محمدپارسا نجفی
قدرت رسانه در برخی زمان ها حتی از قدرت سخت هم بیشتر نمود مي يابد آن هم برای منطقه غرب آسیا كه به راستي داراي ابعاد ژئواستراتژيك و ژئواكونوميك و مشرف بر همه مناطق ديگر جهان است. یکی از خبرهای پرتکرار چند ماه اخیر، خروج آمریکا از منطقه است که بازتاب هاي متفاوتي در رسانه هاي غربگرا و غير آن داشته است. به راستي چرا آمريكا به ناگهان از كشورهاي پيرامون ايران عقب نشيني ميكند؟
شرایط اقتصادی بحرانی درون آمریکا، رقابت جدی صنعتی و تجاری با چین و مهمتر، حملات محور مقاومت در کشورهای مسلمان مانند عراق موجب شد تا آمریکا از منطقه ما بگريزد. نیروهای آمریکایی ابتدا از سومالی، سپس افغانستان خارج شدند و نیمی از پایگاه های آمریکا در عراق نیز تخلیه شده است. همچنین پایگاه السیلیه در قطر نیز به اردن منتقل شده و آمریکا گردانهای پدافند ضد موشکی تاد و پاترویوت را از کشورهای عراق، عربستان، کویت و قطر خارج کرده است؛ اما این همه ماجرا نیست.
آمریکا در 12 بهمن 1399 توافقی با اردن امضا کرد تا اختیار تام و کامل نظامی در آن کشور هم مرز با سوریه، عراق و فلسطین را داشته باشد. با این حال آمریکا اسم فرار از افغانستان بعد از 20 سال بمباران آن کشور و هزاران کشته و صدها میلیارد دلار هزینه را پایان موفقیت آمیز ماموریت ضد تروریسم معرفی می کند. همین مسئله در مورد سایر عقب نشینی های آمریکا هم تعمیم یافته است؛ اما رسانههایی هم هستند که به مخاطب كمك مي كنند تا حقیقت پشت پرده را دریابد و اقتدار رو به نابودي آمریکا را به ریشخند بگیرد.
رسانه تنها بازوی باقی مانده آمریکا
آمریکا می داند که دیگر قادر نیست در غرب آسیا استیلا داشته باشد؛ اما در بخش قدرت نرم، وضعیت به گونه دیگری است. همه امید جریانهای غربگرا در منطقه ما به جنگ شناختی است که رسانه های جریان اصلی آمریکا پیشتاز آن هستند.
به بیان دیگر آمریکا همچنان از دستگاه پروپاگاندای بسیار گستردهای که در اختیار دارد، برای حفظ جایگاه خود در جهان استفاده میکند. ایالات متحده تلاش
میکند عقبنشینی از غرب آسیا را به گونه ای دیگر در ذهن افکار عمومی داخل و خارج كشورش ترسیم کند؛ چرا که آمریکا که مدعی ابرقدرتی بر همه گیتی است و در صورت آگاهی ملتهای جهان از شکستهاي اين ابرقدرت ديروز، دیگر تبعیت و پیروی آنها از واشنگتن به ویژه در مسائل اقتصادی و مالی مانند سالهای گذشته نخواهد بود و در نتيجه به شدت از میزان تاثیرگذاری کاخ سفید بر مسائل بینالمللی کاسته خواهد شد. اين روند به معني آن است كه از قدرت تهديدگر و ارعاب آور آمريكا در ابعاد نظامي كاسته ميشود و متعاقب آن هيبت اهريمني تحريمهاي اقتصادي كاخ سفيد عليه ملت هاي مظلوم هم فروكش خواهد کرد.
زماني كه ضعفهاي پيشرونده آمريكا بر همگان آشكار شود، دولت هايي كه به دليل ترس، از واشنگتن تبعيت ميكنند خود را مجبور به پيروي از آمريكا نخواهند دانست. با سقوط هيمنه آمريكا، جهان روزهاي بدون ابرقدرتي را تجربه خواهد كرد.
