اهدای خـون و تداوم زندگی در سایهسار ایثار شهروندان
گالیا توانگر
پیشرفت عمل جراحی، توسعه درمان سرطان و ارتقای جایگاه ایران در درمان بیماریهای خونی مثل تالاسمی نیاز به خون را بیش از گذشته کرده است. مهمترین مایع حیاتی خون است و بسیاری از عملهای جراحی، آسیبدیدگان تصادفات جادهای و دیگر بیماران، با اهدای خون به زندگی بازمیگردند. اهداکنندگان خون در طول عمر خود میتوانند دهها همنوع را نجات دهند و انتظار این است که جوانان حضور فعالتری در مراکز اهدای خون داشته باشند و لذتبخشش و این کار خوب را تجربه کنند.
اما شرایط اهدای خون کداماند؟ حداقل سن 18 سال تمام و حداکثر 60 سال (اهداکنندگان مستمر تا 65) حداقل وزن 50 کیلوگرم. فواصل اهدا خون هر 8 هفته یکبار مشروط به آنکه تعداد دفعات آن در طول یک سال برای آقایان از 4 بار و برای خانمها از 3 بار تجاوز نکنند. همراه داشتن اصل کارت شناسایی (شناسنامه، گواهینامه، گذرنامه و برای اهداکنندگان بار اول کارت ملی الزامی میباشد.) در صورت وجود سابقه موارد زیر حتماً پزشک انتقال خون را در جریان قرار دهید: آلرژیها: تب یونجه و... مصرف دارو، سابقه بیماریهای قلبی و عروقی، ریوی، کلیوی، کبدی، سابقه تزریق خون و فرآوردههای آن، سابقه غش، صرع، تشنج، سابقه اعتیاد به مواد مخدر تزریقی، سابقه اعمال جراحی، سابقه رفتارهای پرخطر، سابقه خالکوبی، حجامت، تاتو، سابقه زردی یا یرقان در خود و خانواده، مسافرت به مناطق آندمیک مالاریا.
همراهی یک غریبه آشنا
سید حامد طباطبایی رفیعی یک شهروند تهرانی با ورق زدن خاطرات ذهنیاش- درباره دریافت خون- برایمان تعریف میکند: «هشت سال پیش پدرم بیمار شد؛ نوعی سرطان. هر روز گلبولهای قرمز خونش کم میشد و پلاسمای خونش زیاد. خیلی زود لاغر شد. رنگ و رویش پرید و از پا افتاد. برای اینکه چند روز بیشتر کنارمان بماند باید خون میگرفت. بهخاطر حال و روزش نمیتوانستیم به بیمارستان منتقلش کنیم و این کار باید در خانه انجام میشد. میدانستم نمیشود خون را از بیمارستان خارج کرد، چون علاوهبر اینکه باید گروه خونیِ دهنده و گیرنده یکسان باشد به آزمایشهای اولیه ویژهای نیاز است تا خون دریافتی برای بیمار مشکلی ایجاد نکند؛ همچنین باید تزریق خون در بیمارستان و زیر نظر پزشک انجام شود.»
وی ادامه میدهد: «مجبور شدم نمونه خون پدرم را برای آزمایش به آزمایشگاه بیمارستان ببرم. پیش مسئول آزمایشگاه رفتم و از وضعیت پدرم برایش توضیح دادم. با خوشرویی از بیماری پدرم پرسید. میدانست کاهش گلبولهای قرمز و افزایش پلاسما به چه معناست، برای آزمایش چند دقیقه زمان لازم بود. وانمود کردم تا جواب آماده میشود به بخش میروم. برای تزریق خون باید مسئولِ بخشِ بستری، خودش خون را از آزمایشگاه دریافت میکرد. برای همین مجبور شدم باز هم برایشان مفصل توضیح دهم. مسئول بخش به من گفت: «خودم بیام خون را از شما بگیرم.»
