آياچراغيكه به خانه رواست به مسجدحرام است؟!
توصيه به دستگيري از نيازمندان و كمك به آنان وظيفه هر مسلماني است.
در آياتي از قرآن كريم كمك به نيازمندان يكي از وظايف مسلمان شمرده شده است كه اين كار براي كساني كه توانايي آن را دارند (به هر مقدار) وظيفه اي است واجب و نه مستحب.
قرآن كريم در آيات ۱۵ به بعد سوره ذاريات كه ويژگيهاي مردم اهل تقوا را بيان ميكند بعد از اينكه ميفرمايد: متقين كساني هستند كه اهل مناجات سحرگاهي با خداوند متعالاند (وَ بِالْأَسحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُون) درباره ايشان ميفرمايد:«وَ فىِ أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائلِ وَ المَحْرُوم» [۱]: بخشي از دارائيشان را به نيازمندان و محرومان از روزي [۲] اختصاص ميدهند.
و نيز درباره نمازگزاران واقعي ميفرمايد: آنها كسانياند كه همواره بر نمازشان مداومت دارند و بخش مشخصي از دارائيهايشان را به درخواستكننده [نيازمند] و محروم [از معيشت] اختصاص دادهاند: «… الْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَلىَ صَلَاتِهمْ دَائمُونَ * وَ الَّذِينَ فىِ أَمْوَالِهمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ * لِّلسَّائلِ وَ الْمَحْرُوم» [۳]
ممكن است گفته شود منظور از اين بخش مشخص از دارايي، همان خمس و زكات واجب است كه اگر كسي آن را پرداخت كند ديگر بيش از آن بر او واجب نيست و افزون بر آن براي او ميشود مستحب كه اگر خواست و كمك كرد ثوابي برده است و اگر نخواست و كمك نكرد گناهي نكرده است.
کمک به محرومان، جدای ازخمس وزکات
اما اين سخن درست نيست و منظور آيه نميتواند خمس و زكات واجب و مصطلح در احكام فقهي باشد؛ چرا كه اين آيات در مكه نازل شد و در آن زمان سخني از خمس و زكات مصطلح نبود و وجوب اين دو، سالها بعد در مدينه اعلام شد. [۴] بنابراين مراد از اين حق معلوم، كمكهايي است كه هر مسلمان بايد متناسب با وضعيت مالي خود به نيازمندان و درماندگان تقديم كند.
امام صادق (ع) فرمود:«فَالْحَقُّ الْمَعْلُومُ مِنْ غَيْرِ الزَّكَاةِ وَ هُوَ شَيْءٌ يَفْرِضُهُ الرَّجُلُ عَلَى نَفْسِهِ فِي مَالِهِ يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يَفْرِضَهُ عَلَى قَدْرِ طَاقَتِهِ وَ سَعَةِ مَالِه» [۵]
«حقّ معلوم غير از زكات واجب مصطلح است و آن مال يا كمكى است كه شخص بر خود لازم مىدارد كه نسبت به نيازمندان و محرومان انجام دهد؛ و واجب است كه اندازه آن را در خور توانايى و گشايش زندگى خويش تعيين كند.»
مراد از اين حق معلوم، كمكهايي است كه هر مسلمان بايد متناسب با وضعيت مالي خود به نيازمندان و درماندگان تقديم كند.
علامه طباطبايي(ره) درباره اينكه آيه ميفرمايد: «فِي أموَالِهِم حَقٌّ: در اموال اهل تقوا حقي است» با اينكه اين حق در دارائي تمام انسانهاي دارا و توانا وجود دارد مينويسد:
«براى اين بوده كه بفهماند متقين با صفايى كه در فطرتشان هست اين معنا را درك كرده و خود مىفهمند كه سائل و محروم، حقى در اموال آنان دارد براي همين نسبت به پرداخت آن جدي هستند تا رحمت الهي را گسترش داده و نيكوكارى را بر اميال نفسانى خود مقدم بدارند.» [۶]
بنابراين با اينكه هر انساني وظيفه دارد بخشي از درآمد و دارايي خود را به انسانهاي نيازمند اختصاص دهد؛ اما اين خداباوران هستند كه اين معنا را درك كرده و در انجام اين وظيفه تلاش جدي دارند.
