ایران در رسانههای جهان
سرویس سیاسی-
رسانههای بینالمللی و منطقهای روزانه اخبار و تحلیلهای مختلفی را درباره ایران منتشر میکنند. ترجمه گلچینی از این گزارشات و تحلیلها به معنای تایید محتوای آنها نبوده و صرفاً برای آشنایی مخاطبان با فضای رسانههای خارجی درباره کشورمان است.
ناینتین فورتی فایو: جنگ آمریکا و ایران میتواند
به معنای «صدها هزار کشته» باشد
وبگاه آمریکایی «ناینتین فورتی فایو» در تحلیلی نوشته است: واضح است که ایالات متحده و ایران سالهاست که با هم اختلاف دارند و این اختلاف مطمئناً کمرنگ نیست. بحران گروگانگیری ایران، که از سال 1979 آغاز شد، به سقوط جیمی کارتر کمک کرد. در طول جنگ عراق، ایران اغلب به شورشیان کمک میکرد، در حالی که ایالات متحده ایران را تحریم میکرد. و پس از مدت کوتاهی در دوره ریاستجمهوری اوباما که طرفین در مورد توافق هستهای مذاکره کردند، دولت ترامپ از این توافق خارج شد و بعدها سرلشکر ایرانی قاسم سلیمانی را ترور کرد.
هیچکدام از اینها منجر به یک جنگ تمامعیار بین آمریکا و ایران نشد، از جمله کشته شدن سلیمانی، که برخی گمان میکردند در آن زمان منجر به تنش قابل توجه شود. اما در اوایل سال 2020 ، اندکی پس از ترور سردار سلیمانی، سایت خبری وکس این سؤال را مطرح کرد اگر واقعاً دو کشور وارد جنگ شوند، چگونه خواهد شد. وکس، گروه اوراسیا احتمال «درگیری نظامی محدود یا عمده» میان ایالات متحده و ایران را در حدود 40 درصد اعلام کرد. این خبرگزاری آورده است «نیروهای ایرانی میتوانند یک نفتکش آمریکایی را که از طریق تنگه هرمز در حال حرکت است، بمباران کرده و باعث تلفات جانی یا نشت فاجعه بار نفت شود.» هکرهای ماهر این کشور میتوانند حمله سایبری بزرگی به متحدان منطقهای مانند عربستان سعودی یا امارات متحده عربی انجام دهند.» کارشناسان همچنین «به احتمال زیاد» میگویند که ایران «نیروهای آمریکایی و دیپلماتهای آمریکایی را در عراق هدف قرار داده و آنها را بکشد».
اگر تهران یک نفتکش را نابود کند، مردم را بکشد و باعث نشت نفت شود، ایالات متحده ممکن است برخی از کشتیهای ایران را نابود کند. اگر ایران یک پهپاد نظامی دیگر آمریکا را از بین ببرد، ایالات متحده ممکن است برخی از پدافندهای هوایی ایران را از بین ببرد. اگر شبهنظامیان مورد حمایت ایران آمریکاییها را در عراق بکشند، نیروهای آمریکایی مستقر در آنجا میتوانند تلافی کنند و جنگجویان شبهنظامی را بکشند و در عوض پایگاههای عملیات آنها را هدف قرار دهند. آمریکا حتی میتواند برخی از مناطق آموزشی داخل ایران را بمباران کند یا مقامات را بکشد.
یاسمن الجمال، از اندیشکده شورای آتلانتیک در واشنگتن، گفت: «تلفات غیر عمد غیرنظامی یا سایر خسارات جانبی همیشه امکانپذیر است و مشخص نیست که آیا این دولت یا هر دولتی متوجه خطوط قرمز ایران است یا خیر.» وی به وکس گفت «به این ترتیب، بزرگترین خطر یک جنگ تمامعیار ناشی ازاشتباه محاسبه طرف مقابل است».
در مورد خود جنگ، کارشناسان وکس پیشبینی کردند که «استراتژی ایالات متحده تقریباً به طور قطع شامل استفاده از نیروی هوایی و دریایی برای شکست زودهنگام ایران است». این شامل حملات سایبری و همچنین بمباران «کشتیهای ایرانی، هواپیماهای جنگی، سایتهای موشکی، تاسیسات هستهای و مراکز آموزشی» میشود. تهاجم زمینی، با این حال، با توجه به جغرافیا و زمین میتواند بسیار پیچیدهتر و نیز از نظر مالی هزینهبر خواهد بود.
