مشارکت حداکثری؛ اولویت همیشگی رهبر انقلاب در انتخابات
ادامه گفتوگو با حجّتالاسلاموالمسلمین پارسانیا
شما فرمودید یکی از مباحث مطرحشده در این جلسه، چرایی حمایت رهبر معظّم انقلاب از آقای احمدینژاد و دولت وی بود. این موضوع آیا مربوط به دولت نهم بود یا مربوط به ادّعای حمایت رهبری از آقای احمدینژاد در انتخابات سال 1388؟
طرح این مسئله مربوط به مطلب پنجم یعنی فراگیری چتر رهبری نسبت به جریانهای مختلف بود و طرح پرسش عمدتاً مربوط به قبل از انتخابات بود؛ یعنی دولت نهم. هرچند در گفتوگوهایی که به شکل رفت و برگشت دوستان ما با ایشان داشتند به مقطع انتخابات هم اشاره شد.
آقا در پاسخ به این مسئله ابتدائاً گفتند اینگونه نیست که آقای احمدینژاد و همه سیاستهای ایشان مورد قبولشان باشد؛ از طرف دیگر بخشی از مواضع یا اقداماتی را هم که آقا قبول نداشتند، علنی نشده؛ البتّه بخشی دیگر علنی شده است؛ مثل مخالفت با انتصاب آقای مشایی به معاون اوّلی رئیسجمهور. در این مورد، مصادیق مشخّص دیگری را هم برشمردند که معلوم شد حدّاقل در دو نوبت دیگر که آقای احمدینژاد میخواست در طول دولت نهم از آقای مشایی استفاده کند با مخالفت ایشان روبهرو شده و تلاشهای رئیسجمهور برای تغییر نظر رهبری به جایی نرسیده است.
ایشان با بیان اینکه آنچنان نیست که بنده همه آنچه که آقای احمدینژاد میگوید یا انجام میدهد را تأیید بکنم، ازجمله اشارهای به نوع برخوردشان در مرقد امام و به ویژه در نماز جمعه نسبت به مناظرهها داشتند که باصراحت اعلام کردند آن شیوه در مناظرات کار صحیحی نبود و آنجا «علی رئوس الاشهاد» این مطلب گفته شد و این را بهعنوان برخوردی استثنائی با رئیسجمهور دانستند.
چرا استثنائی؟
خودشان به وجه استثنائی آن اشاره کردند که تابهحال و حتّی در زمان امام هم سابقه نداشته در یک محیط علنی و در حضور رئیسجمهور، رهبری مواضع وی را نقد و نادرست معرّفی کند؛ حتّی نسبت به بنیصدر هم تا وقتیکه رئیسجمهور بود، امام این شأن را رعایت میکردند و اینطور موضعی نگرفتند. بههرحال نکته اوّل ایشان این بود که آقای احمدینژاد رئیسجمهور است و رهبری باید از رئیسجمهور حمایت کند و نسبت به رؤسای جمهور قبلی هم این حمایت وجود داشته است.
صرفنظر از قبول داشتن یا قبول نداشتن دیدگاه آنها.
بله؛ اشاره داشتند که با رؤسای جمهور گذشته هم در زمینههایی اختلاف داشتند.
در چه زمینههایی؟
مثلاً در زمینه مشارکت حدّاکثری مردم در انتخابات، در زمینه فعّالیّت رسانهها، در زمینه حمایت از مستضعفین و دوری مسئولان از اشرافیگری و... همچنین گفتند با برخی دیگر از این آقایان اختلافات مبنایی پیرامون اصول انقلاب و حتّی امام داشتند، ولی چون منتخب مردم بودند، خود را موظّف به حمایت میدانستند و از هیچ کمک و حمایتی دریغ نکردند. این سیاست ثابت رهبری است که از همه دولتها حمایت کند چه آن دولت را به لحاظ رویکرد و عملکرد قبول داشته باشند یا قبول نداشته باشند.
نکته دیگری که اشاره کردند این بود که آقای احمدینژاد در سال 1384 با شعار آرمانها و ارزشهای انقلاب و امام به میدان آمد؛ درحالیکه پیش از آن در مقطعی حتّی اساسیترین آرمانهای امام و انقلاب رسماً و علناً نفی میشد.
یعنی یک نوع دفاع گفتمانی.
بله؛ بحث این بود که آقای احمدینژاد گفتمان انقلاب را سر دست گرفت بدون هراس؛ درحالیکه برخی دیگر از افراد خجالت میکشیدند چنین کنند. البتّه اینکه وی بعداً چه مقدار در این گفتمان عمل کرد بحث دیگری است.
مسئله سوّمی که بیان کردند، هجومهای بیشتری بود که به دولت میشد و طبعاً در چنین شرایطی، ایشان حفظ دولت در کلّیّت نظام را از وظایف قطعی رهبری میدانستند. برداشت من این بود که این حملات به دولت، رهبری را مجبور میکرد که حمایت بیشتر داشته باشند تا دولت قانونی و منتخب مردم دوام بیاورد.
