آســان گرفتــن با مــردم
اسلام دین سهله و سمحه است؛ به طوری که خدا در قرآن میفرماید که در اسلام نه تنها احکام و قوانین ضرری نیست، بلکه به گونهای طراحی شده تا بدون هیچ عسر و حرجی مشقتآور، انسان بتواند آن را به جا آورد. از همین رو بارها در آیات قرآن از مردم خواسته شده تا خود را به عسر و حرج نیندازند و اگر شرایطی سخت برای انجام کاری فراهم آمد، نیاز نیست تا آن کار را انجام دهند.(نور، آیه 61؛ فتح، آیه 17؛ توبه، آیه 91؛ حج، آیه 78؛ احزاب، آیه 37)
شگفت اینکه خدا میفرماید که هر شخصی بر اساس توان باید به انجام فرایض اقدام کند و لازم نیست برای انجام واجبات، سختی و مشقتی که فراتر از توان او است بر خود تحمیل کند (بقره، آیات 233 و 286؛ انعام، آیه 152؛ مومنون، آیه 62)
بنابراین، همان طوری که انسان باید به دور از مشقتهای سخت و به مقدار توان و استطاعت خویش به انجام وظایف بپردازد و بر خود سخت نگیرد و عسر و حرج را تحمیل نکند؛ همچنین نسبت به دیگران باید به طریق اولی آسانگیر باشد و سختگیری نکند.
از همینجاست که مسئله مدارا و آسانگیری و نیز تغافل (چشمپوشی) در ارتباطات اجتماعی مطرح میشود و بر مومنان تکلیف است تا در روابط خود و نیز در انجام تکلیف الهی امر به معروف و نهی از منکر از شیوه مدارا در قالب تساهل و آسانگیری یا تغافل و چشمپوشی استفاده کنند.
تساهل از مادّه سهل و تسامح از ریشه سمح هر دو به معناى آسان گرفتن، (لسانالعرب، ج6، ص355، «سمح»؛ ص412، «سهل») در کاربردهای فارسی زبانان به معنای مدارا کردن و سهل گرفتن بر یکدیگر است. (فرهنگ فارسى، ج1، ص1078، «تسامح» و «تساهل»)
با نگاهی به کاربردهای قرآنی و مفاهیم آن میتوان گفت که از مصادیق تسامح و تساهل، گذشت، ملایمت، نیکى به دیگران و حسن برخورد در معاشرتهای فردی و اجتماعی است.
از جمله مصادیق مدارا و آسانگیری(تساهل) که در آیات قرآن مطرح شده میتوان به موارد زیراشاره کرد:
1. گفتوگوی علمی: تسامح و تساهل در شنیدن سخنان مخالفان و دادن جوابهاى مناسب، با رعایت بهترین شیوه بحث از جمله مواردی است که خدا در قرآن بر آن تاکید دارد.(آلعمران، آیات 64 تا 66؛ عنکبوت، آیه 46)
2. واگذاری به خدا: گاه انسان وظیفه دارد که حق را بگوید با آنکه میداند که طرف مقابل به هر دلیلی از جمله حسادت راه و روش خویش را تغییر نمیدهد. بنابراین، در این موارد لازم نیست تا همه چیز را علنی کند، بلکه با تسامح و تساهل با مسئله برخورد کرده و امر را به خدا واگذار میکند.(بقره، آیه 109)
3. دعوت به اصول در مقام ایجاد وحدت و اتحاد: از مواردی که مدارا لازم است، دعوت به اصول و ایجاد وحدت و اتحاد و نادیده گرفتن فروعات است؛ زیرا اصرار بر فروعات ممکن است اجازه ندهد تا اتحادی میان افراد جامعه بشری نسبت به اصول اساسی انجام گیرد. بنابراین، تاکید بر اصول اساسی مانند اصول دین از توحید و نبوت و معاد و تساهل نسبت به برخی از فروعات که در قالب اهم و مهم انجام میشود، موجب میشود تا اتحاد و وحدت تحقق یابد.(آلعمران، آیه 64) البته باید توجه داشت که تساهل در اصول اساسی و مبانی دینی از جمله اصولالدین معنا ندارد؛ بلکه اگر تساهلی انجام میشود نسبت به فروعات است که نوعی تمایزات را موجب میشود.(همان؛ بقره، آیه 120؛ قلم، آیات 8 و9؛ کافرون، آیات 1 تا 5)
4. دعوت دیگران: در امر به معروف و نهی از منکر و دعوت دیگران به اصول توحید و دین اسلام، لازم نیست تا به فروعات اصرار شود، بلکه در گام نخست میبایست اهم و مهم کرد و دیگران را به اهم امور که همان اصول دین است دعوت کرد. در این هنگام لازم است تا نسبت به بسیاری از رفتارهای دیگران در فروع دین و مسایل مهم و جزیی مدارا و چشم پوشی داشت.(فصلت، آیات 33 و 34)
باید توجه داشت که مدارا و آسانگیری نباید به گونهای انجام شود که دیگران را تجری بخشد و جرات دهد تا گام به گام به اصول نزدیک شوند و به آن خدشه کنند؛ از همین رو خدا به پیامبر(ص) میفرماید که دشمن ممکن است تا زمانی که شما را از اصول اساسی بیرون نبرد، دست از فعالیت و تخریب برندارد و عقبنشینی شما میتواند موجب تجری آنان شود.(بقره، آیه 120)
علی خانزادی