الگماینر: چرا باید به تهدیدها علیه جمهوری آذربایجان اهمیت دهیم
«جاناتان اس توبین» سردبیر سندیکای اخبار یهود با انتشار مقالهای در نشریه آمریکایی «الگماینر» گفت: اکثر آمریکاییها نتوانستند آذربایجان را روی نقشه پیدا کنند. جمهوری شوروی سابق در بین دریای خزر و کوههای قفقاز واقع شده است و جمهوریهای گرجستان و ارمنستان دیگر اسیران سابق امپراتوری تزاری کمونیستی و همچنین نواحی جنوبی فدراسیون روسیه را در همسایگی خود دارد. جمهوری آذربایجان در جنوب خود ایران را میبیند، کشوری که یک سوم مردم خود را آذریتبار میشمارد. حال با اینکه این قسمت از جهان تا حد زیادی برای آمریکاییها ناشناخته است، اما یک محل نسبتاً خطرناک است.
بنابراین وقتی ایران ماه گذشته بخش زیادی از ارتش خود را در این منطقه مستقر کرد و رزمایشهای نظامی را در نزدیکی مرز آذربایجان انجام داد، مردم این کشور بسیار کوچک و دولت آن، نفس را در سینه خود حبس کردند. با وجود این میزان ابهامات و ناشناخته بودن این کشور دوردست، امنیت آذربایجان موضوعی است که میتواند بیش از 10.2 میلیون نفر از ساکنان آنجا را درگیر خود کند.
درک سیاست پیچیده منطقه قفقاز آسان نیست. همچنین همه آنچه در آنجا میگذرد به مسائلی مربوط نمیشود که مربوط به امنیت خاورمیانه، غرب یا ایالات متحده است. اما معضل کنونی در آذربایجان تأثیر موجدار اقدامات انجام شده در جاهای دیگر را نشان میدهد. به درگیریهای آن کشور با همسایگانش در ارمنستان و ایران و همچنین روسیه نمیتوان به صورت جداگانه نگاه کرد. از همه مهمتر، اقدامات ظاهراً نامربوط دیگر کشورها که حداقل در ظاهر ارتباطی با آنها ندارد؛ مانند عقبنشینی فاجعه بار آمریکا از افغانستان یا عزم سرسختانه دولت بایدن برای احیای سیاستهای باراک اوباما در جهت دلجویی از ایران، در واقع عواقب جدی دربر دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
اولین چیزی که در مورد مرزهای کشورهای منطقه مذکور قابل درک است این است که این مرزها اغلب با نگرانی کمی نسبت به وفاداری مردم محلی تشکیل شده است. بخشی از آذربایجان منطقهای به نام قره باغ دارد که به شدت ارمنی است. آذربایجان از زمان فروپاشی شوروی یعنی از 30 سال پیش به این سرزمین طمع داشته و از آن زمان به این طرف درگیریهای متناوب و گاه خونین بوده است. در این درگیری، روسیه از ارامنه حمایت کرده است در حالی که ترکیه از آذریها حمایت کرده است. آذریها از قلمرو مستقل خود در برابر آنچه که آنها حمله بیگانگان میدانند دفاع کردهاند، در حالی که ارمنیان از مبارزهای طولانی صحبت میکنند که سابقه آن به بیش از یک قرن پیش به نسلکشی ترکیه عثمانی علیه آنها باز میگردد.
این جنگ سال گذشته شعلهور شد و بار دیگر، آذریها عمدتا بهدلیل تسلیحاتی که از اسرائیل دریافت کرده بودند پیروز شدند.
حال چرا اورشلیم درگیر این آشفتگی است؟ به بیان سادهتر، دولت یهود در طول دوران پدید آمدن خود به دنبال متحدانی با منافع مشترک است. در این مورد، اما این به معنای ترس مشترک از ایران است. ارتباط با آذربایجان همچنین به اسرائیل در روابط همیشه پیچیده خود با روسیه و حتی با ترکیه، که روابط اسرائیل با حکومت اسلامی استبدادی رجب طیب اردوغان خصمانه است، و در برابر ایران که این کشور را تهدیدی قویتر برای امنیت خود میداند اهرمی توانمند میدهد.
