kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۷۱۱۷
تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۹:۰۰
بررسی قیام 15 خرداد؛ مبدأ تحولات منتهی به انقلاب اسلامی- 61

دریافت معارف دین از سرچشمه‌های حقیقی

 

به هر روی، آنچه گذشت حكایت از آن دارد كه بینش ما دربارة اسلام ضعیف است؛ چرا كه اگر چنین نباشد و امر دین همچون آفتاب در دل‌های ما بدرخشد، با تغییر شرایط اجتماعی و هجوم برخی امواج فكری، رنگ نمی‌بازیم و در اعتقادات خود دچار شك و تردید و ناامیدی نمی‌شویم. این از خصوصیات كسانی است كه نفس و بینش آنان ضعیف است و بر اثر كاهلی در امر تحقیق و تعمّق در مبانی اعتقادی، به فكر خود اعتماد ندارند، و شرایط اجتماعی و محیطی به سرعت بر آنان اثر می‌گذارد.
یكی از امامان معصوم(علیهم‌السلام) دربارة شناسایی حقیقت به یكی از اصحاب خاص خویش می‌فرماید كه می‌باید حق را چنان بشناسی كه اگر تمام عالم جمع شوند و عقیدة تو را تكذیب كنند، ‌كوچك‌ترین تردیدی در دلت راه نیابد.
البته این نكته را نیز نباید از نظر دور داشت كه یقین حقیقی، ‌گوهری است كه تنها از راه كسب علم و تقویت بنیة علمی و فلسفی به دست نمی‌آید. یقین، موهبتی است كه دست‌ یافتن به آن نیازمند تزكیه و تهذیب نفس و نیز لطف پروردگار است:
إِنَّكَ لاَ تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللهَ یَهْدِی مَن یَشَاء وَهُوَ أَعْلَم بِالْمُهْتَدِین؛1 در حقیقت تو هر كه را دوست داری نمی‌توانی هدایت كنی؛ لیكن خداست كه هر كس را بخواهد راهنمایی می‌كند، و او به راه‌یافتگان داناتر است.
بر این اساس، برای نیل به مرتبة یقین، افزون بر تلاش و ممارست علمی باید در تهذیب نفس و پرهیزگاری كوشید و با دوری از معصیت خدا و هواهای نفسانی، خود را از لطف خداوند محروم نساخت:
أَوَلاَ یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی كُلِّ عَامٍ مَّرَّهًٍْ أَوْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ لاَ یَتُوبُونَ وَلاَ هُمْ یَذَّكَّرُون؛2 آیا نمی‌بینید كه آنان هر سال، یك بار یا دو بار دچار فتنه می‌شوند، باز هم توبه نمی‌كنند و عبرت نمی‌گیرند؟
در زمینة رفتار نیز باید چنین بود. یك عالم دینی باید افزون بر یقین قلبی و استواری در مبانی معرفتی، روح خویش را چنان پرورش داده باشد كه اگر همة جامعه او را تحسین كردند، ستایش آنان در نفس او هیچ هیجانی پدید نیاورد، و نیز اگر تمام مردم او را دشنام دادند و تهدید كردند در دل او ذرّه‌ای ترس و تأثر صورت
نبندد.
امام باقر(علیه‌السلام) به یكی از یاران خاص خود، به نام جابر بن یزید جُعفی می‌فرماید:
و اعلم بأنك لا تكون لنا ولیاً حتی لو اجتمع علیك اهل مصرك و قالوا انك رجل سوء لم یحزنك ذلك، و لو قالوا انك رجل صالح لم یسرّك؛ 3 «و بدان، تو اهل ولایت ما نخواهی بود مگر [چنان باشی] كه اگر تمام اهل شهر، ‌گِردِ تو آیند و بگویند تو مردی ناشایسته‌ای، و این كار تو را محزون نسازد، ‌و نیز اگر همانان بگویند تو انسانی نیكوكار هستی،
[تحسین آنان] تو را شادمان نگرداند.» این ویژگی‌ها از خصایص بندگان حقیقی خداست؛ یعنی اگر كسی فقط بندة خدا باشد، ‌تنها پسند و ناپسند خداوند برای او معنا دارد، ‌و از این قرار، اگر پروردگار او از رفتار وی راضی باشد، ناخوشایندیِ هیچ كسِ دیگری در نظر او اهمیتی نخواهد داشت، و همین‌طور اگر ارتكاب عملی نزد مقام ربوبی نافرمانی به شمار آید، تشویق و تحسین هیچ تنابنده‌ای موجب تحریص و تمایل وی بدان كار نخواهد شد.
امر دیگری كه در شناخت اسلام اهمیتی بنیادین دارد، دریافت معارف دین از سرچشمه‌های حقیقی آن است.
عقل: درك پاره‌ای اعتقادات دینی جز به مدد عقل صورت نمی‌پذیرد. اثباتِ اصل وجود خدا و مسائل خداشناسی نظیر توحید و برخی اعتقادات ضروری همچون نبوّت و معاد بر عهدة عقل است. پاره‌ای مردم دربارة خداوند تصورات نادرستی دارند:‌ برخی خدا را عینِ طبیعت می‌دانند؛ كسانی او را روح جهان می‌شمارند؛ ‌بعضی وی را قوانین كلّی یا ریاضی عالم می‌خوانند و...؛ همچنین افرادی نیز اصلِ وجود خدا را انكار می‌كنند و آفرینش را حاصل اتفاق و تصادف می‌پندارند. یافتن پاسخ آن سؤالات و ردّ این شبهات، همگی بر عهدة عقل است و دانشی كه به این امر می‌پردازد فلسفه نام دارد.
بنابراین اگر كسی بخواهد این مسائل را به درستی بشناسد و از آموزه‌های دین در این زمینه به درستی دفاع كند، ‌به‌ناچار باید فلسفة اسلامی را بیاموزد تا بعد بتواند پس از آشنایی با فلسفه‌های دیگر و تطبیق مسائلِ مشترك میان آنها، به اثبات آموزه‌های دین و ردّ ادعاها و شبهه‌های مخالفان بپردازد. گفتنی است تقدم این علم بر دیگر معارف دین، تقدمی عقلی و منطقی است، و نظم و ترتیب زمانی و آموزشیِ علوم در نظر نیست.
پانوشت‌ها:
1- قصص (28)، 56.
2- توبه (9)، 126.
3- محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 78، ص 162 (ترجمة حدیث، از نگارنده است.)