kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۶۹۶۶
تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۰
نهضت ترجمه کتاب‌هایی با موضوع جنگ تحمیلی چگونه شکل می‌گیرد؟-بخش پایانی

حق‌طلب‌ها و عدالت‌خواهان جهان در انتظار زندگینامه قهرمانان مقاومـت

 


آرش فهیم
ترجمه فقط برگرداندن از یک زبان به زبان دیگری نیست، بلکه انتقال فرهنگ و معرفی شخصیت و هویت یک ملت به دیگران است. به همین دلیل هم ترجمه کتاب‌های ادبیات فارسی، نوعی تبلیغ و تعریف از فرهنگ و تاریخ ایران به سایر کشورها و فرهنگ‌ها هم محسوب می‌شود. در این میان، ادبیات دفاع مقدس- که در سال‌های اخیر بیشتر با عنوان‌هایی چون ادبیات پایداری یا ادبیات مقاومت نیز شناخته می‌شود- در صورت ترجمه و انتشار در اقصی‌نقاط جهان، می‌توان ابزاری برای ترویج و تشییع فرهنگ مقاومت در سطح و عمق دنیا باشد. چه‌بسا مطالعه زندگینامه‌ها و کتاب‌هایی که پیرامون قهرمانانی چون مصطفی چمران، ابراهیم همت، حاج قاسم سلیمانی، محسن حججی و... توسط مردمی در کشورهای دیگر، سبب گرایش آنها به مقاومت شود؛ بنابراین، ترجمه کتاب‌های دفاع مقدس، بیش از آنکه یک نوع بازاریابی برای این آثار در کشورهای دیگر باشد، یک اقدام استراتژیک در جهت صدور انقلاب و نفوذ مقاومت در قلب‌های جهانیان است.
بااین‌حال و آن‌چنان‌که در قسمت قبلی این گزارش گذشت، ترجمه و انتشار کتاب‌های دفاع مقدسی در سطح جهان با مشکلات و موانع بسیاری مواجه است؛ از تفاوت‌های زبانی و فرهنگی گرفته تا غیرملموس بودن برخی از مفاهیم دفاع مقدسی برای مخاطب خارجی و همچنین ضعف مکانیسم‌های مختلف برای عرضه و رساندن این کتاب‌ها به کتاب‌فروشی‌های خارج از کشور و مخاطب‌یابی و...
در ادامه این بحث، به روش‌های مختلف دورزدن موانع برای رساندن کتاب‌های دفاع مقدسی به مخاطب جهانی می‌پردازیم. با ما همراه باشید...
آبروی ادبیات فارسی در جهان
تجربه نشان داده که آن دسته از کتاب‌های دفاع مقدس که به‌خوبی ترجمه شده و به‌درستی به دست مخاطب خارجی رسیده‌اند، موفق بوده‌اند. تقریباً اغلب کتاب‌هایی که با موضوع خاطرات یا زندگینامه شهدا به زبان‌های دیگر برگردانده شده و با موفقیت به دست مخاطب هدف رسیده‌اند با استقبال همراه بوده‌اند.
«رحیم مخدومی» نویسنده و رئیس‌هیئت‌مدیره انجمن ناشران انقلاب و دفاع مقدس به گزارشگر کیهان می‌گوید: «یکی از حرکات آتش به اختیار در فضای فرهنگی سال‌های بعد از انقلاب، شکل‌گیری ادبیات دفاع مقدس بود که توسط نویسندگان و هنرمندان این عرصه اتفاق افتاد؛ این حرکت مظلومانه اما آگاهانه در گوشه حیاط حوزه هنری و در یک کانکس شکل گرفت. نویسندگانی که آغازگر این حرکت بودند با پایمردی و استقامت و افق دید بلند، با تمام سختی‌ها و ناملایمات ساختند. نتیجه زحمات آنها هم این شده که امروز آبروی ادبیات نظام جمهوری اسلامی در سطح بین‌الملل ادبیات دفاع مقدس ماست. رمان‌ها نتوانستند اما ادبیات دفاع مقدس توانست؛ چه در داخل که تیراژهای گسترده رقم خورد و مردم را با کتاب آشتی داد و چه در خارج که این رمان‌ها نیستند که معرف ادبیات ما شده‌اند بلکه کتاب‌های دفاع مقدس هستند که ادبیات، انقلاب، مردم و قهرمانان ملی را در سطح بین‌الملل معرفی می‌کنند. کورسوی امیدی که کتاب‌های دفاع مقدس برافروختند شعله‌ور شد و امروز به یک ژانر ادبی مستقل تبدیل شده است و گونه‌ای در جریان دیگرگونه‌ها نیست. این اتفاق هم همان‌طور که عرض کردم به طور خودجوش و با حمایت‌های آگاهانه رهبر انقلاب شکوفا شد.»
