kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۴۸۴۰
تاریخ انتشار : ۰۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۱:۵۷

آیا نرمش ما دشمن را هم نرم می‌­کند؟(نگاه)

 

علی قربان­‌نژاد
1- طیف موسوم به روشنفکر در ایران عموما مصرف‌کنندگان مفاهیم تولید شده در غرب هستند. اوج تبحر آنها در ترجمه آثار غربی‌ها خلاصه می‌شود لذا از این جماعت نمی‌توان امید تولید مفاهیم داشت.
به رغم اینکه آبشخور طیف روشنفکر غرب بوده است اما می‌بینیم که آنها در برخی مسایل خاص به گزاره‌های ساده‌لوحانه رسانه‌ای که قلب و دگرگون شده دامن می‌زنند و علی‌القاعده ممکن است بر قشری از جریان‌های سیاسی و مسئولان نیز اثر بگذارند. یکی از آن مسایل موضوع رشد و شکوفایی در تسلیحات نظامی است چنانکه در سال‌های گذشته شاهد بوده‌ایم که این اثرگذاری به شکل‌های مختلفی از جمله اینکه «دنیای فردا دنیای گفتمان است و نه موشک» نمود یافت.
همچنین این جماعت دوگانه‌ای را ترویج می‌کنند که مطابق آن رشد و پیشرفت و خودکفایی در تسلیحات نظامی مساوی است با ایجاد هزینه‌های دیپلماتیک و دشمن آفرینی و... عجیب آن است که چرا اینها فارغ از هیاهوی رسانه‌ای نظام سلطه به تفکر در مورد عملکرد غرب در این باره نمی‌پردازند. اینکه بزرگ‌ترین کارخانه‌های ساخت تسلیحات در غرب است و این کشورها و کشورهای دیگر جهان که در عرصه‌های بین‌المللی و منطقه‌ای می‌خواهند اثرگذاری داشته باشند درصد قابل توجهی از بودجه را به تحقیق، توسعه و ساخت تسلیحات نظامی اختصاص می‌دهند؟!
2- برخلاف آنچه در عرصه رسانه‌ای علیه کشورمان تبلیغ می‌شود مسایلی مانند توسعه و پیشرفت موشک‌های بالستیک و ناوگان پهپادی و یا فناوری هسته‌ای ریشه دشمنی با جمهوری اسلامی ایران نیست. اگر به گذشته نگاه کنیم می‌بینیم که از همان روزهای آغازین پس از انقلاب اسلامی دشمنی‌ها با کشورمان شکل گرفته و طیف‌های گوناگون که گاه منافع متضادی هم داشتند زیر بیرق مبارزه با ایران جمع شدند.
در آن سال‌ها نه خبری از موشک‌های بالستیک نقطه‌زن بود و نه از پیشرفت‌های حیرت انگیز دانشمندان ایرانی در فناوری‌های هسته‌ای، نانو، فضایی و... نه فقط در حیطه اجرا و عمل خبری از اینها نبود بلکه حتی حرف و سخنی نیز در این موارد مطرح نشده بود اما دیدیم که قریب 70کشور (از دو ابرقدرت دنیا تا کشورهای اروپایی و مرتجعین منطقه‌ای و...) پشت سر صدام ایستادند تا او در عرض یک هفته به تهران برسد و انقلاب اسلامی را ابتر کند!
چه چیزی باعث هراس نظام سلطه و اجانب آنها شده بود؟! پاسخ به این سؤال چندان سخت نیست. آنچه آنها را به هراس انداخته بود تفکری بود که در ایران به بار نشست. تفکری که بر این باور بود که ما پیرو آن منادی هستیم که فریاد «هیهات من الذله» سر داد و بنابراین سرسپردگی به بیگانگانی که حتی کار را به تحمیل کاپیتالاسیون رسانیدند ننگ می‌دانست و می‌داند. تفکری که به توان و قدرت مردمی که در سایه وحدت کنار هم قرار گرفته‌اند ایمان داشت و دارد؛ سلطه غیر را برنمی‌تافت و برنمی‌تابد و به غرب برتری ذاتی نمی‌داد و نمی‌دهد.
اگر این تفکر در ملت‌های منطقه رسوخ کند چه اتفاقی می‌افتد؟! سرنگونی رژیم دست‌نشانده انگلیس و آمریکا در ایران می‌توانست یک دومینوی وحشتناک را برای استعمارگران و رژیم‌های دست نشانده آنها در منطقه رقم بزند. با این شرح کوتاه می‌توان دریافت مهم‌ترین و اصلی‌ترین فاکتور قدرت‌آفرین برای کشورمان حرکت در راستای مبانی انقلاب اسلامی است.
3- به طور خاص در یک دهه گذشته بارها سخنانی از این دست را از طیف موسوم به اصلاح‌طلب و یا دولتمردان تدبیر و امید شنیده‌ایم که جریان سیاسی رقیب را به ندانستن دیپلماسی و چگونگی مواجهه با کشورهای دیگر متهم کرده‌اند.
