ارتقـای سبـک زنـدگی با مدیریت بهینه اقتصاد خانواده
گالیا توانگر
مشکلات مالی در اولین قدم، فشار روانی بسیاری را برای فرد به وجود میآورد. مخارج و هزینههایی که باید در خانواده تأمین بشوند ولی به دلیل مشکلات مالی امکان انجامدادن آنها وجود ندارد و یا تأمین منابع مالی برای یک موضوع مهم تا یک سررسید مشخص، میتواند حجم فشار روانی را در اعضای خانواده دوچندان کند. مدیریتکردن احساسات و تصمیمگیریهای عقلانی در شرایط بحران مالی، یک نیاز اساسی در خانواده است. بیرون آمدن از مشکلات مالی علاوه بر اینکه نیاز به دریافت مشاورههای اقتصادی دارد، احتیاج به آموزش دیدن مدیریت بحران و بررسی مسائل از جنبه روانشناختی، برای مدیریت احساسات را نیز ایجاب میکند.
بعضاً خانوادهها در مدیریت اقتصادی خود از توان لازم برخوردار نیستند و یا اینکه با مسائل و مشکلاتی مواجه میشوند که بهتنهایی از عهده آنان بر نمیآیند. امروزه منابع و مراجع بسیاری با موضوع اقتصاد خانواده وجود دارد. برگ برنده، شناخت مرجع شایسته و مراجعه به آن و کسب مشاوره صحیح است.
ابتداییترین مرجع برای افزایش سطح دانش و آگاهی و بهروز ماندن، کتابها و نشریات است. ارائه آموزشهای لازم به فرزندان و ارتقای سطح عمومی دانش اقتصادی خانواده میتواند زمینه خوبی برای تصمیمگیریهای صحیح اقتصادی باشد.
مدیریت اقتصادی مؤثر در خانواده
کنترل احساس و ندیده گرفتن اظهار نظرهای بیمسئولانه اطرافیان در انتخاب الگوی مصرف و خرید کالاها و خدمات، از ویژگیهای مدیریت اقتصاد خانواده است.
مدیریت بخردانه که برنامهریزی و آیندهنگری را همیشه در کنار هم دارد، بهرغم افزایش درآمد خانواده و حتی پیشبینی تداوم آن، با کنترل احساس همراه است. مدیر مدبر در چنین وضعیتی، به یکباره الگوی مصرف پیشین را رها نمیکند و با دستپاچگی و تأثیرپذیری از دیگران الگوی مصرف جدیدی را بدون تحلیل نمیپذیرد. حتی از لحاظ نظری، دگرگونی در الگوی مصرف و معیارهای آن را باید بهکندی انجام داد تا فرصت بیشتری برای بررسی وجود داشته باشد.
شاهین فرامرزیان یک دانشآموخته مدیریت اقتصاد برایمان توضیح میدهد: «در مدیریت بخردانه، نقش چیزهای بیرونی به حداقل و نقش آنچه شرایط رشد معنوی خانواده را فراهم میسازد، آگاهانه به حداکثر میرسد. اینکه دیگران چه میگویند و انگارههای فرهنگی، افکارعمومی و عرف چه اجبارهایی را مطرح میسازند؟ باید متأثر از امکانات و ضرورتهای مادی خانواده و در جهت شکوفایی استعدادها و خلاقیتهای انسانی آنان قرار گیرد، نه اینکه ماشینوار تقلید شود. با انفعال، دنبالهروی، تقلید و نداشتن دید انتقادی درست به آنچه دیگران پیشرفت میدانند، نمیتوان مدیریت بخردانهای را در اقتصاد خانواده اعمال نمود و از هدررفت درآمدها و کالاها جلوگیری کرد. از این روی، برای جلوگیری و پرهیز از این امور منفی باید مدیریتی بخردانه در خانواده جهت مصرف درست و بجا حکمفرما باشد.»
وی در ادامه متذکر میگردد: «برخی از نیازها، درخواست طبیعی و فطری انسان است، اما بسیاری از کالاها و خدمات درخواست طبیعی خانواده نیست و کمکم با گفتوگو درباره آن (به تأثیر تبلیغات، اظهار نظرها، توصیه اطرافیان و...) به شبکهای نیرومند تبدیل میشود. در چنین وضعی، دیگر نمیتوان از داشتن آن کالاها یا خدمات که بهصورت یک نیاز درآمده، گذشت؛ بنابراین پیش از اینکه جوانهای ساده در ذهن به درختی تنومند تبدیل شود، باید با توجه به میزان درآمد، از ماندگاری آن در ذهن پیشگیری کرد. پس باید با هزینههای مخالف منافع خانواده از همان آغاز پیدایش باورهای ذهنی مبارزه کرد.»
