ایجاد تغییرات در جامعه سنتی افغانستان از طریق اثرگذاری بر زنان و جوانان که توسط پروژ‌هایی با مدیریت آژانس توسعه بین‌المللی ایالات‌متحده (USAID) صورت می‌گرفت، نشان از اجرای ملت‌سازی در افغانستان دارد. برخی از این پروژه‌ها در وبسایت شرکت تتراتک به‌عنوان یکی از بازوهای اجرایی USAID قابل مشاهده است.
در آگوست سال 2002 روزنامه واشنگتن‌پست در مقاله‌ای عنوان کرد که ملت‌سازی آمریکا به دلیل امتناع بوش از اجرای آن در افغانستان با شکست مواجه شده است و امیدی به اجرای آن نیست. در همان زمان تعدادی از اعضای کنگره نیز در با تصویب قانونی تحت عنوان قانون آزادی افغانستان، تلاش کردند تا دولت آمریکا را برای ایجاد دولت، بازسازی امنیتی و مشارکت جامعه مدنی که همگی از مراحل ملت‌سازی هستند، تحت‌فشار قرار دهند.
چرایی شکست ملت‌سازی آمریکا
در افغانستان
بعد از این نیز در دوره‌های مختلف کارشناسان و صاحب‌نظران آمریکایی و
غیرآمریکایی با ارائه تحلیل‌های مختلف اعلام کردند که این برنامه به دلایل مختلف در افغانستان با شکست مواجه شده است. یکی از مبسوط‌ترین این تحلیل‌ها کتاب ملت‌سازی آمریکا در افغانستان
(US Nation-Building in Afghanistan) در سال 2016 نوشته دکتر کانر کین، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه مک‌کواری (Macquarie University) استرالیا است. دکتر کین در کتاب خود به اجرا و چرایی شکست ملت‌سازی در افغانستان پرداخته است. به اعتقاد دکتر کین توجه نکردن آمریکا به تاریخ و فرهنگ ملت افغانستان و نیز دوگانگی و بروکراسی موجود در آمریکا در اجرای برنامه سبب شد تا ملت‌سازی در افغانستان با شکست مواجه شود. این تحلیل در همان زمانی بود که دولت وقت آمریکا به ریاست باراک اوباما در ظاهر اعلام کرده بود که به دنبال خروج افغانستان است.
دارون عجم اوغلو نیز در تحلیلی به بررسی دلایل شکست ملت‌سازی آمریکا در افغانستان می‌پردازد. وی می‌گوید: ایالات‌متحده ۲۰ سال پیش با امید بازسازی کشوری که به تهدیدی برای جهان و مردم خود بدل شده بود، به افغانستان حمله کرد؛ همان‌طور که ژنرال استنلی مک کریستال در آستانه افزایش نیروهای آمریکایی در افغانستان در سال ۲۰۰۹ گفته بود، هدف این بود که «دولت افغانستان به‌اندازه کافی قلمرو خود را برای حمایت از ثبات منطقه و جلوگیری از گسترش تروریسم بین‌المللی، کنترل کند». در حال حاضر با بیش از ۱۰۰ هزار
جان‌باخته و حدود ۲ هزار میلیارد دلار هزینه، تنها چیزی که آمریکا اکنون با آن روبروست صحنه‌های مأیوس‌کننده در افغانستان و یک فروپاشی تحقیرآمیز است که یادآور سقوط سایگون در سال ۱۹۷۵ میلادی است. عجم اوغلو در ادامه این سؤال را مطرح می‌کند که چه‌اشتباهی در اقدامات آمریکا در افغانستان رخ داد که سبب بروز این فاجعه شد؟ از دیدگاه
عجم اوغلو، سیاست‌گذاران آمریکایی با در نظر گرفتن «ملت‌سازی» به‌عنوان فرایندی از بالا به پایین، فرایند «اول دولت» را که سنت پر سابقه‌ای در علوم سیاسی است دنبال کردند. در این سنت فرض بر این است که اگر بتوانید سلطه نظامی را بر سرزمینی برقرار کنید و همه منابع قدرت دیگر را تحت تسلط خود درآورید، می‌توانید اراده خود را تحمیل کنید. بااین‌حال در بیشتر موارد این نظریه در بهترین حالت فقط در نیمی از موارد درست از کار درآمده و در افغانستان این روش کاملاً‌اشتباه بوده است. به گفته
عجم اوغلو، وقتی مسیر یک کشور برخلاف میل ملت آن پیش می‌رود، آن ملت دو راه پیش روی خود می‌بیند: راه اول این است که نسبت به آن بی‌تفاوت باشد مانند برخی از کشورهایی که تحمیل‌هایی به آنها شده است. راه دوم اما مقابله و جنگ با این تحمیل است. افغانستان به‌عنوان کشوری که سابقه طولانی مبارزه دارد، راه دوم را برگزید.
این استاد علوم سیاسی در نهایت اظهار می‌کند که سرنوشت افغانستان می‌توانست بهتر شود اگر سازمان اطلاعات پاکستان از طالبان حمایت نمی‌کرد و آمریکا نیز رفتار بهتر و عاقلانه‌تری ازجمله دخیل کردن افغان‌ها درروند ساخت دولت و نیز نوع حملات خود، انجام
می‌داد.
به نظر می‌رسد که نقدهایی به نحوه تحلیل عجم اوغلو از دلایلی که می‌توانستند به بهتر شدن شرایط افغانستان کمک کند، وارد است. ازجمله می‌تواند به عدم ادراک درست از طالبان است. ازنظر تحلیلگران آمریکایی‌ طالبان یک گروه تروریستی است که همه مردم افغانستان از آن بیزار هستند و صرفاً با حمایت نهادهای امنیتی مانند سازمان اطلاعات پاکستان پابرجا مانده و اکنون نیز کشور را در دست گرفته است. این در حالی است که طالبان از ابتدا یک پشتوانه قومی پشتون را داشته بخشی از مردم افغانستان است و تطبیق نحوه تعامل با گروه‌های تروریستی با طالبان یکی از دلایل مهم شکست آمریکا در افغانستان بود.