آمریکا به دنبال توطئه جدید در افغانستان برای بیثباتی بیشتر است
نشست تخصصی و تحلیلی با عنوان «خیزش مجدد طالبان؛ افق و تاثیرات سیاسی-امنیتی آن برای ما» دیروز دوشنبه، 14 تیرماه 1400، در موسسه اندیشه سازان نور در تهران برگزار شد.این نشست به تحولات اخیر در افغانستان و قدرتگیری مجدد طالبان پرداخت و در آن کارشناسان مسائل منطقه دیدگاههای خود در این ارتباط را عنوان کردند.
در ابتدای این نشست مسعود اسداللهی کارشناس مسائل بینالملل، به موضوع خروج آمریکا از افغانستان پرداخت و این خروج را بسیار بیسر وصدا و بدون پوشش رسانهای عنوان کرد که حتی رسانههای آمریکایی نیز موضوع و ابعاد خروج آمریکا از افغانستان را پوشش ندادند، چون خروج آمریکا از افغانستان به مانند خروج مفتضحانه آمریکا از ویتنام است.
اسداللهی شکست انگلیس در افغانستان را مقدمه فروپاشی امپراطوری بریتانیا دانست و افزود: باید توجه داشت شکست انگلیس در افغانستان مقدمه فروپاشی امپراطوری بریتانیا شد و به گفته بسیاری از تحلیلگران خروج شوروی از افغانستان فروپاشی شوروی را تسریع کرد و حال خروج و شکست آمریکا از افغانستان مقدمه افول ابرقدرت آمریکا و ناتو است.
تحلیلگر منطقه بااشاره به حضور نظامی آمریکا در منطقه و افغانستان گفت: در عین حال حضور خود آمریکا نیز نتیجهای در افغانستان نداشت. چون آمریکاییها هرجا وارد میشوند، صرفا بهدنبال سیطره نظامی هستند و هزینه بسیاری نیز در این کشورها میکنند، اما این هزینهها برای پیشرفت آن جامعه نیست و برای نظامیگری است. ترامپ هم گفته بود که در عراق 7 تریلیون دلار هزینه کرد و اگر از این میزان کمی هم صرف رشد و توسعه در این کشورها میکردند، میتوانستند بسیاری از مسائل افغانستان را تغییر دهند که دیگر طالبان به قدرت برنگردند.
اسداللهی در ادامه افزود: در حال حاضر حتی هند هم نگران تحولات افغانستان است. با این حال تقویت افراط گرایی در افغانستان، به ضرر آمریکا و ناتو شد چون میتوان افراطگرایی را تولید کرد، اما آن را نمیتوان کنترل کرد. در عین حال هدف جمهوری اسلامی ایران جلوگیری از حضور بیگانگان در افغانستان بوده است و از پیش از انقلاب اسلامی به دلیل حضور بیگانگان مسابقه تسلیحاتی در خلیجفارس شروع شد و این موضوع باعث تنش زایی در منطقه شد.
آمریکا به اسم امنیت
وارد افغانستان شد
اما ملت افغان را آواره کرد
همچنین سعدالله زارعی، مدیر موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نور نیز در ارتباط با پیشروی فعلی طالبان در افغانستان گفت: مسئله پیشروی فعلی طالبان در افغانستان، موضوع جدیدی نیست و از 10 سال پیش به این سو پیشروی طالبان در افغانستان ادامه داشته که در برخی مناطق طالبان مسئولیت اداره را برعهده گرفته و در برخی دیگر دولت به صورت صوری هنوز کنترل دارد، اما کنترل واقعی در دست طالبان است، اما اتفاق اخیر آن است که آن بخشهایی که طالبان پیشروی کرده بود و مسئولیت اداره آن مناطق را برعهده نگرفته بود، حال مسئولیت آن را برعهده گرفته است و از سوی دیگر مناطق ازبک نشین و تاجیک نشین طی هفتههای اخیر مورد تعرض طالبان قرار گرفته است.
زارعی درباره وضعیت درگیریها در افغانستان گفت: از حدود 369 فرمانداری که افغانستان دارد، در حال حاضر 183 فرمانداری در اختیار طالبان است که حدود 50 درصد از فرمانداریها را شامل میشود و 136فرمانداری محل نزاع ارتش افغانستان و طالبان است و 23 درصد فرمانداریها نیز در اختیار کامل دولت کابل است و تحولات اخیر مربوط به 136 فرمانداری تحت نزاع میان طالبان و دولت کابل است که 27 درصد فرمانداریها را تشکیل میدهد.