برای آذریها، همچون اعراب کشورهای حوزه خلیجفارس که اسرائیل را به عنوان بخشی از توافقنامه آبراهام پذیرفته اند، اسرائیل متحد حیاتی علیه ایران و منبع مفیدی از تجهیزات و آموزش نظامی است. اسرائیل با کمک به آذریها برای مقابله با دشمنان قدرتمندتر، همچون حکومت اسلامی ایران در تهران را که همچنان در آرزوی هژمونی منطقهای و انجام نسلکشی هستهای علیه دولت یهود است، با احتیاط عمل میکند. در واقع، بیتالمقدس هم خار دردناکی را در چشم ایران قرار داده و هم نفوذ روسیه را تضعیف کرده است. با وجود اینکه این روابط تا حد زیادی در رصد مطبوعات بینالمللی قرار گرفته اما اتحاد میان اسرائیل و آذربایجان شکوفا شده است.این امر باعث ایجاد توازن قوا در قفقاز شده است که علیرغم تلاشهای گاه و بیگاه ارمنستان برای براندازی آن، نسبتاً پایدار مانده است. اما سایر اقدامات ظاهراً نامربوط میتواند همه چیز را واژگون کند یا محاسباتی اشتباه که ممکن است منجر به درگیریهای خونین در منطقه شود را باعث شود.
ایران که قبلاً از تلاشهای بیپروای جو بایدن برای دادن امتیاز به آنها برای ورود مجدد به توافق هستهای 2015، دلگرم شده بود، تصمیم گرفت تا پیامی را برای آذریها ارسال کنند. ایران با بسیج نیروهای خود در مرز و انجام رزمایش، میخواهد به آذریها بگوید که روابط خوب آنها با اسرائیل و ایالات متحده هیچگونه خط دفاعی مستحکمی در برابر قدرت نظامی ایران نیست؛ و در صورت عدم درک آذریها از مفاهیمی از این دست، ایران اعلام کرد که مرحله دوم این عملیات با نام رمز عملیات «فاتحان خیبر» نامگذاری شده است. این اشارهای است به خیبر؛ نام نبردی که در سال 628 میلادی روی داد و در آن مسلمانان به رهبری پیامبر اسلام قبایل یهودی ساکن در قسمتی از عربستان سعودی کنونی را نابود کرد.
آذریها نترسیدهاند و فکر میکنند ایرانیها بلوف میزنند. الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، در اقدامی که به وضوح قصد داشت اعتماد آذریها را در دفاع از خود جلب کند، در اوایل این هفته از شهر جبرائیل دیدار کرد، شهری که سال گذشته پس از مدتی اشغال وسط ارمنستان، توسط نیروهای آذربایجان بازپس گرفته شد. آذریها فرصتی برای عکاسی فراهم کردند که در آن علیاف با شور و حرارتی خاص در حال ضربه زدن به پهپاد هاروپ ساخت اسرائیل بود ، سلاحی که به ارتش او در شکست ارمنیها کمک کرده بود.
در پاسخ، ایران وزیر امور خارجه خود را به مسکو فرستاد تا با سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه مشورت کند تا درباره نارضایتی متقابل آنها با آذریها صحبت کنند.
این نوعی شمشیر تکان دادن برای شروع یک جنگ دیگر است. اما به لطف کمک اسرائیلیها، آذریها تصور میکنند که آنها در موقعیت خوبی برای ایستادگی در برابر ایران هستند و به روسیه یادآوری میکنند که دخالت آنها باید به حداقل برسد. علیاف میداند که خواستههای ایران مبنی بر قطع روابط با اسرائیل، کشورش را بیدفاع میگذارد.
تا آنجا که آمریکاییها به این رویدادها توجه میکنند، پیچیدگی محض این اتحادهای درهم تنیده ممکن است باعث شود آنها به کل مسئله به عنوان چیزی که باید نادیده بگیرند، توجه کنند. ایالات متحده که امنیت آن وابسته به قارهها و اقیانوسها است ترجیح داده است تا مسائل خارجی را مشکلی تلقی کند که دیگران باید نگران آن باشند. اما نتیجهگیریهای شفافی که باید از رویدادهای اخیر گرفته شود بسیار قابل توجه است.
قدرت نمایش داده شده توسط اسرائیل و آذربایجان باید برای جلوگیری از تشدید اوضاع کافی باشد. با این حال، دلیل اینکه همه چیز در وهله اول از کنترل خارج شد، درک ضعف آمریکا و جسارتی بود که این ضعف در برداشت درست از موقعیت، به ایران و دیگر اسلامگرایان میداد. اوباما و بایدن فکر میکنند «رهبری از پشت سر» در واقع خطرناکترین نوع دفاع و سیاست خارجی است که میتوان تصور کرد؛ هم برای آمریکاییها و هم برای کسانی که بهدنبال قدرتنمایی هستند.