دولت قبل به همین واسطه با غرب مذاکرات هسته‌ای را آغاز کرد و با تمام وجود و از راه‌های غیرحرفه‌ای خواستند حسن نیت خویش را به غربی‌ها و اجانب منطقه‌ای آنها نشان دهند. مذاکره کنندگان برجام حتی در این مسیر و برای به دست آوردن دل استعمارگران به مواردی دست زدند که جز خسارت برای این ملت نتیجه‌ای نداشت؛ مواردی مانند اجرای زودتر از موعد تعهدات ایران در برجام.
با وجود این اما دیدیم که در هشت سال گذشته دشمنی چند کشور غربی و اجانب منطقه‌ای آنها به طرز باور نکردنی بیشتر از قبل شد: دو برابر شدن تحریم‌ها پس از برجام توسط آمریکا، به آغوش کشیدن گروهک تروریستی منافقین توسط فرانسه؛ تقویت و تدارکات این گروهک بدنام توسط غربی‌ها؛ افزایش تحرکات انگلیس در نفوذ و جاسوسی؛ فعالیت‌های تروریستی و تلاش برای ناامن سازی فضای داخل کشور توسط کشورهای مرتجع منطقه مانند آل‌سعود.
به راستی چرا علی‌رغم آن که دولت تدبیر و امید ساده‌لوحانه آغوشش را باز کرده بود چنین پاسخی دریافت کرد؟!
4- برای پاسخ به سؤال فوق به بخش نخست این نوشتار باید رجوع کنیم. آنچه به عنوان قلب و دگرگونی برخی مفاهیم و القای آنها به طیف موسوم به روشنفکر و برخی مسئولان کشور مطرح شد.
به طور قطع یکی از مفاهیمی که مشمول این قلب و دگرگونی می‌شود «علت حقیقی دشمنی نظام سلطه با کشورمان» است. آنها مواردی مانند توسعه تسلیحات دفاعی کشورمان یا تلاش دانشمندان ایرانی برای خودکفایی در فناوری صلح آمیز هسته‌ای و یا حضور موثر ایران در منطقه (که یکی از اثرات آن دفع شری بزرگ به نام داعش است) را به عنوان دلیل دشمنی بیان می‌کنند اما مفهوم اصلی که باعث این حد از دشمنی شده اینها نیست.
کافی است که به رقابت اتمی هند و پاکستان نگاه کنیم و اینکه واکنش غرب در برابر آن چگونه بود و آن حد از واکنش را در مواجه آنها با ایران مقایسه کنیم. ایرانی که رهبرش حکم بر حرام بودن تسلیحات کشتار جمعی نظیر بمب اتم داده و هیچگاه غربی‌ها سندی محکم دال بر حرکت ایران در مسیر تولید سلاح هسته‌ای به دست نیاورده‌اند. این در حالی است که دو کشور پاکستان و هند به آزمایش علنی سلاح اتمی می‌پرداختند.
چنانکه در ابتدای متن گفته شد دلیل این همه دشمنی همان ترس از حاکمیت اسلام ناب محمدی(ص) است که اشاعه تفکر «ما می‌توانیم» و «سرنوشت ما باید به دست خودمان رقم بخورد» و... از جمله خروجی‌های آن است... و همه اینها از خورشید کلام شهید کربلا (ع) نشأت گرفته و از آن متجلی شده که فرمود: «هیهات مناالذله»
«دومارانش» رئیس‌دستگاه اطلاعاتی فرانسه در سال‌هایی که انقلاب ایران به ثمر نشست در کتاب خود به محرم و عاشورا و شعار «هیهات منا الذله»‌اشاره کرده و آن را یکی از مفاهیمی عنوان می‌کند که روحیه ضداستعماری ایرانیان را ساخته و تقویت کرده است.
5- از آنچه گفته شد نتیجه می‌گیریم که دلیل افزایش این حد از دشمنی در یک دهه گذشته آن است که احساس فاصله گرفتن دولتمردانی که سکان قوه مجریه را در دست داشتند از مفاهیم انقلاب اسلامی باعث جسور شدن دشمنان فرامنطقه‌ای و اجانب منطقه‌ای آنها شد و این همان مفهوم قلب شده توسط رسانه‌های دشمن است. مفهوم قلب شده‌ای که این گمان غلط را به وجود می‌آورد که نشان دادن آغوش باز به دشمن باعث دوستی و صلح می‌شود اما در حقیقت در این یک دهه دیدیم که نشد و اگر چشم عبرت بین وجود می‌داشت می‌دیدند که در گذشته کشورهایی مانند لیبی نیز همین مسیر را رفتند و سرانجامشان حمله وحشیانه ناتو و جنگ‌های خانمانسوز ده ساله برای آنهایی شد که مفاهیم دگرگون شده غربی را باور کردند.
اینکه چرا احساس فاصله گرفتن از مفاهیم انقلاب اسلامی سبب جسور شدن دشمنان می‌شود به همان شعار «هیهات مناالذله» و روحیه زیر بار زور نرفتن و در یک کلام «مقاومت عزت‌آفرین» مربوط است. وقتی دشمن حس کند کشور از مفاهیم قدرت‌آفرین «انقلاب اسلامی» نظیر «مقاومت» فاصله گرفته قطعا به خیال‌های خام خود امیدوار می‌شود و این امید او را جسور می‌کند.