kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۲۱۰۴
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۴۰۰ - ۲۲:۵۸
مروری بر واکنش‌ها به تهدید یک کارگردان

لاف‌‌کــاری در باشـــگاه مبتذل‌سازان!

 

حسین کارگر
اظهارات کارگردان سریال «زخم کاری» درباره سانسور صحنه‌های غیراخلاقی این سریال، واکنش‌هایی در پی داشته است. محمدحسین مهدویان،در اعتراض به آنچه سانسور این سریال خوانده، یادداشتی نوشته که در بخشی از آن، آورده است: «شنیده‌اید که چند پلتفرم بزرگ بین‌المللی از جمله نت‌فلیکس برای سرمایه‌گذاری روی طرح‌ها و ایده‌های فیلمسازان ایرانی ابراز تمایل کرده‌اند؟ تردید نکنید که به زودی زود پلتفرم‌های خارجی، مقصد هنرمندان خلاق ایرانی خواهند شد و نخبه‌های فرهنگی ما هم مثل نخبه‌های علمی و اقتصادی عرصه را خالی خواهند کرد.» مطلبی که یک لاف بزرگ برای تهدید درمقابل نظارت و ممیزی به حساب آمده است. چنانکه روزنامه «وطن امروز» گزارشی منتشر کرد و تیتر کنایه آمیز «لاف کاری» را درباره این تهدید به کار برد.
امیر ابیلی، نیز در خبرگزاری مهر نوشت: «تهدید مهم‌ترین ابزار فیلمساز ایرانی برای باج گرفتن از مدیر و فرار از پاسخگویی در مقابل سرمایه‌گذار است. تهدید مدیران تلویزیون به رفتن به وی‌اودی‌ها، تهدید مدیران فرهنگی دولت به رفتن به شبکه‌های ماهواره‌ای و حالا ظاهراً تهدید به رفتن به نتفلیکس! تهدیدهایی که عموماً هم جواب گرفته و باعث عقب‌نشینی مدیران فرهنگی می‌شود و حالا تبدیل به راهی مطمئن برای باج‌خواهی شده است.نه فقط کسانی که از نزدیک فضای ساخت فیلم و سریال در ایران را درک کرده‌اند، بلکه حتی ناظران پیگیر اخبار فرهنگی نیز به خوبی می‌توانند مضحک بودن خبر همکاری فیلمسازان ایرانی و نتفلیکس-مهم‌ترین شبکه استریم فیلم و سریال در دنیا- را درک کنند».
در ادامه این یادداشت آمده است: «برای اثبات شکست چنین توهمی هم البته مثال‌های فراوانی هست. هنوز مدت زیادی از جنجال پروژه «مست عشق» حسن فتحی نگذشته است. فتحی یکی از تربیت‌شدگان ساختار تولیدی ایرانی است. تازه بسیار حرفه‌ای‌تر و باتجربه‌تر از امثال مهدویان. او سال‌ها برای تلویزیون سریال ساخته بود و حتی در شرایط سخت تولید تلویزیونی نیز به خوبی عمل کرده بود، با این حال با ساختار کمی حرفه‌ای‌تر ترکیه به چنان مشکلاتی برخورد که جنجالش تا مدت‌ها ادامه داشت. در همان پروژه مشکل طرف ترک چه بود؟ اینکه فیلمساز ایرانی بی‌هیچ منطق حرفه‌ای چندین برابر نیاز یک فیلم سینمایی را ضبط کرده است. در مقابل مخارج کار هیچ پاسخگویی و تبعیتی ندارد و تن به هیچ نظمی در تولید نمی‌دهد. در مقابل پاسخ طرف ایرانی چه بود؟ «تهدید» به اینکه آنها شأن مولانا را رعایت نکرده‌اند و باید پاسخگو باشند! بگذریم از سینماگران دیگری که آنها هم به ترکیه کوچ کردند تا با یک شبکه ایرانی همکاری کنند و پس از مدتی سرافکنده بازگشتند.