كمك به كافر نيازمند در فرهنگ قرآن كريم كه سيره اهل بيت (عليهم السلام) نيز منطبق بر آن است حتي اگر كسي مسلمان هم نبود و رسماً كافر و دشمن اسلام بود، و در عين حال به امكانات اوليه زندگي مانند آب و غذا و دارو نياز داشت؛ كرامت انساني و فرهنگ والاي اسلامي حكم ميكند كه به او نيز كمك شود.
اين نكته مهم از ماجراي مشهور سوره «هل اتي» به دست ميآيد؛آنجا كه اهل بيت رسول خدا(ص)؛ يعني اميرالمومنين، فاطمه، حسن و حسين (عليهم السلام) روزه ميگيرند و غذاي افطار خود را به سه انسان نيازمند تقديم ميكنند. اين سه، بنابر تصريح قرآن كريم يكي مسكين است و ديگري يتيم و نفر آخر هم اسير: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً» [۷]
نكته در نفر سوم يعني اسير است. با توجه به نبردهاي آن دوره كه ميان سپاه اسلام و كفر صورت ميگرفته است بيترديد آن «اسير» يكي از همان كافراني بوده كه به قصد نابودي اسلام به روي مسلمانان شمشير كشيده و اسير مسلمانان شده بود.
اما وقتي نوبت به نيازمندي و احتياج به امكانات اوليه زندگي مانند غذا ميرسد اهل بيت (عليه السلام) او را استثناء نكرده و با وجود نيازي كه خود به آن غذا داشتند، با اهداي غذاي خود به آن كافر، او را در رفع اين احتياج اوليه ياري ميرسانند.
معياري مهم در ياري رساندن به دشمنان
اين نكته را نيز بايد در نظر داشت كه كمك به دشمن اگر موجب تقويت او عليه اسلام و مسلمين شود ممنوع است؛ بنابراين اگر بيم چنين خطري از جانب او نميرود، حكم همان است كه بيان شد.
«خدا شما را از نيكى كردن و عدالت نسبت به كسانى كه در كار دين با شما نجنگيدند و شما را از ديارتان بيرون نكردند بازنمىدارد…» [۸]
براي همين، كمك به ديگر مذاهب، ديگر اديان و يا حتي كساني كه خدا را هم قبول ندارند نه تنها جاي تعجب و گله ندارد؛ بلكه موافق با آموزههاي قرآن و فرهنگ والاي اهل بيت (عليهم السلام) است؛ تعجب از كساني است كه سنگ اسلام و قرآن را به سينه ميزنند و كمك به نيازمندان و محرومان غزه را به جرم سني بودن و شام و عراق را به جرم پيروي از اهل بيت (عليهم السلام) حرام ميدانند!
كمك به نيازمندان در اوج نيازمندي خود
از همين آيات استفاده ميشود كه در كمكرساني به نيازمندان، نبود نياز داخلي، شرط نيست. برخي بر اين پندارند كه كمك به ديگران وقتي رواست كه خود انسان احتياجي به آن مال اهدايي نداشته باشد كه اگر داشت كمك به ديگران جايز نخواهد بود.
سرگذشتي كه قرآن كريم با تأييد آن، از اهل بيت (عليهم السلام) نقل ميكند و ما هم آن را بيان كرديم و نيز آياتي مانند آيه «۹/حشر» [۹] بر اين نكته تأكيد فراوان دارد كه تنها ملاك براي كمك به نيازمندان، وجود توان ياري رساني در كمككننده است به هر مقدار ممكن ، و ديگر شرط نيست كه آيا خود انسان به آن احتياج دارد يا نه؟
چراغي كه به خانه رواست…
اين ضرب المثل هم به مانند برخي از ضربالمثلهاي رايج در بين مردم؛ مانند «خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو» و «يك شب هزار شب نميشه» با مباني قرآني سر ستيز دارد؛ چرا كه اگر چنين سخني حق باشد و اين چراغ به خانه روا و بر مسجد حرام باشد، پس معناي ايثار و از خودگذشتگي كه از كمالات انساني است و از ويژگيهاي جدا كننده انسان از حيوان است چه ميشود؟
آن سخن در فرهنگ و ادبيات ايثار و از خود گذشتگي اين گونه بيان ميشود: چراغي كه به خانه رواست به مسجدي كه نياز دارد واجب است.
