ملت و مردمداری در آیینه «دولت مردمی»
حامد سرلکی
«مردم» به تعبیری تودهای در هم فشرده از باورها و تضادهایی است که در یک قالب تمثالگونه از پرچم، قانون و ملیت در کنار هم ایستاده و نه فقط در «اکنون»، بلکه در «فردای نیامده» زیست میکنند. «نومیدی» برای آنان تصویری گذرا و «امید به آینده»، قطعه خوشآهنگی است که نه یکییکی و نه گروهگروه بلکه به غایتی ملتگونه سراییده میشود.
اکنون رئیسی و باور وی به حضور جدی مردم در کنار دولت، امکان بازسازی مجدد «امید» اجتماعی را بیشتر فراهم کرده است؛ مسئلهای که پیشتر با وجود تجربه دولتداری در سالهای 1392 تا 1400 و ریاست حسن روحانی بر قوه مجریه آسیب دید.
با تشکیل رسمی دولت سیزدهم و در نخستین دیدار کابینه رئیسی با حضرت آیتالله العظمی خامنهای در
12 مرداد 1400 رهبر معظم انقلاب ضمن تأکید بر عدالت و خودباوری دولت در قبال وعدههای داده شده به ملت، بر موضوع مغفولماندهای اشاره کردند که اصل و اساس حکومت اسلامی را تشکیل میدهد؛ «مردم و جنبههای مهم مردمداری»؛ گزارهای که نه فقط در آموزههای اسلامی بلکه حتی در مکاتب غربی نیز به نقش آن در حکمرانی اشاره شده و اهمیت مسئله را بیش از پیش جلوه میدهد.
روشن است که حرکت جامعه اسلامی باید ترجیعبندی از عدالت و توسعه داشته باشد، امری که محققاً با حضور دولت در کنار مردم و در میان بسیاری از مشکلات امروزی کشور به ثمر خواهد نشست.
جلوههای مردمی بودن دولت
در همین خصوص رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ حکم سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران درباره دولت مردمی به سه نکته مهم تأکید کردند؛
1. از مردم شنیدن و در میان مردم بودن
2. گفتوگوی صادقانه با مردم
3. مبارزه با فساد
رهبر انقلاب در این مراسم با نشانهگذاری پیرامون «نوع رفتار دولت در برابر مردم» فرمودند: «یک توصیه به رئیسجمهور محترم این است که در شعارهای ایشان مسئله مردمی بودن و از مردم شنیدن و در میان مردم بودن تکرار شده؛ این را از دست ندهند؛ این چیز بسیار مهمّی است. «دولت مردمی» را که شعار ایشان بود، در واقعیّت محقّق کنند و به معنای واقعی کلمه با مردم، در کنار مردم، در میان مردم باشند... گفتوگوی صادقانه با مردم هم یکی از همین کارهایی است که به مردمی بودن کمک میکند؛ حرف زدن با مردم از روی صداقت، با قطع نظر از پیرایههای سیاسی و مانند اینها؛ صادقانه با مردم حرف بزنند، مشکلات را به مردم بگویند، راهحلها را به مردم بگویند، توقعات را از مردم ابراز کنند و کمکهای لازم را به مردم تقدیم کنند. حرف زدن با مردم یکی از کارهای مهمی است که دولت مردمی بایستی [به آن] متعهد باشد... یک جنبه دیگر از مردمی بودن عبارت است از مبارزه با فساد. اگر ما به معنای واقعی کلمه میخواهیم در کنار مردم باشیم، باید بیامان با فساد و مفسد مبارزه کنیم...» آنچه که به وضوح آشکار است، درک عظیمی پیرامون پازل گمشده حکمرانی در جمهوری اسلامی بوده که حضرت آیتالله العظمی خامنهای به شیوایی آن را بیان فرمودند.
معظمله، 6 شهریورماه و طی نخستین دیدار با رئیسجمهور و اعضای دولت سیزدهم، شاخصههای اصلی مردمی بودن یک دولت را بر اساس موضوعاتی چون «عدالتورزی»، «فسادستیزی» و «احیای اعتماد و امید بهخصوص در قشر جوان کشور» معرفی کردند.
رهبر انقلاب در بخشی از بیاناتشان در این خصوص فرمودند: «یک جلوه دیگر، مسئله اتخاذ سبک زندگی مردمی است؛ بیتکلّف بودن در مشی و منش، دوری کردن از منشهای اشرافیگری و از موضع بالا به مردم نگاه کردن و مانند اینها؛ این هم یک جلوه دیگری است از مردمی بودن که از این منشهای اشرافیگری که معمول است در دنیا، و همه دولتها و مسئولیتها و مسئولین مبتلا هستند به اینجور نگاه به مردم، به اینجور روش زندگی، باید اجتناب کرد.»
