kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۷۸۶۷
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۸

سينمـا و آرمان عدالت

 

حسین کارگر

یکی از رویکردها و شعارهای دولت سیزدهم، اجرای عدالت و توزیع عادلانه امکانات و سرمایه‌های کشور است. بدون شك مفاهيمي چون عدالت، بیشتر جنبه اقتصادی دارد. اما واقعیت این است که يكي از حوزه‌هاي مهم در زمينه فرهنگسازي برای عدالت و جهاد، سينماست.
عدالتخواهي نه تنها رسالت امروز سينماي ايران، بلكه هويت اين رسانه در دوران نوين جامعه ايران در سال‌هاي پس از انقلاب اسلامي بوده است.
براي عده اي اين سوال پيش مي‌آيد كه سينما در موقعيتي چون سال جهاد اقتصادي چگونه مي‌تواند نقش درستي را ايفا كند. به‌نظر مي‌رسد كه بهره بردن دستگاه سينمايي ما از ديدگاه‌ها و بيانات بنيانگذار جمهوري اسلامي مي‌تواند اين عرصه را به چنين هدفي نزديك كند.
پيام صريح و شورانگيز حضرت امام در سال 67 كه بايد آن را مانيفست هنر جهادگر بدانيم و بناميم، راه روشني بود كه براي هنر و هنرمندان نمايانده شد. پيامي كه خودش يك اثر هنري است و از اين رو، الگو و سرمشقي هم براي هنرمندان و هم مديران و سياستگذاران و منتقدان و مدرسان اين عرصه است.
يكي از زيباترين وجوه پيام امام به هنرمندان آينده‌نگري تنيده در تار و پود آن است. وجهي كه كمتر مورد توجه قرار گرفته. گويي امام پيش‌بيني مي‌كردند در آينده نزديك، «مدعيان هنر بي‌درد»، كه در واقع پياده‌نظام سياستمداران و سياست‌بازان مدعي و بي‌درد هستند، با دو فرقه سينماي گيشه‌اي و شبه‌روشنفكري، خون فرهنگ اصيل را مي‌مكند.
بين اين پيام كه خطاب به هنرمندان صادر شد و آن پيام كه براي قطعنامه پايان جنگ تحميلي صادر شد، نسبت روشني وجود دارد. در آنجا امام از آغاز يك جنگ ديگر سخن گفتند: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار، جنگ پابرهنه‌ها و مرفهين بي‌درد شروع شده است...»
و با صدور پيام براي هنرمندان، تكليف اهالي اين عرصه را ماندن هنرمندان در كنار مردم و در مقابل ستمگران داخلي و خارجي دانستند. در جنگ جديد،- كه امروز در اوج آن بسر مي‌بريم- دو جبهه داخلي و خارجي در مقابل مردم كشورمان صف‌آرايي كردند. بر اساس بيانيه
امام خميني(ره) هنرمندان در مقابل جبهه داخلي موظف به «تجسيم تلخكامي گرسنگان مغضوب قدرت و پول»، صيقل دادن «اسلام تازيانه خوردگان تلخ و شرم‌آور محروميت‌ها» و كوبنده سرمايه‌داري و كمونيسم شدند. «ترسيم روشن عدالت و شرافت»، «نشان دادن نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعي، سياسي و نظامي»، «تصوير زالوصفتاني كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامي و فرهنگ عدالت و صفا لذت مي‌برند»، از ديگر تكاليف هنرمندان ماست. از نگاه امام، هنرمندان مي‌توانند مردممان را به حيات جاودان برسانند، مگر زماني كه مطمئن شوند مردم بدون اتكا به غير، در چارچوب مكتب‌شان زندگي كنند.
و در جبهه دوم هنرمندان موظف هستند تنها به هنري بپردازند كه «راه ستيز با جهانخواران شرق و غرب» را نشان دهد.
اما متأسفانه در ميان آثار توليد شده و به نمايش درآمده در سينماي كشورمان، درصد بسيار پائيني از آثار را مي‌توان ديد كه واجد چنين شاخصه‌هايي هستند. به همين دليل هم سينمايمان آشفته و به هم ريخته و به عبارتي گرفتار است.
امروزه شرايط در عرصه مديريت فرهنگي و هنري و به‌خصوص سينما به‌گونه‌اي است كه بيش از هر زمان ديگري به انديشه‌هاي راهبردي آن حكيم نيازمنديم. چه اينكه هرچه زمان مي‌گذرد، عرصه‌هاي جديدتر و پيچيده‌تري پيش روي ما بر اين احتياج افزون خواهد شد. اين موضوع، در عرصه فرهنگ و هنر، به خصوص سينما، پررنگ‌تر است. سال‌هاست عرصه هنر هفتم در اين كشور درگير چالش‌هايي است؛ ابتذال، مخاطب‌گريزي، توقيف و رفع توقيف، مافيا، سينماي تجاري، سينماي جشنواره‌اي، تورم طنزهاي سخيف، بازیگرسالاري و... و سال‌هاست كه آرزوي برطرف شدن اين مسائل را داريم.گاهي تلاش‌هايي هم براي آن مي‌كنيم. اما تمام مشكلات امروز و ديروز- و البته فرداي- سينماي ايران، از وقتي آغاز شد كه از انديشه‌هاي تابناك امام فاصله گرفت. كافي است به بررسي توفيقات و شكست‌هاي سينمايمان بپردازيم. بدون شك خواهيم ديد هرجا توفيقي بوده، حتماً به تفكر امام راحل نزديك‌تر شده‌ايم و هرجا باخت، از «نگاه امام» دور بوده‌ايم.