بنابراين در كمك به نيازمندان غزه و ديگر نيازمندان جاي اين پرسش نيست كه آيا در داخل كشور نيازمندي هست يا نه؟ كه اگر نبود صدقهاي به آنان حواله كنيم؛ بلكه شرط ياري اين است كه اگر آن طرف نيازمند بود (كه هست) و ما نيز توان ياري داشتيم (كه بحمدالله داريم) به قدر وسع و توانمان به آنها كمك كنيم و اين آموزه قرآن است و امثال آن ضربالمثل كه براي برخي از وحي منزل هم بالاتر شده، با فرهنگ قرآن و اهل بيت (عليهم السلام) بيگانه است.
از : پايگاه اطلاع رساني حج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پينوشتها:
۱.ذاريات/۱۹
۲. «سائل» يعني كسى كه از انسان چيزى بخواهد و نزد انسان اظهار فقر كند؛ ولى «محروم» به معناى كسى است كه از رزق محروم است و كوشش او به جايى نمىرسد. الميزان، ج۱۸، ص۳۷۰
۳.معارج/۲۲-۲۵
۴. وجوب زكات در آيه ۶۰ توبه و خمس در آيه ۴۱ انفال اعلام شد.
۵. كافي، ج۳، ص۳۹۸، ح۸
۶. الميزان، ج۱۸، ص۳۶۹
۷. انسان/۸
۸. ممتحنه/۸-۹
۹. «وَ يُوْثِرُونَ عَلىَ أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كاَنَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ…»: و ديگران را بر خويش ترجيح مىدهند هر چند خود نيازمند باشند و آنان كه از بخل خويش در امان مانده باشند رستگارانند.
قرآن كريم در آيات ۱۵ به بعد سوره ذاريات كه ويژگيهاي مردم اهل تقوا را بيان ميكند بعد از اينكه ميفرمايد: متقين كساني هستند كه اهل مناجات سحرگاهي با خداوند متعالاند (وَ بِالْأَسحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُون) درباره ايشان ميفرمايد:«وَ فىِ أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائلِ وَ المَحْرُوم» [۱]: بخشي از دارائيشان را به نيازمندان و محرومان از روزي [۲] اختصاص ميدهند.
و نيز درباره نمازگزاران واقعي ميفرمايد: آنها كسانياند كه همواره بر نمازشان مداومت دارند و بخش مشخصي از دارائيهايشان را به درخواستكننده [نيازمند] و محروم [از معيشت] اختصاص دادهاند: «… الْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَلىَ صَلَاتِهمْ دَائمُونَ * وَ الَّذِينَ فىِ أَمْوَالِهمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ * لِّلسَّائلِ وَ الْمَحْرُوم» [۳]
ممكن است گفته شود منظور از اين بخش مشخص از دارايي، همان خمس و زكات واجب است كه اگر كسي آن را پرداخت كند ديگر بيش از آن بر او واجب نيست و افزون بر آن براي او ميشود مستحب كه اگر خواست و كمك كرد ثوابي برده است و اگر نخواست و كمك نكرد گناهي نكرده است.
کمک به محرومان، جدای ازخمس وزکات
اما اين سخن درست نيست و منظور آيه نميتواند خمس و زكات واجب و مصطلح در احكام فقهي باشد؛ چرا كه اين آيات در مكه نازل شد و در آن زمان سخني از خمس و زكات مصطلح نبود و وجوب اين دو، سالها بعد در مدينه اعلام شد. [۴] بنابراين مراد از اين حق معلوم، كمكهايي است كه هر مسلمان بايد متناسب با وضعيت مالي خود به نيازمندان و درماندگان تقديم كند.