این دانشآموخته مدیریت اقتصاد در تکمیل صحبتهایش میگوید: «برخی از درآمدها فوقالعاده و تکرارنشدنیاند یا تکرار آنها در آینده انتظار نمیرود. این درآمدها بهگونهای هستند که از نظر زمان و میزان، به طور منظم تکرار نمیشوند؛ بنابراین نباید مانند دیگر هزینههای روزمره خانواده خرج شوند، بلکه باید پسانداز شوند و یا صرف هزینههای فوقالعاده گردند.»
تعیین نوع هزینهها و رعایت اولویتها
در جهت جستوجوی الگوی مصرف متناسب خانواده، میتوان معیارهایی را مطرح کرد که هر خانواده با توجه به آن بتواند از فشار هزینهها بهتر بکاهد.
الهه امینی یک خانم خانهدار توضیح میدهد: «نخستین معیار، جداکردن و دستهبندی هزینههاست که از نظر زمان رویداد میتوان آنها را به هزینههای کوتاه، میان و بلندمدت تقسیم کرد. هزینههایی کوتاهمدتاند که روزمره تکرار میشوند؛ مثل هزینههای خوراک و رفتوآمد و اجاره خانه. هزینههای پوشاک نیز میانمدت و هزینههای مربوط به خرید خانه، اتومبیل و وسایل خانگی برقی، جزو هزینههای بلندمدتاند. به علت بالا بودن میزان هزینههای میانمدت و بلندمدت، بهناچار باید خرجهای جاری بهگونهای انجام شود که هزینههای بلندمدت ممکن شود.»
وی در ادامه میگوید: «هزینههای ضروری نیز مانند مخارج بیماری و هزینههای غیرضروری مانند خرید لباسهای گرانقیمت است. در این زمینه باید آگاهانه رفتار کرد و برای برخورد آگاهانه و گزینش درست از نظر مدیریت هزینهها باید آگاهی لازم را درباره ضروری بودن هزینهها به دست آورد.»
تفریحات سالم و کمهزینه
در برنامه خانواده
این روزها مسئله دخلوخرج یا اقتصاد به اصلیترین دغدغه فکری خانوادهها تبدیل شده است. هر خانوادهای باید بهطورجدی حساب دخلوخرج خود را داشته باشد و بر مبنای درآمد خود بودجهبندی دقیقی طراحی کند. برای بودجهبندی درست مبلغ درآمد را جایی یادداشت کنید و بعد آن را به مخارج یک ماه تقسیم کنید. به غیرضروریها کاری نداشته باشید. در این برنامه اصلیترین مخارج تعیین میشود واندکی برای تفریح و لذت بردن از زندگی کنار گذاشته میشود. مبلغ باقیمانده هر اندازه اندک باید به صندوق پسانداز خانواده منتقل شود. هر خانوادهای باید بهطورجدی یک ذخیره پسانداز داشته باشد.
صدرا کیان یک مشاور خانواده درباره هزینههای جاری خانوار توضیح میدهد: «بسیاری از خانوادهها میتوانند تمام ماه را آبرومندانه با حقوق کارمندی سر کنند، آنها وقتی پوشاک وسایل خانگی، لوازم تزئینی و یا هر چیز دیگر را میخرند که حقیقتاً به این وسایل احتیاج داشته باشند. اگر از کنار مغازهای رد شوند و شیء پشت ویترین نظرشان را جلب کند به آن نگاهی میاندازند و از زیباییاش لذت میبرند، اما بههیچوجه بدون برنامه قبلی آن را نمیخرند. خرید این دسته با برنامههای از پیش تعیینشده انجام میشود، نه با هوس آنی و زودگذر.»
وی در ادامه میافزاید: «اسم گردش و تفریح و مسافرت که به میان میآید عده بسیاری مینالند که پول کافی برای تفریح ندارند. آنها نمیتوانند به همراه خانواده به رستوران بروند، سینما بروند، تئاتر تماشا کنند یا هوس مسافرت به سرشان بزند. درحالیکه الزاماً تفریح مترادف با پول خرج کردن نیست. بسیاری از افراد ساعتی در روز را در پارک میگذرانند، هم از فضای سبز لذت میبرند و هم تعدادی دوست و آشنا پیدا میکنند. کتابخانه هم محل مناسبی برای گذران اوقات فراغت شماست. برخی دیگر با وسیله نقلیه شخصی یا اتوبوس به طبیعت اطراف شهر میروند و ساعاتی را در آن محیط به دور از دود و دم و صدای خودروهای شهری خوش میگذرانند. عده دیگر هم در کلاسهای ارزانقیمت فرهنگسراهای محل شرکت میکنند و اوقات فراغت خود را به این شکل پر میکنند.»