لزوم شناسایی مخاطب هدف
اما باز هم جای سؤال است که چرا با وجود موفقیت برخی از کتاب‌های دفاع مقدسی در بعضی جوامع، ترجمه و انتشار این کتاب‌ها هنوز فراگیر نشده است و اغلب ناشران در این زمینه کوشا نیستند یا اگر تلاشی هم می‌کنند
اغلب به بن‌بست می‌خورند؟
«حمید محمدی محمدی» نویسنده و کارشناس رسانه و ادبیات به گزارشگر کیهان می‌گوید: «ترجمه کتاب‌های دفاع مقدس حرکتی بود که اولین‌بار توسط حوزه هنری شروع شد؛ این نهاد فرهنگی سال‌ها قبل، از پال اسپراکمن مترجم آمریکایی دعوت کرد تا یک سری از آثار دفاع مقدس را ترجمه و در آمریکا منتشر کند. اما با این کار دفاع مقدس ما به جهان خارج از کشورمان عملاً معرفی نشد! علتش هم این بود که اولاً این کتاب‌ها در شمارگان خیلی محدود در آمریکا منتشر و بین تعدادی از اطرافیان مترجم عرضه شدند و دوم هم اینکه به‌طورکلی این حرکات نوبه‌ای بود و یک مدیر در یک مقطع خاص، دغدغه‌ای داشت و دستور ترجمه چند کتاب را صادر کرد اما به یک کار بزرگ منتهی نشد.»
وی به برخی از تجربه‌های نسبتاً موفق در ترجمه و انتشار آثار دفاع مقدسی در خارجی از کشور اشاره و بیان می‌کند: «اما باید از حرکات کوچک و بی‌سفارش مثال بزنم؛ مثلاً در ترکیه، مترجمی به نام اسماعیل بندی داریان یک کتاب دفاع مقدسی را ترجمه کرد و با استقبال خوبی مواجه و پرفروش شد؛ بنابراین من فکر می‌کنم که جامعه هدف آثار دفاع مقدس ما قلب آمریکا نیست، بلکه کسانی هستند که حداقل مرزهای جغرافیایی و معنوی ما را بشناسند، ما را با اعراب اشتباه نگیرند و با ما دغدغه و مرز مشترک داشته باشند. همچنین مدتی نیز برخی از اشعار دفاع مقدسی در برخی از کشورهای عربی به‌خصوص لبنان منتشر شد که نتیجه مطلوبی داشت.»
وی درباره بازاریابی کتاب‌های ترجمه شده دفاع مقدسی هم بیان می‌کند: «نهادهایی مثل انجمن ناشران دفاع مقدس هم خیلی پژوهشی نسبت به مخاطب این‌گونه کتاب‌ها ندارند؛ تحلیلی ندارند که چه خوراکی به چه کسانی باید داده شود تا موجب جویا، علاقه‌مند و کنجکاو شدن آنها بشود. ما در هر کشوری یک رایزنی فرهنگی داریم که عملاً سربازان خط مقدم ما در کشورهای دیگر محسوب می‌شوند. رایزنی‌های فرهنگی می‌توانند آثار دفاع مقدسی را عرضه کنند و این کنجکاوی را برای مخاطب جهانی به وجود آورند. اما رایزن‌های فرهنگی ما کار چندانی در این زمینه انجام نمی‌دهند و ابتکاری نزد آنها دیده نمی‌شود. همچنین آژانس‌های ادبی ما هم ترجیح می‌دهند روی کارهایی که جهان‌شمول هستند و به‌خصوص روی ادبیات نوجوان فعالیت کنند؛ به همین دلیل هم رایزنی‌های فرهنگی ایران باید برای موضوع دفاع مقدس با ابتکار و خلاقیت حرکتی کنند.»
