نبرد ادراکی جدید گروه بحران در آستانه آغاز به کار دولت رئیسی
جدیدترین گزارش گروه بحران در رابطه با ایران را باید در راستای «نبرد ادراکی» واشینگتن علیه جمهوری اسلامی تفسیر کرد. هدف از این گزارش، «ادراکسازی» برای تصمیمگیران در دولت جدید و طراحی یک زمین بازیِ مهندسیشده، مطابق با منویات آمریکاست.
«گروه بینالمللی بحران» (آی.سی.جی) یکی از اندیشکدههای نزدیک به طیف دموکرات در آمریکاست که نقش مهمی در طراحی سیاستهای واشینگتن و پیگیری برای اجرای آن در داخل کشور دارد. شواهد متعدد نشان میدهد که حرف گروه بحران در داخل کشور، بهخصوص در میان سیاستمداران طیف اصلاحطلب و میانهرو و بهویژه در دولتهای یازدهم و دوازدهم، بهخوبی شنیده شده است. توصیههای سیاستی این مرکز وابسته به «جرج سوروس» و بنیادهای صهیونیستی، بارها و بارها در کشور به اجرا گذاشته شده است.
برجام، تنها یکی از دستپخت های گروه بحران برای ایران
برجام که بهعنوان بزرگترین پروژه دولت حسن روحانی و اصلیترین برنامه این دولت، در همین اندیشکده طراحی شده بود. اجرای توصیههای این گروه درباره FATF، تبادل زندانیان و تلاش برای مذاکره چراغخاموش با آمریکا، توصیه به ایران مبنی بر دادن اجازه بازدید از سایتهای هستهای به آژانس و توصیه خطرناک و پرآسیب «صبر راهبردی» به دولت حسن روحانی پس از خروج آمریکا از برجام، برخی دیگر از طراحیهای این اندیشکده در رابطه با ایران است.
نبرد ادراکی گروه بحران علیه ایران
با روی کار آمدن دولت رئیسی
پس از ناکامی شش دور مذاکره در وین برای احیای برجام در چند ماه پایانی دولت روحانی و پس از روی کار آمدن آیتالله رئیسی بهعنوان رئیسجمهور سیزدهم، گروه بحران در آخرین کار خود، در تاریخ پنجم آگوست ۲۰۲۱ (۱۴ مرداد ۱۴۰۰) یک گزارش تفصیلی با موضوع ایران منتشر کرد. این گزارش با عنوان «ایران: معمای رئیسی» همزمان با مراسم تحلیف «آیتالله رئیسی» در مجلس شورای اسلامی و آغاز دوره ریاستجمهوری وی منتشر شد.
به گفته گروه بحران، این گزارش مبتنی بر «بیش از ۳۶ مصاحبه» با مقامات ایرانی، اروپایی، آمریکایی و سازمان ملل و همچنین «متخصصان و فعالان داخل ایران» است.
این گزارش راهبردی گروه بحران را باید قطعهای از «نبرد ادراکی» واشینگتن علیه جمهوری اسلامی ایران دانست. هدف از انتشار این گزارش، به مانند سایر گزارشهای گروه بحران، «ادراکسازی» و ارائه روایت نخست از فضای جاری در آستانه آغازبهکار دولت جدید در ایران و ترسیم و طراحی یک زمین بازیِ مهندسی شده، مطابق با منویات آمریکاست.
گروه بحران در این گزارش، با در نظر گرفتن برخی گزارههای مخدوش بهعنوان فرضیات قطعی، آینده پیش روی جمهوری اسلامی ایران را محدود و منحصر به برخی سناریوها میکند که در نهایت همگی، مصداق بارز بازی در زمین دشمن هستند.
مؤلفههای نبرد ادراکی گروه بحران
ارائه تصویر دولتی ضعیف و بدون پشتوانه مردمی، وجود بنبستهای اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور، عدم توانمندی آیتالله رئیسی در حل مشکلات مزمن کشور، حضور در فهرست سیاه اف.ای.تی.اف (FATF) و...، برخی از مصادیق و ابعاد ادراکسازی گروه بحران در این گزارش است. همزمان، این خط خبری در دستور کار برخی رسانههای فارسیزبان ضدانقلاب نیز قرار گرفته است.