تمام پولتان را در یک کارت نریزید
شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید استفاده از کارت اعتباری نوعی دورزدن پسانداز است و کسی که میخواهد پولش به هدر نرود باید تا سرحد امکان پول نقد بپردازد و پول محدودی در یکی از کارتهای خود برای گذران روزمره بریزد.
میثم خالقیان یک مشاور اقتصادی میگوید: «برای لحظهای خود را در فروشگاه بزرگ در نظر بگیرید درحالیکه اجناس مورد نظر را جمع کرده و روبهروی صندوق ایستادهاید. صندوقدار از شما پول میخواهد. شما در کیفتان را
باز میکنید و کارتتان را تحویل میدهید. رمز را میگویید، مبلغ پرداخت میشود و خیال شما هم راحت میگردد. حال تصور کنید همین مبلغ را با اسکناسهای داخل کیفتان میپرداختید. آنوقت چه حسی به شما دست میداد. خوشایند نبود. روانشناسان میگویند پرداخت پول با اسکناس بهمراتب دشوارتر از کارت است، چون فرد احساس میکند در حال از دست دادن چیزی است و این باعث میشود کمتر خرید کند.»
وی در ادامه میافزاید: «لوازم غیرضروری خانه گنج پنهان شماست. لباسهایی که در گنجه خاک میخورند، مبلمانی که دیگر به کار نمیآید، ظرفوظروف بیاستفاده و سایر موارد همگی میتوانند به پول تبدیل شوند. چیزهایی که سالهاست استفاده نمیکنید و مطمئنید دیگر برای شما کارایی ندارند را به معرض فروش درآورید. پیشتر این نوع فروش توسط سمساریها انجام میشد و پول چندانی دست فروشنده را نمیگرفت، اما خوشبختانه الان به کمک انواع اپلیکیشنها و نیازمندیهای آنلاین میتوان کوچکترین اجناس را هم فروخت و البته به صندوق ذخیره خانواده انتقالش داد.»
فرزندانتان را خلاق و کارآفرین
آموزش دهید
نقش کودکان و فرزندان بهعنوان یکی از مصرفکنندگان عمده در خانوادهها از یک سو و همچنین جایگاه آنان در آتیه اقتصاد خانوادهها از سوی دیگر لزوم توجه به آموزش صحیح و هدایت آنان را ایجاب میکند. با رهبری صحیح و بهجا در اقتصاد خانواده، خصوصیات جمعگرایی، صداقت، دلسوزی، صرفهجویی، مسئولیتپذیری و دیگر خصوصیات مثبت رشد و پرورش مییابد. هدایت فرزندان در مسیر شناخت مسائل، مشکلات، کمبودها و محدودیتهای اقتصادی خانوادهها میتواند در اصلاح رفتار مالی و همچنین واقعیتنگری آنان نقش مهمی ایفا کند.
کودکانی که ارزش پول را نمیدانند و هر پولی که دستشان میرسد را خرج میکنند، به انسانهایی همیشه طلبکار تبدیل میشوند و به دنبال پیشرفت و موفقیت نیستند. پس برای اینکه بتوانید فرزندان موفقی تربیت کنید، درباره ارزش پول با آنها صحبت کنید و به آنها اجازه دهید برخی مواقع خودشان پول درآورند و بتوانند گلیمشان را از آب بیرون بکشند!
لیلا صمیمی روانشناس کودک و نوجوان ضمن بیان مطالب بالا توضیح میدهد: «یکی از عوامل رسیدن به موفقیت، مسئولیتپذیری است؛ بنابراین برای اینکه بتوانید کودکان مسئولیتپذیری بار بیاورید به آنها اجازه دهید تا در کارها به شما کمک کنند، حتی اگر کارها را درست انجام ندهند. کودکتان را به فعالیتهای شجاعانه ترغیب کنید. برای این کار میتوانید فرزندتان را به انجام کارهای کارآفرینانه ساده و در دسترس تشویق کنید. مانند درستکردن کاردستی، تعمیر برخی از وسایل خانه، کاشتن سبزی در باغچه خانه و... سپس در ازای انجام این کارها به وی پول بدهید تا به انجام کار تشویق شود.»
این روانشناس کودک و نوجوان در تکمیل صحبتهایش میگوید: «یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای کارآفرینان این است که از مهارت حل مسئله برخوردارند و سعی میکنند برای مشکلات موجود، راهحل مناسبی ارائه دهند. شما هم میتوانید با کمک کودکتان برخی از مشکلات را پیدا کنید، درباره آن صحبت و برای این مشکلات راهحلهای ممکن را شناسایی کنید و بهترین راهحل را اجرا کنید. در واقع اینگونه میتوانید مهارت حل مسئله را به او بیاموزید و در نتیجه فرزند موفقی تربیت کنید.»