محمدی محمدی درباره دلیل تأکیدش بر ترجمه و انتشار کتاب‌های دفاع مقدسی در کشورهای اطراف و هم‌جوار با ایران می‌گوید: «احتمالا علاقه به خواندن آثاری درباره جنگ برای خیلی از مردم جهان جذابیتی ندارد. اساساً خیلی از مفاهیم دفاع مقدس ما برای هر کشور و مردمی ملموس نیست.
از این ‌جهت در کشورهایی که قاطبه مردمش را مسلمانان یا آزادی خواهان در بر می‌گیرند و دغدغه‌های مشترکی با ما دارند زمینه برای انتشار این‌گونه آثار فراهم‌تر است.»
تأکید بر حق‌طلبی
«اسماعیل بندی داریان» مترجم کتاب‌های دفاع مقدسی در ترکیه هم درباره دلیل توفیق برخی از آثار ترجمه‌شده‌اش در آن کشور می‌گوید: «در ترجمه سعی می‌کنیم که بیشتر روی آثار واقعی تکیه کنیم و تخیل‌های دروغین را منتشر نکنیم. برای مثال دفاع مقدس یکی از حوزه‌هایی است که خوب است روی آن کار کنیم زیرا این رویداد یک نکته مشترک در تمام انسان‌ها دارد و آن دفاع از حقوق بشریت است. «عباس دست طلا»
و «دختر شینا» اتفاقات واقعی هستند که تخیل نیست و صادقانه روایت شده‌اند زیرا رزمندگان دفاع مقدس برای یک هدف و امر مقدس جلو رفتند و دنبال کسب منفعت نبودند.»
لزوم ترجمه خودجوش توسط مترجم‌ها
اما یکی از کتاب‌هایی که طی سال‌های اخیر
به‌ دفعات ترجمه و در کشورهای مختلف منتشر شده است،
«سلام بر ابراهیم» با موضوع روایت زندگی و شهادت شهید ابراهیم‌ هادی است. اما این کتاب چگونه توانسته موانع را
پشت سر بگذارد و به آن‌سوی مرزها برود؟
محسن عمادی، مسئول گروه فرهنگی شهید
ابراهیم‌ هادی که ناشر کتاب «سلام بر ابراهیم» هم هست در این باره به گزارشگر کیهان می‌گوید: «این کتاب تاکنون به
9 زبان به طور خودجوش ترجمه و در چندین کشور منتشر شده است. این کتاب با عنوان «سلام علی ابراهیم» توسط انتشارات معارف اسلامیه لبنان به زبان عربی ترجمه و در بسیاری از کشورهای عربی منتشر شده است. انتشارات فتاح استانبول هر دو جلد این کتاب را ترجمه و منتشر کرده است؛ آنجا یک جامعه هدف بزرگ دارند؛ حدود 500 هزار شیعه در آن شهر زندگی می‌کنند که خوراکشان این‌گونه کتاب‌هاست. در کشمیر هند چندین بار تجدید چاپ و خیلی استقبال شده است. حتی اخیراً عکسی از محل برگزاری مسابقه کتابخوانی «سلام بر ابراهیم» در کشمیر منتشر شد که نشان می‌دهد جمعیت بزرگی در این مسابقه شرکت کرده‌اند. در آلمان هم این کتاب توسط رایزنی فرهنگی کشورمان ترجمه و منتشر شده است. در کانادا- شهر ونکوور- نیز نسخه انگلیسی «سلام بر ابراهیم» انتشاریافته و مطابق شنیده‌های من، مخاطب خوبی هم پیدا کرده است. در آمریکای جنوبی نسخه اسپانیولی آن ترجمه و توزیع شده است. ترجمه روسی این کتاب هم در مسکو چاپ شده است. همچنین برخی از دوستان اطلاع داده‌اند که نسخه فارسی این کتاب در یکی از کتابخانه‌های کابل در افغانستان در دسترس مردم است. یک نفر هم گفت که نسخه‌ای از این کتاب در یک کتاب‌فروشی در تاجیکستان هم هست. اخیراً یکی از طلاب جامعه المصطفی درخواست کرد تا کتاب را در بنگلادش ترجمه کند. از فرانسه هم یکی از مترجمان درخواست مشابهی داشت، اما چون بحث منافقین در فرانسه مطرح هست، انتشار کتاب در آنجا مشروط به تأیید نسخه نهایی توسط ماست.»
