آموختن مهارت شغلی؛ علاج بیکاری
گاهی با هزینه کم و مطالعه در زمینه کسب درآمد و آموختن مهارت و صد البته تلاش و آن هم تلاش مستمر میتوان مثل نمونههای بیشماری شد که در زمینه کسب و کارهای خرد و خانگی به موفقیت رسیدهاند.
پایگاه بصیرت- شهناز سلطانی: برای کیفیت بخشیدن به زندگی فردی و اجتماعی همه ما نیاز داریم مهارتهایی را بیاموزیم. مهارت شغلی یکی از مهمترین آنهاست که فرد را به اشتغال پایدار نزدیک میکند و رابطه مستقیمی با سلامت روان فرد و همین طور جامعه برقرار میکند.
فردی که شغل دارد در جامعه و خانواده از جایگاه اجتماعی مطلوبی برخوردار است. اعتماد به نفس دارد و امکان برآورده کردن نیازهای مادی و غیر مادی خود و خانواده برای او فراهم است. نتایج تحقیقات متعددی نشان داده هویت شغلی به طور مستقیم روی احساس رضایتمندی در زندگی تاثیرگذار است. از طرفی دیگر، نداشتن شغل و درآمد و بیکاری زمینهساز آسیبهای اجتماعی مختلفی است. بنابراین ایجاد فرصت شغلی و در راس آن آموختن مهارت شغلی برای همه جوامع ضرورتی حیاتی دارد. در کشورهای توسعه یافته توجه به این مسئله آموزش، یک اصل به حساب میآید و همواره برای تحقق آن برنامهریزیهای کوتاه مدت و میان مدت و بلندمدت انجام میگیرد. در کشور ما هم در سالهای اخیر تا حدی این مهم لحاظ شده است که البته نیاز به توسعه و هماهنگی دستگاههای مختلف هم دارد و مهمترین علاج بیکاری محسوب میشود.
بر اساس اعلام مرکز آمار کشور، در سال گذشته نرخ بیکاری جمعیت 15 سال به بالا نزدیک 10 درصد بوده است، البته که مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با رد این آمار نرخ دوبرابری را ارایه میکند، اما آنچه در پس این آمار و ارقام نهفته، این است که کم نیستند جویندگان شغل و در درون آن تعداد زیادی که از داشتن یک مهارت شغلی که لازمه کسب درآمد است، بیبهرهاند و مهارت آموزی دقیقا همین جا جای خالی خود را نشان میدهد که اگر بود بخشی از خلاهای چالش بیکاری پوشانده میشد.
وقتی صحبت از آموزش مهارت میشود مراکز متعددی را میتوان لیست کرد که از جانب سازمان فنی و حرفهای کشور که یکی از مهمترین ارکان مهارتآموزی در کشور است، مهیا شدهاند و با هزینه کم آموزش در همه کشور پراکندگی دارد. اما علاوهبر اینها در سالهای اخیر با ایجاد و گسترش شبکههای اجتماعی و اشکال ارتباطی نوین فرصتی فراهم شده تا با کمک ابزار مهم مهارت، بسیاری توانمندی خود را حتی آنجا که منجر به تولید در سطح خرد شده است، در معرض نمایش و فروش و درآمدزایی قرار دهند. این شرایط در دوره بیماری کرونا که بخشی از مشاغل کمرنگ شده و حتی از بین رفتهاند، شدت قابل توجهی پیدا کرده است که میتوان آن را فرصت مغتنم برشمرد. بخش قابل توجهی از مشاغل خانگی که خدمات و تولیدات خود را با کمک شبکههای اجتماعی ارایه میکنند
فعالیتشان را با هزینه کم استارت زدهاند و تلاش و مداومتشان در کار آنها را با درآمد خوبی روبهرو کرده است. مثل دانشجویی که از پشتبام خانهشان برای پرورش گیاه کاکتوس استفاده کرد و حالا در سطح گسترده تولید و درآمدزایی میکند، یا خانم سرپرست خانواری که با دوختن پیشبند و دمکنی مورد استفاده در آشپرخانه کار خود را گسترش داده و چند خانم دیگر را با شرایط مشابه همراه خود کرده است. یا فرد دیگری که بعد از بیکاری و آموزش در زمینه تولید قارچ در زیرزمین خانه دست به تولید و عرضه این محصول زده و ثمره کار خود را در بقالیهای کوچک و بزرگ اطراف محل سکونت خود عرضه میکند. یا دانشجویی که با خرید جوراب و روسری نخی به شکل عمده با قیمت مناسب از بازار بزرگ شهر آنها را در صفحه خود خردهفروشی میکند و سودآوری.
از این دست نمونهها فراوان است و غرض از این مثالها این بود که بگوییم راهحل بیکاری همیشه این نیست که به دنبال آزمونهای استخدامی و فرمهای کاریابی باشیم. گاهی با هزینه کم و مطالعه در زمینه کسب درآمد و آموختن مهارت و صدالبته تلاش و آن هم تلاش مستمر میتوان مثل نمونههای بیشماری شد که در زمینه کسب و کارهای خرد و خانگی به موفقیت رسیدهاند. و دقیقا از همین طرق است که به بخشی از معضل بیکاری جامعه که چالشی است در میان مسایل اجتماعی میتوان غلبه کرد. البته که نقش خانوادهها را در روشنگری نسل نوجوان و جوان برای کسب درآمد بعد از آموختن یک مهارت به هیچ وجه نباید نادیده گرفت. تشویق فرزندانمان به کسب علم آن هم از نوع فقط گرفتن مدرک دانشگاهی بدون مهارت راه به جایی نمیبرد و فردایی نزدیک مشکلی میافزاید بر مشکلات خانوادهها و به تبع آن جامعه. بنابراین بهتر است بچهها را از سنین نوجوانی و قبل از رسیدن به پایان دبیرستان و سالهای ابتدایی دانشگاه تشویق کنیم و آنها را همراهی کنیم تا در اوقات فراغت مهارت مورد علاقهشان را بیاموزند و لذت کسب درآمد و به کمک آن برآورده کردن نیازهایشان را بچشند.