اهمیت پخش هرساله «مختـارنـامه»
حامد مظفری
امسال برای دوازدهمین سال پیاپی مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» همزمان با آغاز محرم در کنداکتور پخش رسانه ملی قرار گرفته است.
برخلاف سالهای قبل که شبکههای مختص فیلم و سریال مثل «آیفیلم» و «تماشا» این سریال را پخش میکردند امسال شبکه قرآن سیما که شبکه تخصصی قرآن و معارف است، این سریال را در دستور پخش قرار داده است.
نه فقط امسال که در سالهای گذشته هم هرگاه که محرم میشد و «مختارنامه» روی آنتن میرفت، کلی نقد و نظر و تحلیل منفی جدی یا شوخی علیه بازپخش سریال منتشر میشد.
آیا واقعا پخش سالی یک بار سریالی مثل «مختارنامه» مضراتش بیشتر از منافعش است؟ اگر این فرض را بپذیریم درباره پخش تلویزیونی هرساله «روز واقعه» و «سفیر» در ایام محرم چه باید بگوییم؟
واقعیت آن است که با وجود همه تلاشهایی که در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای ادای دین تصویری به قیام عاشورا صورت گرفت جز محدودی اثر با محصولات باکیفیت در این حوزه مواجه نبودهایم.
کم نبوده پروژههایی چه تاریخی و چه معاصر که به بهانه پرداختن به قیام سیدالشهداء(ع)، بودجههای مکفی گرفتند ولی در عمل حتی نتوانستند بهاندازه یک سکانس «روز واقعه» یا «مختارنامه» تاثیرگذار باشند.
دلیل اصلی امر آن است که بعد از موفقیت امثال «سفیر» یا «روز واقعه»، از تجربیات مؤلفین چنین آثاری به درستی استفاده نشد و آنها را در مسیری سوق دادند که نتوانند باز هم حول و حوش ابعاد انسانساز این قیام، تألیف داشته باشند.
فقط درنظر بگیرید شخصیتی مثل حر بن یزید ریاحی چقدر جاذبه دراماتیک حماسی دارد و متاسفانه هنوز یک درام حسابی حول زندگی این شخصیت و نقشش در قیام عاشورا تولید نشده است.
باید تاکید کرد که این کمکاری نه به خاطر کمبود بودجه بلکه به خاطر عدم استفاده از تکنیسینهای معتقد است. در این سالها اغلب یا بودجه هنگفت را به افراد معتقدی دادهاند که ازنظر تکنیکی، چیزی در چنته نداشتهاند یا از تکنیسینهای متبحر خواستهاند با بودجههای نازل، کار حماسی بسازند که نشدنی است.
پخش هرساله «مختارنامه» یک فایده مهم دارد و آن هم اینکه نشان میدهد وقتی بودجه منطقی دراختیار فردی قرار گیرد که هم ازنظر تکنیکی،رشد کرده و بالا آمده و هم اعتقاد قلبی به پیام سیدالشهداء(ع) دارد، چگونه محصولی خلق میشود که بعد از بيش از يک دهه از تولید هنوز زنده و پویاست.
در این یک دهه و اندی پس از «مختارنامه» کم بودجه صرف تولید فیلم و سریال مناسبتی نشده ولی حتی با بریز و بپاش هایی که در شبکه خانگی برای تولید سریال صرف میشود به زحمت بتوان یک سریال یافت که نصف ماندگاری «مختارنامه» را داشته باشد.
تازگیها سریالی تاریخی در شبکه خانگی عرضه شده که با وجود همه زرق و برق و هزینه حدود ۳ میلیاردی که برای هر قسمتش صرف شده حتی نمیتواند یک کاراکتر سمپاتیک خلق کند؛ بماند که سریال تاریخی نیاز به دیالوگهای مانا دارد که در چنین سریالهای خانگی، اساسا کمیاب است.
پخش مجدد «مختارنامه» نشان میدهد سریالسازی این سالها به خصوص در شبکه خانگی چقدر جولانگاه افرادی شده که بدون هیچ پیشینه و سابقهای در سریالسازی به این حیطه آمدهاند و متاسفانه گافهایی میدهند اساسی.
«مختارنامه» کلاس درسی است برای همه مدعیان سریالسازی که هم دکوپاژ یاد بگیرند، هم دیالوگنویسی و هم اینکه بفهمند چگونه نبض داستان را در تک تک قسمتها نگه دارند. سریال سازی تاریخی- مذهبی کار سادهای نیست و اینکه «مختارنامه» جایگاهی بعید با بسیاری از سریالها پیدا میکند فقط به یک دلیل است و آن هم همپوشانی تعهد و تخصص.