وی درباره نقش خودجوش بودن انتشار کتاب‌های دفاع مقدس هم توضیح می‌دهد: «شاید اگر من خودم به‌عنوان ناشر بخواهم کتاب‌هایی را برای ترجمه انتخاب کنم، دست به گزینش آثاری بزنم که مخاطب آن طرف استقبال نکند.
اما مترجمان خارجی که به زبان فارسی مسلط هستند و کتاب‌ها را می‌خوانند، آثاری را انتخاب می‌کنند که مطابق نیاز جامعه هدفشان است یا برای آن جامعه هدف جذابیت دارد. مثلاً بر اساس شناختشان از لبنان به این نتیجه رسیده‌اند که فلان کتاب قادر به برقراری ارتباط با مردم آن کشور هست. اینکه مخاطب خارجی، خودش پیگیر ترجمه شود و حتی هزینه کند خیلی نتیجه‌بخش‌تر هست تا اینکه نهادهایی در داخل بخواهند اقدام کنند. به طور مثال چند سال قبل بنیاد حفظ آثار از ما دعوت کرد تا چند کتاب خود را به آنها معرفی کنیم تا ترجمه کنند؛ ما هم هفت کتاب را ارائه کردیم و آنها شروع به ترجمه کردند اما اصلاً نمی‌دانیم به کجا رسید! بحث این است که یک موقع ما می‌خواهیم کتابی را ترجمه و برای آن بازاریابی کنیم اما یک موقع مخاطب خارجی خودش احساس نیاز دارد و برای ترجمه و انتشار یک کتاب اقدام می‌کند. این روش‌ها دو مقوله متفاوت هستند. اخیراً یک ناشر هزینه سنگینی برای ترجمه دو عنوان از کتاب‌هایش کرد و این آثار را به آن‌سوی مرزها انتقال داد اما در نهایت نتوانست به جامعه هدفش برساند. اما اتفاقی که برای کتاب‌های ما افتاده این است که ما خودمان هیچ کاری نمی‌کنیم و هیچ هزینه‌ای هم نمی‌پردازیم، بلکه این مخاطب خارجی است که خودش دست به انتخاب و ترجمه کتاب می‌زند. باید سازوکاری طراحی شود که مخاطب خارجی بر اساس نیازش به سمت آثار بیاید و نسبت به
ترجمه آنها اقدام کند.»
عمادی درباره تفاوت‌های فرهنگی در ترجمه کتاب‌های دفاع مقدسی هم بیان می‌کند: «این مشکل وجود دارد؛ اما در ترجمه کتاب «سلام بر ابراهیم» بخش‌های جنگی کتاب خلاصه شده و بیشتر روی منش و شخصیت شهید که برای مخاطب در هر جای دنیا می‌تواند جذابیت داشته باشد تمرکز شده است. این مشکل حتی در ترجمه کتاب‌های دفاع مقدسی در کشورهای منطقه هم به گونه دیگری وجود دارد؛ یکی از مترجمان لبنانی کتاب سلام بر ابراهیم می‌گفت مشکل این است که مقابل ایران در دوران دفاع مقدس، یک کشور عربی بود و این برای مخاطب عرب چندان خوشایند نیست، به همین دلیل هم در ترجمه کتاب‌ها تأکید می‌شود که در جنگ هشت‌ساله این صدام بود که به ایران حمله کرد و شهدایی مثل ابراهیم ‌هادی نیز برای دفع تجاوز به میدان رفتند و باز در ترجمه عربی نیز بیشتر به روحیات شهید می‌پردازند تا ماجراهای مربوط به شهادت او.»