وی درباره درگیریهای طائفهای در افغانستان هشدار داد و تاکید کرد: موضوع خطرناک فعلی در افغانستان، اقدامات طالبان در مناطق ازبکنشین و تاجیک نشین است و این اقدامات باعث میشود که این تحولات نوعی درگیری طایفهای را باعث شود. در واقع درگیریهایی که تاکنون در مناطق پشتون نشین میان دولت و طالبان بود، حال در مناطق شمالی تاجیک نشین و ازبکنشین به درگیری قومی و طایفهای میان پشتون و ازبک و پشتون تاجیک منجر خواهد شد و این شرایط به عمق فاجعه خواهد افزود و تعداد تلفات را بالا خواهد برد و مداخلات بیرونی را باعث خواهد شد، چون کشورهای اطراف نمیتوانند در ارتباط با این تحولات بیطرف باشند و یا سکوت کنند و به عنوان نمونه ایران نمیتواند نسبت به سرنوشت شیعیان بیتفاوت باشد، همان گونه که ترکیه نسبت به ازبکها و یا تاجیکستان نسبت به وضعیت تاجیکها نمیتواند بیتفاوت باشد.
ایران همواره از گفتوگو
میان اقوام افغانستان حمایت میکند
زارعی در ادامه افزود: طالبان چون احساس میکنند که تنها معارض تشکیل یک دولت پشتون و امارت اسلامی، مناطق شمالی است، لذا با جبهه شمال درگیر شده تا با سیطره کامل امارت اسلامی خود را محقق کند که این موضوع از نظر ایران پذیرفته نیست، چون تهران استفاده از زور را نمیپذیرد و همواره از گفتوگو و توافق میان اقوام افغانستان حمایت کرده است و یک گروه خاص قومی نمیتواند قانون اساسی محوری در افغانستان را پس بزند و قانون قوم مدار مورد نظر خود را به افغانستان تحمیل کند، چون این موضوع باعث بحران انسانی در افغانستان خواهد شد.
لذا موضع جمهوری اسلامی ایران این است که میبایست نزاع و جنگ در افغانستان کنار زده شود و برمبنای گفتوگوی بین الافغانی از طریق مذاکرات فراگیر میان تمام طرفها و طیفها همه اقوام مسائل بررسی شود و البته جزئی از این گفتوگو نیز خود طالبان و قوم پشتون خواهند بود و ایران معتقد است که همان گونه که پشتونها سهم عمده در دولت افغانستان داشتهاند و با وجود اینکه این قوم اکثریت مطلق را در افغانستان ندارند، اما این حق را دارند که در آینده تحولات افغانستان ایفای نقش کنند، اما این حق را ندارند که با زبان زور و نظامیگری تحولات افغانستان را رقم بزند.
آمریکا در حالی که به اسم امنیت وارد افغانستان شد، اما در شرایطی در حال ترک افغانستان است که این کشور درگیر جنگ داخلی و آشوب است و سؤال این است که چرا آمریکا در حالی افغانستان را ترک میکند که افغانستان دچار بحران و درگیری داخلی است؟ آیا این موضوع به دلیل ناتوانی از حضور در افغانستان است یا این خروج مقدمه یک توطئه جدید در افغانستان است؟ آیا آمریکا قرار است نقش خود را به نیروهای نیابتی واگذار کند و این کشور را دچار تنش دوچندان کنند و افغانستان را تبدیل به سوریه دوم کنند؟ آیا خروج آمریکا از افغانستان مقدمه یک برنامه ضدثبات در افغانستان نیست؟
بسیاری معتقدند که آمریکا با خروج خود از افغانستان به دنبال آن است که این کشور آسیب بیشتری متحمل شود و مسئله بعد این است که نقش سازمان ملل در حال حاضر در تحولات افغانستان چیست؟ و آیا سکوت سازمان ملل به معنای یک توطئه جدید علیه افغانستان نیست؟ عدم ایفای نقش سازمان ملل آیا به معنی این است که افغانستان قرار است دچار یک توطئه شود؟