مماس بر شانههای تخممرغ
حامد مظفری
در یک سال ونیم پساکرونا و با تعطیلی سینما تولید سریال برای پلتفرمها رونق گرفته ولی در مسیری انحرافی نوعی دروغپردازی تبلیغاتی حول اغلب سریالها شکل گرفته.
در کارزار تبلیغاتی موجود تا میبینیم، حلوا حلوا کردن محصولات است و بالا بردن منزلت کم سوادترین سازندگان تا حد استنلی کوبریک! این دروغهای شیرین(!) پیشتر و در جریان اکران سینما هم بود ولی بعد از رسوخ کرونا و تزلزل اقتصادی جماعت منتقد ده برابر شد.
کار به جایی رسیده که بلافاصله بعد از عرضه اولین قسمت یک سریال میانه یا ضعیف آن را تا حد یک شاهکار بالا میبرند و انگاری که اولین قسمت همان آخرین قسمت است که بشود برمبنایش کلیت را سنجید.
اقتصاد بحران زده فرهنگ توجیه خوبی برای این نوع تبلیغات کذب است ولی آخرش چه خواهد شد؟ بالاخره که سریال دیده میشود و مخاطب هم خیلی راحت عیار کار دستش میآید پس چه کاریست این بمباران تبلیغاتی دروغین؟
تبلیغ برای هر محصولی نه تنها امر بدی نیست که اتفاقا تبلیغ درست میتواند باعث حسن نیت مخاطب شود. تولیدکنندگان یک سریال اگر به جای کذب نگاری درباره یک محصول واقعیات همان محصول را پروپاگاندا کنند به مراتب مفیدتر خواهد بود. سخن گفتن از درخشش فلان بازیگر در سریالی که هنرور مسلطتر از بازیگر اصلیست همچون فروختن دوشاب به قیمت دوغ است.
حرف زدن از پیچشهای دراماتیک سریالی الگوبردار از محصولات نازل ترک فقط و فقط تحمیق مخاطب است. انتشار تصاویر و پوسترهای مکش مرگ ما از بازیگران زن فلان سریال فقط به درد مدخل سازی برای تماشای سریال میخورد وگرنه پس از تماشای سریال و سنجش کیفیت نازل آن نه آن پوستر به کار میآید و نه آن تصویر.
اگر دیروز با پر کردن یک خیابان مرکزی شهر از بیلبوردهای یک سریال میشد محرک مخاطب شد این روزها سراسر پایتخت را که بیلبورد هوا کنید نهایتا یک یا دو قسمت کارکرد دارد و نه بیشتر.
نگاهی به سریالهای موفق تمام دوران حکایت از آن دارد که بیش و پیش از هر چیز کیفیت محصول است که میتواند مبلغ آن باشد و اصلا مگر سریالهایی مثل هزاردستان یا کیف انگلیسی و درچشم باد و امام علی(ع) چگونه مطرح شدند جز با تکیه بر کیفیت اصل کار؟
باز هم باید تاکید کرد که تبلیغات فی نفسه امری مذموم نیست و حتی نازلترین محصولات میتوانند روی داشتههای خود مانور کنند نه بر نداشته ها! سریالی که فقط برای تماشا و احیانا صرف پاپ کورن تولید شده نباید ژست تبلیغاتی اثر جریان ساز بگیرد؟ اینکه دکوپاژت گنج قارونی باشد و سفارش مدیحه سرایی در حد «خون به پا خواهد شد» را میدهند فقط و فقط مسکنی است برای تسکین چندساعته درد.
دروغگویی تبلیغاتی به مخاطب مانند مسکنی است که مخاطب را یک یا دو قسمت به سمت سریال میآورد ولی درنهایت مخاطب ممکن است چنان زده شود از سریالهای خانگی که دیگر حتی تبلیغات راستین سریالهای کیفی را قبول نکند. نتیجه چه خواهد شد؟ عدم اقبال به سریالهای بعدی و در درازمدت ورشکستگی پلتفرمهایی که این سالها با ترافیک اینترنت مصرفی توسط مشترکان حسابی پروار شدهاند ولی از تجربه تاریخی بیخ گوششان که شکست تلهفیلمسازی است درس نمیگیرند.
زمانی نه چندان دور بازار تلهفیلمسازی موسوم به شانه تخم مرغی آن قدر داغ شده بود که تا هفتهای چند تلفیلم عرضه میشد ولی افت کیفیت تدریجی این محصولات کار را به جایی رساند که حالا حتی محصولات سینمایی هم وقتی در شبکه خانگی توزیع میشوند مشتری چندانی ندارند.
دروغگویی در تبلیغات سریالها و وارونه نشان دادن حقیقت کیفی یک سریال هم دیر یا زود این صنعت نیم بند را به سمت ورشکستگی میبرد ولی نباید گذاشت کار به ورشکستگی برسد. باید راهی تازه گشود و اطلاعات درست به بیننده درباره سریالها دید و اتفاقا از نقدهای درست درباره سریالها استقبال کرد.
روال عقب افتاده برخی پلتفرمها که دوست ندارند جز تعریف و تمجید بشنوند چه کارکردی برای شبکه خانگی داشته! از کجا به کجا رسیدهایم؟ همین چند سال پیش یکی مثل داوود میرباقری برای شبکه خانگی سریال میساخت ولی حالا چطور؟ کم تجربه یا بیتجربهترین افراد انتخاب میشوند برای سریال سازی و از آن طرف در فاز تبلیغاتی حسابی هزینه میکنند برای شیرین جلوه دادن ماست تاریخ مصرف گذشته این جماعت! هر که هم راست نگاری کند آماج تهمت و تهدیدهای کودکانه قرار میگیرد بدون آنکه اصل حرفش مورد توجه قرار گیرد.
آخر چه کاریست که سرنا را برعکس مینوازند؟ اگر به جای صرف هزینه بر تبلیغات به سمت هزینه کردن بر جذب کارگردانان و سناریستهای توانا بروند قطعا کیفیت سریالها آن قدر بالا میرود که بینیاز از انبوه تبلیغات مورد توجه مخاطبان قرار گیرند. آیا پلتفرمهای وی.او.دی آن قدر نبوغ دارند که پیش از افتادن در چاه ویل شانه تخم مرغی سازان تغییر رویه دهند و هزینه را صرف اموری کنند که اهم است؟