همچنین نقطه مثبت دیگری را هم اشاره کردند: اینکه این دولت خیلی فعّال و پرکار است و مسائل را با جدّیّت پیگیری میکند.
درباره ادّعای حمایت رهبری از آقای احمدینژاد در انتخابات سال 1388 چه؟
در گفتوگوها بحث کشیده شد به سخنرانی رهبر معظّم انقلاب در کردستان و اینکه عدّهای این سخنرانی را دلیل بر حمایت ایشان از آقای احمدینژاد میدانند. حضرت آقا باز تأکید کردند که من آنجا سیاستها و شاخصها و ویژگیها را بیان کردم؛ آنها اصول سیاستهای موردنظر رهبری است که روی آن ایستادهایم. این حرف و انتظار غیر منطقی است که چون افراد و گروهها خودشان را مصداق معیارها معرّفی میکنند پس رهبری معیارها را نگوید.
حضرت آقا در این بیان خود، در حقیقت، به وظیفهای که برعهده ولیّفقیه است و مسئولیّتی که قانون اساسی برعهده ایشان گذارده اشاره کردند. بر اساس اصل 110 قانون اساسی، تعیین اصول و سیاستهای نظام برعهده رهبری [است] و قوای مختلف موظّف به اجرا و پیگیری سیاستهایی هستند که رهبری اظهار و اعلان میکنند.
آقای کروبی در همان ایّام گفته بود وقتی به من این حرف را زدند که رهبری با معیارهای بیانشده در کردستان از آقای احمدینژاد حمایت کرده است، من (کروبی) گفتم: این شاخصهایی که آقا داد مصداقش منم نه احمدینژاد.
بله؛ آقا اینگونه راهنمایی کردند که: قاعدتاً دیگران هم میتوانند از آنچه رهبری میگوید استفاده بکنند؛ چرا نمیگویند؟ در این خصوص هم خاطره جالبی را بازگو کردند؛ فرمودند: در ابتدای سالهای رهبری، آقایان خاتمی و خوئینیها به من مراجعه و گله کردند که جناح راست میگوید رهبری مال ما است. من گفتم شما که میدانید اینچنین نیست؛ ولی اگر آنها چنین چیزی میگویند، خب شما هم بگویید رهبری مال جناح چپ است.
آیا در ضمن صحبتها مطالب دیگری نیز از ناحیه حاضران مطرح شد؟
در جلسه برخی از مطالب دیگر بهصورت ضمنی و یا حاشیهای نیز مطرح شد؛ مثلاً یکی از دوستان هم این مسئله را مطرح کرد که اگر از قبل روی یک فردی بهعنوان کاندیدا کار میشد که متوازنتر حرکت بکند و تشنّجآفرینی نکند کار به اینجا کشیده نمیشد.
رهبر انقلاب اوّلاً گفتند خب این کار را باید شماها میکردید، چرا نکردید؟ ثانیاً گفتند امّا اینکه توقّع داشته باشید رهبری این کار را بکند، من هرگز این کار را نمیکنم. مقصودشان این بود که هیچگاه رهبری تلاش نمیکند تا از قبل یک مهندسیای نسبت به انتخابات بشود. ایشان مشارکت حدّاکثری را برتر از مهندسی انتخابات دانستند که مشارکت حدّاقلّی را نیز به دنبال دارد و تأکید کردند رویکرد و رویّهشان تغییری نکرده است. بر این مطلب تصریح داشتند که من (رهبری) نهتنها در این انتخابات بلکه در گذشته هم معتقد و مُصر بر مشارکت حدّاکثری مردم در امور، ازجمله مشارکت حدّاکثری در انتخابات بودم. ایشان به اختلاف دیدگاهی که بر سر این قبیل موارد با برخی از آقایان داشتهاند و در جلسات متعدّد روی آن بحث کردهاند، استناد کردند. برای مثال اشاره کردند ظاهراً به دوره دوّم انتخاب آقای خاتمی و گفتند: من مثل سابق، اعتقادم این بود که باید مشارکت بالا باشد و بر آن اصرار داشتم؛ امّا برخی از آقایان همیشه با آن مخالف بودند و معتقد بودند که لازم نیست مشارکت مردم در انتخابات بالا باشد؛ اگر ده دوازده میلیون هم شرکت کنند رئیسجمهور موردنظر ما انتخاب میشود.
مطلب دیگری که در حاشیه مطالب اصلی بیان شد، مربوط به شیوه اتّخاذ تصمیم رهبری نسبت به مسائل جاری بود، با این مضمون که مثلاً مجمع تشخیص مصلحت چه مقدار در تصمیمسازی سهیم است و ایشان با اشاره به جایگاه مشورتی مجمع در قانون اساسی مسئولیّت تصمیمگیری را متوجّه رهبری دانستند.