بهعنوان نمونه، گروه بحران تلاش کرده است که دولت رئیسی را بدون پشتوانه مردمی معرفی نماید: «بیانگیزگی مردم [برای شرکت در انتخابات]، ریشههای عمیقتری نیز داشت: سرکوب خونین معترضان توسط ایران در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸؛ بیعرضگی سیستمی که در قضیه هواپیمای اوکراینی اثبات شد؛ مشکلات و ضعفهای مزمن اقتصادی و سوءمدیریت در مسئله همهگیری بیماری کرونا... مشارکت ۸/۴۸ درصدی مردم، پایینترین سطح مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری در ایران از ابتدای انقلاب ۱۳۵۷ بود. تنها ۲۶ درصد واجدین شرایط در تهران رأی دادند». این در حالی است که دولت رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰، هجده میلیون رای آورده است.
در چند جای این گزارش، نویسندگان تلاش کردهاند تا آیتالله رئیسی را فردی «بیتجربه» در امور اجرایی توصیف کنند که توانایی اداره قوه مجریه و حل مشکلات کشور را ندارد. بهعلاوه، در قسمتی از گزارش، از آیتالله رئیسی با عنوان «دیپلماتی تازهکار» یاد میشود.
در بخش دیگری از گزارش، همهگیری بیماری کرونا یک چالش بزرگ برای کشور معرفی شده است. این در حالی است که ایران بهعنوان یکی از معدود کشورهای جهان، توانسته است واکسن داخلی و بسیار مؤثر بومی خود را بسازد و آن را به مرحله تولید انبوه برساند و با وجود پیچیدگیهایی که در روند تولید آن به مقدار کافی وجود داشته است، اما به مرور زمان تولید آن در حال افزایش است. گروه بحران این دستاورد جمهوری اسلامی را بهمثابه یک نقطهضعف جلوه داده است.
در رابطه با اف.ای.تی.اف، گروه بحران مینویسد: «در کنار همه مشکلات، کارگروه بینالدولی اقدام مالی، ایران را بهخاطر ناتوانی در اتخاذ اقدامات شفافساز مالی، در فهرست سیاه خود قرار داده است.» گروه بحران میخواهد در راستای جنگ ادراکی خودش، قرار گرفتن در فهرست سیاه FATF را به عنوان یک مسئله جدی برای کشور معرفی کند، در صورتی که بر اساس گزارشهای وزارت خارجه، این ادعایی است که آمریکا مطرح کرده و از نظر وزارت خارجه FATF تاثیری ندارد.
ایجاد حس ناامیدی از بهبود شرایط ایران با آمدن آیتالله رئیسی، ارعاب و تهدیدات ضمنی و همچنین ارائه یک فضای تاریک و مبهم از آینده ایران، برخی دیگر از ویژگیهای این گزارش است که در عنوان انتخابشده برای آن نیز نمود دارد.
تجربه یک دهه اخیر نشان داده است که برخی اندیشکدههای غربی، بهخصوص آنهایی که با پوششهای آکادمیک و پژوهشی خود را معرفی میکنند (نظیر گروه بحران)، در داخل کشور تا حد زیادی نفوذ دارند. چشم و گوش عدهای از مسئولان کشور در این سالها به تولیدات و طراحیهای همین اتاقهای فکری بوده است که تأمین مالی آنها عمدتاً بر عهده یهودیان متمول و مشهور است.
به نظر میرسد که گروه بحران با تولید این گزارش، تلاش کرده است تا قرائت مد نظر خود از شرایط داخل کشور را در آستانه آغاز دور سیزدهم ریاستجمهوری در ایران تثبیت کند تا بر این اساس، حرکت اجرایی کشور به سمتی منحرف شود که واشینگتن را به دو هدف اساسی برساند: اولاً ایجاد حس ناامیدی در مردم و مسئولان نسبت به آینده کشور و بهبود اوضاع در آینده، بدون تعامل با غرب و بهخصوص با آمریکا و ثانیاً سوق دادن دولت آیتالله رئیسی به سمت پذیرش لزوم احیای یک برجام ضعیفتر و شروع مذاکره با آمریکا بر سر مسائل فرابرجامی.