به این دقت کنیم که حتی اصغر فرهادی؛ به عنوان حرفه‌ای‌ترین فیلمساز ایرانی در فضای بین‌الملل و نزدیک‌ترین سینماگر ایرانی به فرم قصه‌گویی آمریکایی، نیز پس از چندین تجربه خارج از ایران همچنان مشغول همکاری با کمپانی‌های درجه دوی اروپایی است و نتوانسته است تن به همکاری با یک کمپانی بزرگ آمریکایی دهد و همچنان موفق‌ترین فیلمهایش همان‌هایی است که در ایران ساخته است. البته فیلمسازان دیگری از جمله بهمن قبادی و امیر نادری و عبدالرضا کاهانی و.... هم بودند که همگی در ایران از اعتبار بالایی برخوردار بودند و خارج از ایران هیچ دستاوردی نداشتند.مسئله صرفاً هم تن دادن به فرایند دقیق تولید استودیویی هالیوودی نیست. بلکه قبل از آن دانش فیلم‌سازی هم هست. اساساً بهترین سریال تولید ایران نیز- چه تلویزیون چه شبکه خانگی- بسیار ضعیف‌تر از تولیدات معمولی و ضعیف نتفلکیس است. «قورباغه» هومن سیدی به عنوان استانداردترین سریال این سال‌های ایران-صرفا از حیث تکنیک و کارگردانی- خودش یک کلاژ و کپی دست چندم از آثار غربی است، که در زمان پخش و پیش از آن نیز شنیده‌هایی از تلاش برای فروش رایت به نتفلکیس یا شعب آن در آسیای شرقی وجود داشت که ظاهراً به جایی نرسید. محمدحسین مهدویان اساساً تربیت‌شده بودجه‌های حاکمیتی است و اگر سال‌ها با سرمایه نهادهای حاکمیتی مشق و تجربه نمی‌کرد هرگز در سینمای ایران چنین جایگاهی نمی‌یافت. او می‌تواند خیالش راحت باشد که بدون پول بی‌حساب ایران، که نیازی به بازگشت توسط مخاطب عمومی ندارد، جای دیگری نمی‌تواند فیلمسازی را ادامه دهد. و به احتمال زیاد در نتفلکیس با دیدن نمونه آثارش؛ از جمله «زخم کاری»، پیش از امضای قرارداد همکاری ابتدا او را به کلاس‌های اصول کارگردانی هدایت خواهند کرد. او همچنان در اصول کلی دکوپاژ از مشکلاتی جدی رنج می‌برد و با فاصله گرفتن از فرم مستندش این مشکلات بیشتر هم به چشم می‌آیند. کارگردانی که به دلیل کم بودن پلان‌هایش نمی‌تواند ریتم درستی در روایت ایجاد کند، کارگردانی اکثر دقایق اثرش را با موسیقی پرحجم پُر می‌کند تا تعلیق ایجاد کند و کارگردانی که برای دیده شدن اثرش روی عبور از خط قرمزهای اخلاقی حساب کرده تا داستان اثرش، به نظر می‌رسد صحبت از نتفلیکس کمی برایش زود باشد.»
دکتر امیررضا مافی، منتقد سینما نیز در گفت وگو با روزنامه قدس گفته است: «عجیب است، آنچه در این سریال می‌بینیم شکستن واضح مرزهای اخلاقی است. من مخالف سانسور هستم ولی اینکه مهدویان چنین ادعایی را بکند، مثل این می‌ماند که منِ نوعی از یک امتیازی بهره‌مند باشم و بعدها علیه همان کسانی که مرا از آن امتیاز بهره‌مند کرده‌اند، شورش کنم. مسئله دیگر اینکه کارگردانی سریال، بد است. با وجود اینکه مهدویان، کارگردان خوبی محسوب می‌شود، اما این سریال نشان می‌دهد مهدویان فضاهای مدرن را به خوبی نمی‌تواند به تصویر بکشد. در فیلم «لاتاری» و سریال «زخم کاری» بی‌تسلطی کارگردان بر روایت تصویری عصر مدرن و جهان امروز مشهود است. مهدویان سعی کرده از تکنیک‌هایی استفاده کند، مکث‌هایی داشته باشد، با هماهنگی تدوینگرش لبه سکانس‌ها را ببرد و با پرش سکانس‌ها، حس اضطراب را منتقل کند، ولی این‌ها درنیامده است. این فیلمساز هرچقدر در روایت گذشته و دهه ۶۰، مسلط نشان داده که در «ماجرای نیمروز ۱ و ۲» و «درخت گردو» شاهد آن بودیم، ولی در روایت مدرن، زبان الکنی دارد. این نقص و بی‌تسلطی هم در زخم‌کاری و هم در لاتاری مشهود است، در حالی‌که او در «درخت گردو» نشان می‌دهد کارگردان خوبی است.»