امام صادق (ع) فرمود:«فَالْحَقُّ الْمَعْلُومُ مِنْ غَيْرِ الزَّكَاةِ وَ هُوَ شَيْءٌ يَفْرِضُهُ الرَّجُلُ عَلَى نَفْسِهِ فِي مَالِهِ يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يَفْرِضَهُ عَلَى قَدْرِ طَاقَتِهِ وَ سَعَةِ مَالِه» [۵]
«حقّ معلوم غير از زكات واجب مصطلح است و آن مال يا كمكى است كه شخص بر خود لازم مىدارد كه نسبت به نيازمندان و محرومان انجام دهد؛ و واجب است كه اندازه آن را در خور توانايى و گشايش زندگى خويش تعيين كند.»
مراد از اين حق معلوم، كمكهايي است كه هر مسلمان بايد متناسب با وضعيت مالي خود به نيازمندان و درماندگان تقديم كند.
علامه طباطبايي(ره) درباره اينكه آيه ميفرمايد: «فِي أموَالِهِم حَقٌّ: در اموال اهل تقوا حقي است» با اينكه اين حق در دارائي تمام انسانهاي دارا و توانا وجود دارد مينويسد:
«براى اين بوده كه بفهماند متقين با صفايى كه در فطرتشان هست اين معنا را درك كرده و خود مىفهمند كه سائل و محروم، حقى در اموال آنان دارد براي همين نسبت به پرداخت آن جدي هستند تا رحمت الهي را گسترش داده و نيكوكارى را بر اميال نفسانى خود مقدم بدارند.» [۶]
بنابراين با اينكه هر انساني وظيفه دارد بخشي از درآمد و دارايي خود را به انسانهاي نيازمند اختصاص دهد؛ اما اين خداباوران هستند كه اين معنا را درك كرده و در انجام اين وظيفه تلاش جدي دارند.
كمك به كافر نيازمند در فرهنگ قرآن كريم كه سيره اهل بيت (عليهم السلام) نيز منطبق بر آن است حتي اگر كسي مسلمان هم نبود و رسماً كافر و دشمن اسلام بود، و در عين حال به امكانات اوليه زندگي مانند آب و غذا و دارو نياز داشت؛ كرامت انساني و فرهنگ والاي اسلامي حكم ميكند كه به او نيز كمك شود.
اين نكته مهم از ماجراي مشهور سوره «هل اتي» به دست ميآيد؛آنجا كه اهل بيت رسول خدا(ص)؛ يعني اميرالمومنين، فاطمه، حسن و حسين (عليهم السلام) روزه ميگيرند و غذاي افطار خود را به سه انسان نيازمند تقديم ميكنند. اين سه، بنابر تصريح قرآن كريم يكي مسكين است و ديگري يتيم و نفر آخر هم اسير: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً» [۷]
نكته در نفر سوم يعني اسير است. با توجه به نبردهاي آن دوره كه ميان سپاه اسلام و كفر صورت ميگرفته است بيترديد آن «اسير» يكي از همان كافراني بوده كه به قصد نابودي اسلام به روي مسلمانان شمشير كشيده و اسير مسلمانان شده بود.
اما وقتي نوبت به نيازمندي و احتياج به امكانات اوليه زندگي مانند غذا ميرسد اهل بيت (عليه السلام) او را استثناء نكرده و با وجود نيازي كه خود به آن غذا داشتند، با اهداي غذاي خود به آن كافر، او را در رفع اين احتياج اوليه ياري ميرسانند.
معياري مهم در ياري رساندن به دشمنان
اين نكته را نيز بايد در نظر داشت كه كمك به دشمن اگر موجب تقويت او عليه اسلام و مسلمين شود ممنوع است؛ بنابراين اگر بيم چنين خطري از جانب او نميرود، حكم همان است كه بيان شد.