ایشان، «حرف زدن از مشکلات مردم»، «حضور در میان مردم»، «کمک خواستن از مردم» و «درمیان گذاشتن مشکلات و محدودیتهای با مردم» را به نوعی جلوههایی از دولت مردمی دانسته و تأکید کردند که در موضوع «گزارشدهی به مردم» نیز باید توجه ویژه صورت گیرد.
در همین خصوص تصریح کردند که: «گزارش خدمات خودتان را هم به مردم بدهید؛ گزارش صادقانه، بدون مبالغه، بدون بزرگنمایی؛ صادقانه [بگویید] این کارها را انجام دادهاید. مردمی بودن اینها است؛ اینها جهات مختلف مردمی بودن است.»
مردمی بودن به ادعا نیست...
رهبر انقلاب در یکی از سخنرانی های خود به این موضوع اشاره و نکته ظریفی را مطرح و فرمودند: «اینکه ما این قدر میگوییم و میشنویم که باید مردمی باشیم، یعنی این. مردمی بودن به ادعا کردن نیست. با مردم، با زندگیِ مردم کنار بیاییم، مثل مردم زندگی کنیم، با طبقات مختلف مردم انس بگیریم.»
مردمی بودن در حکومت علوی
«داشتن خصلت مردمی توسط زمامدار» از جمله مشخصههایی بود که پیامبر مکرم اسلام(ص) نیز، بارها بدان اشاره داشتهاند. مردم منشأ مقبولیت دولت اسلامی و از ارکان آن هستند. کارگزاران باید خودشان را از مردم بدانند و جدای از آنان نباشند. مردمی بودن زمامداران زمانی صورت واقعی و به دور از تصنع و تکلف خواهد داشت که مردم در بینش آنان جایگاهی واقعی داشته باشند و آنان خود را خدمتگزار مردم و برای مردم بدانند.
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «مردم، خانواده و عیال خدایند. پس محبوبترین افراد نزد خدا کسانی هستند که به عیال ِخدا خدمت کنند».1
در سیره علوی، ابراز محبت زمامدار به مردم یکی از اصول اصلی و وظایف شرعی حاکم ِمسلمان معرفی شده است چنانکه مولای متقیان تأکید داشته اند که: «همانا بر زمامدار واجب است که اگر اموالي به دست آورد، يا نعمتي مخصوص او شد، دچار دگرگوني نشود، و با آن اموال و نعمتها، بيشتر به بندگان خدا نزديک، و به برادرانش مهرباني روا دارد.»؛2 به جز محبت و پیوند قلبی زمامداران با مردم، مسئله «احترام به افکار مردم و مشورت با ایشان نیز به صراحت در کلام حضرت امیر (ع) نمایان است. در جایی که میفرمایند: «من هیچ مسئله ای را بدون مشورت با شما انجام نمی دهم، جز مسئلۀ قضاوت».3
رهبر انقلاب سه سال پیش و در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت (7/6/97) با تأکید بر اینکه «خودمان را با حکومت علوی بسنجیم» فرمودند: «هر مقداری که بین ما و آن حکومت فاصله است، آن را عقبماندگی بهحساب بیاوریم.» شاخص عمده در حکومت علوی، یکی عدالت است، یکی پارسایی و پاکدامنی است، یکی مردمی بودن و با مردم بودن است؛ حکومت علوی اینها است دیگر؛ زندگی امیرالمؤمنین مظهر عدل است، مظهر زهد است، مظهر مردمی بودن و پاک زیستن است. باید اینها را معیار قرار بدهیم، واقعاً باید در این جهت حرکت کنیم.»
بر همین اساس است که ایشان 28 سال پیش (8/6/1362) در سخنرانى خود در مراسم بزرگداشت شهیدان رجائى و باهنر به منظومه فکری حضرت علی(ع) اشاره و می فرمایند: «شهید رجائی صریح گفت من طرفدار حزبالله هستم. بنده همان وقتیکه این حرف را از رجائی شنیدم - که در تلویزیون و رادیو داشت سخنرانی میکرد و من هم داشتم میشنفتم- با خودم گفتم که این مرد، عقل و دین را با هم آمیخت؛ چون یقین است که در یک جامعهای که سالیان درازی با حکومت تبعیض زندگی کرده، در آنِ واحد، دل همه مردم را نمیشود بهدست آورد؛ باید انتخاب کرد، و رجائی انتخاب کرد؛ همان چیزی که در آن فرمان معروف امیرالمؤمنین(علیهالسّلام) به
مالک اشتر بود که به عامّه مردم و به تودههای مردم
رو بیاور و آنها را بطلب.»