این تغییر راهبردی که جنگ نرم می تواند اعمال کند، برای آمریکا، به مراتب دشوارتر و ناگوارتر از شکست های جنگ نظامی است؛ از این رو آمریکا تمرکز خود را به کار گرفته تا واقعیتها را وارونه جلوه دهد. در این میان تنها معارض و ناقض تبلیغات آمریکا رسانههای بینالمللی آزاداندیش و مستقل هستند که توانستهاند جایگاه خود را به عنوان رسانههای بیانگر حقیقت تثبیت کنند.
اولین رسانه بین المللی این گروه شبکه پرس تیوی است که همچنان پیشتاز بقیه فعالیت میکند. این شبکه توانست بارها نقاط ضعف دستگاه اقتدار امپراطوری گسترده امریکا را به مخاطبان جهان بنمایاند تا آنچه رسانههای جریان اصلی غرب به رهبری سیانان، پروپاگاندا میکنند، نقش بر آب شود.
اهمیت فعالیت پرس تی وی در این است که توانسته جایگاه بسیار خوبی به عنوان یک تلویزیون زنده خبری انگلیسی زبان در سطح جهان به خود اختصاص دهد و کاملا شناخته شود. از این رو مورد حقد و کینه فزاینده دولت ایالات متحده قرار گرفته است؛ از این رو هر از چندی اقدام به منظور محدودکردن یا کارشکنی در مسیر فعالیت این رسانه انجام می گیرد که جدیدترین مورد آن مسدودکردن دامنه .com وب سایت این شبکه بوده است.
واشنگتن مانع فعالیت پرس تیوی اما چرا
خنثی کردن پروپاگاندای رسانههای جریان اصلی در داخل ایالات متحده یکی از محورهای راهبردی فعالیت پرس تی وی است. این شبکه شکست ها و ناکامیهای سیاستهای مداخله گرایانه آمریکا را به خوبی بیان میکند و شهروندان آمریکایی که در زیر اقیانوسی از تبلیغات امثال سی ان ان و فاکس نیوز غافل از جهان هستند، فرصت آگاهی از حقایق را مییابند كه اين روند برای کاخ سفید بسیار خطرناک است.
طبعا دولت ایالات متحده تلاش میکند تا هر چه در توان دارد برای توقف یا حذف این شبکه ایرانی آزاداندیش به کار گیرد. معنی و مفهوم چنین پدیده ای این است که آمریکا با آن همه رسانههای بسیار بزرگ و مشهور که میلیاردها دلار بودجه خرج مي كنند، در مقابل تنها یک شبکه خبری کوچک به زانو درآمده است.
اوج اين تاثيرگذاري را مي توان در اطلاعرسانی موفق پرس تي وي در مذاكرات موسوم به احياي برجام در وين دانست كه چند ماه به طول كشيد و اين رسانه به خوبي مشت آمريكا را گشود تا با آگاهي دادن به افكار عمومي جهان مانع از تكرار اشتباهي چون امضاي برجام شود و از حقوق ملت ايران دفاع و حراست كرد. در عين حال كه با ديپلماسي عمومي دولت بايدن كه بسيار فريبنده بود نيز مقابله كرد.
در نتيجه ميتوان پيشبيني كرد با توجه به روي كار آمدن دولتي انقلابي كه مسيري غير از روند دولت غربگراي دوازدهم را در پيش خواهد گرفت، فشار آمريكا هم بر پرس تي وي افزايش يابد.
بنابراين به دليل اهميت راهبردي كه پرس تي وي در تقابل با جنگ شناختي آمريكا در سطح جهان دارد بر دولت سيزدهم فرض و واجب است كه هر چه ميتواند از اين رسانه بُرد بلند ايران و ديگر شبكههاي برون مرزي جمهوري اسلامي حمايت كند. اين مسئله در راستاي تقويت توان جنگ نرم ايران مقابل آمريكا بسيار مهم و ارزشمند است.