«خدا شما را از نيكى كردن و عدالت نسبت به كسانى كه در كار دين با شما نجنگيدند و شما را از ديارتان بيرون نكردند بازنمىدارد…» [۸]
براي همين، كمك به ديگر مذاهب، ديگر اديان و يا حتي كساني كه خدا را هم قبول ندارند نه تنها جاي تعجب و گله ندارد؛ بلكه موافق با آموزههاي قرآن و فرهنگ والاي اهل بيت (عليهم السلام) است؛ تعجب از كساني است كه سنگ اسلام و قرآن را به سينه ميزنند و كمك به نيازمندان و محرومان غزه را به جرم سني بودن و شام و عراق را به جرم پيروي از اهل بيت (عليهم السلام) حرام ميدانند!
كمك به نيازمندان در اوج نيازمندي خود
از همين آيات استفاده ميشود كه در كمكرساني به نيازمندان، نبود نياز داخلي، شرط نيست. برخي بر اين پندارند كه كمك به ديگران وقتي رواست كه خود انسان احتياجي به آن مال اهدايي نداشته باشد كه اگر داشت كمك به ديگران جايز نخواهد بود.
سرگذشتي كه قرآن كريم با تأييد آن، از اهل بيت (عليهم السلام) نقل ميكند و ما هم آن را بيان كرديم و نيز آياتي مانند آيه «۹/حشر» [۹] بر اين نكته تأكيد فراوان دارد كه تنها ملاك براي كمك به نيازمندان، وجود توان ياري رساني در كمككننده است به هر مقدار ممكن ، و ديگر شرط نيست كه آيا خود انسان به آن احتياج دارد يا نه؟
چراغي كه به خانه رواست…
اين ضرب المثل هم به مانند برخي از ضربالمثلهاي رايج در بين مردم؛ مانند «خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو» و «يك شب هزار شب نميشه» با مباني قرآني سر ستيز دارد؛ چرا كه اگر چنين سخني حق باشد و اين چراغ به خانه روا و بر مسجد حرام باشد، پس معناي ايثار و از خودگذشتگي كه از كمالات انساني است و از ويژگيهاي جدا كننده انسان از حيوان است چه ميشود؟
آن سخن در فرهنگ و ادبيات ايثار و از خود گذشتگي اين گونه بيان ميشود: چراغي كه به خانه رواست به مسجدي كه نياز دارد واجب است.
بنابراين در كمك به نيازمندان غزه و ديگر نيازمندان جاي اين پرسش نيست كه آيا در داخل كشور نيازمندي هست يا نه؟ كه اگر نبود صدقهاي به آنان حواله كنيم؛ بلكه شرط ياري اين است كه اگر آن طرف نيازمند بود (كه هست) و ما نيز توان ياري داشتيم (كه بحمدالله داريم) به قدر وسع و توانمان به آنها كمك كنيم و اين آموزه قرآن است و امثال آن ضربالمثل كه براي برخي از وحي منزل هم بالاتر شده، با فرهنگ قرآن و اهل بيت (عليهم السلام) بيگانه است.
از : پايگاه اطلاع رساني حج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پينوشتها:
۱.ذاريات/۱۹
۲. «سائل» يعني كسى كه از انسان چيزى بخواهد و نزد انسان اظهار فقر كند؛ ولى «محروم» به معناى كسى است كه از رزق محروم است و كوشش او به جايى نمىرسد. الميزان، ج۱۸، ص۳۷۰
۳.معارج/۲۲-۲۵
۴. وجوب زكات در آيه ۶۰ توبه و خمس در آيه ۴۱ انفال اعلام شد.
۵. كافي، ج۳، ص۳۹۸، ح۸
۶. الميزان، ج۱۸، ص۳۶۹
۷. انسان/۸
۸. ممتحنه/۸-۹
۹. «وَ يُوْثِرُونَ عَلىَ أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كاَنَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ…»: و ديگران را بر خويش ترجيح مىدهند هر چند خود نيازمند باشند و آنان كه از بخل خويش در امان مانده باشند رستگارانند.