سفرهای استانی و نزدیک شدن به مردم
حضرت آیتالله العظمی خامنهای 1/11/68 در دیدار وزیر و مسئولان ارشد وزارت کشور و استانداران سراسر کشور پیرامون اهمیت مردم داری و مردمی بودن مسئولان میفرمایند «در این شهرها، گرفتاریهای مردم خیلی زیاد است. در این نقاط دور دست - مخصوصاً بعضی از استانها مثل سیستان و بلوچستان و هرمزگان و سایر استانهای مشابه - واقعاً مشکلات غیرقابل تصور است. من به بعضی از استانها که میرفتم، برخی از آقایان میگفتند که مثلاً آب و آذوقه و اشتغال در استان ما، حتّی از سیستان و بلوچستان هم بدتر است. این قضاوت ناشی از آن است که این برادر، آن استان بد را ندیده است و اطلاع درستی از آن ندارد. آدمی که همه این استانها را دیده باشد، اذعان خواهد کرد که انصافاً وضع بعضی از استانها، خیلی بدتر و سختتر و توأم با فشار بیشتری است. با حرکت در سطح استان، با نزدیک شدن به مردم، با نشستن در محیط زندگی خصوصی و خانه و کپر و چادرشان، نسبت به مشکلات مردم آشنا بشوید و آنها را لمس کنید.
هر کس که این مشکلات را لمس بکند، برای کار و تلاش، انگیزهای تمامنشدنی پیدا خواهد کرد...»
و امروز...
«فرق میکند»، بله قطعاً میان مردی که در ازدحام محافظان و شیشههای دودی به تماشای مردم نشسته و یا دیگر فردی که در میان انبوه ناراضیان از کمبود دارو در میانه بحران کرونا، وارد یک داروخانه لبریز از «مطالبه» میشود، فرق است!
این را مردم میبینند و میفهمند. به همین جهت است که یکی از نکات اصلی شکست ایدههای دولت حسن روحانی را باید در فاصلهگیری آشکار با توده جامعه دانست. تودهای که اساساً دیگر [برای دولتمردان گذشته] به رأی آنان نیازی نیست و دغدغههایشان را بهصورت چشمی(!) و با رانندگی در خط ویژه مسیر «پاستور به ولنجک» میتوان دریافت. روی برگرداندن سیاستمداران از مردم، بیشتر شبیه تمام شدن تاریخ حضور افراد در سیاست است. دولت ِمردمی از تجربه تلخ دولت منتسب به جریان اصلاحطلب و اعتدالگرا درسهای بزرگی را آموخته است. شاید در وهله اول، «دولت مردمی» برای «مردمی شدن» راه طولانی در پیش دارد و اعتماد از دست رفته اقشار مختلف جامعه دچار گسلهای عمیقی شده است، اما اعجاز «گفتگو» و «محرم دانستن مردم»، میتواند نوشدارویی این بار پیش از مرگ سهراب باشد. در روزهای اخیر نیز شاهد دو سفر استانی رئیسجمهور به خوزستان و سیستان و بلوچستان بودیم، سفرهایی که در گام اول منشأ خیر و باعث تقویت نگاه امیدوارانه ساکنین این دو استان بود؛ اگرچه بسیاری از رسانههای منتقد این موضوع را تاب نیاورده و درصدد آن بوده تا با فرافکنی از عملکرد دولت تحت حمایت خود، موضوع
یاد شده را از هدف اصلی خود به حاشیه برانند. فارغ از عدم درک این موضوع که «امید»، حقی است که بر گردن دولتها بوده و مطالبهگر ِاصلی آنان ملتی است که در کنار تحریمهای ظالمانه غرب، طعم تلخ بیتوجهی مدیران پروازی و اسکورتی را چشیده است. با این وجود امیدهای فراوانی از تغییر باور دولتمردان به مسئله «مردم» و جایگاه آنان آشکار شده که نویدبخش تغییر در مفهوم [«ملت و مردمداری» در آیینه «دولت مردمی»] خواهد بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اصول الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، چاپ اسلامیه، جلد دوم، ص 164
2- نهجالبلاغه، نامه 50
3- نهجالبلاغه، خطبه 175