به جواب آزمایش نگاهی کرد. چشمهایش را بست. خون را داخل بستهای گذاشت و بدون اینکه به من نگاه کند پرسید: «در ماشینت فلاسک داری؟»
با صدایی که خیلی میلرزید گفتم: «دارم.»
ادامه داد: «حتماً در خانه کپسول اکسیژن داشته باشید و از یک پزشک یا پرستار با تجربه کمک بگیرید.»
زبانم بند آمده بود. مهربان بود و بهخاطر لطفی که به من کرده بود خود را مدیون او میدانستم. سرم پایین بود. با همان لرزشی که در صدایم بود، تشکر کردم. برای اینکه هنگام خروج مشکلی ایجاد نشود مرا به در خروجی مخصوصی راهنمایی کرد. خون را داخل فلاسک گذاشتم. با تلفن همراهِ یکی از دوستان با تجربهی کادر درمان تماس گرفتم و نیم ساعت بعد با رعایت کلیه شرایط بیمارستانی خون در رگهای پدرم به جریان درآمد.»
این شهروند در پایان تجربهاش که با ما به اشتراک گذاشته با لبخند میگوید: «رنگ بهصورت پدرم برگشته بود. تا چند روز بهتر نفس میکشید. چشمهایش بیشتر باز میشد. صدایش را بیشتر میشنیدیم. حال من، خواهرها و برادرهایم بهتر بود و همگی دعاگوی مسئول آزمایشگاه و اهداکننده خونی بودیم که برای چند روزبه همه ما زندگی بخشیده بود.
چقدر خوب میشود آدمها یکدیگر را بفهمند. دست هم را بگیرند و به هم، حتی برای چند روز هم که شده، زندگی ببخشند و درس مهربانی بیاموزند. چند سالی میشود من هم سالی دو یا سه بار خون میدهم تا شاید پدری، مادری و یا حتی فرزندی برای چند روز هم که شده بیشتر نفس بکشد. بیشتر زندگی کند. و اینهمه را از یک "غریبِ آشنا" دارم!»
ثوابی بزرگ در پرتوی زندگی بخشی
پروفسور اردشیر قوام زاده رئیسانجمن پیوند سلولهای بنیادی خونساز با بیان اینکه 450 فوقتخصص خون و سرطانشناسی در ایران در حال ارائه خدمت به بیماران هستند، میگوید: «اگرچه با افتخار از حضور این تعداد پزشک یاد میکنم، اما یادآور میشوم که تپش قلبها با وجود خون است که تداوم مییابد.»
وی از سال 1369 بهعنوان سالی که نخستین پیوند سلولهای بنیادی در ایران انجام شد، یاد کرده و اظهار میکند: «پیوند مغز استخوان بدون وجود خون و پلاکت در دسترس تقریباً غیرممکن است.»
پروفسور قوام زاده تصریح میکند: «ایران دومین کشور از لحاظ تعداد پیوند سلولهای بنیادی خونساز در جمعیت بیماران تالاسمی است و این مهم بدون فداکاری اهداکنندگان خون سالم غیر قابل انجام بود و به دلیل از خودگذشتگی اهداکنندگان خون است که بسیاری از این بیماران هماکنون در قید حیات هستند و به زندگی بازگشتهاند.»
دکتر محسن نفر، فوقتخصص نفرولوژی و رئیسانجمن کلیوی ایران میگوید: « ارزش بالایی در کار انسان دوستانه اهداکنندگان خون وجود دارد. بیماران کلیوی بزرگترین مشکلشان کمخونی است و علیرغم وجود داروهایی برای جبران این مشکل، اما برخی اوقات نیاز خیلی شدید به تزریق خون دارند و یکی از نیازهای جدی این بیماران، فرآوردههای خون همچون پلاکت و پلاسما است که توسط اهداکنندگان عزیز اهدا میشود.»
وی در ادامه میافزاید: « آلبومین یکی از نیازهای این بیماران است که مشتق از فرآوردههای خون است و فاقد جایگزین بودن این محصولات حیاتبخش نشان میدهد که چه ارزش بالایی در کار انساندوستانه اهداکنندگان خون وجود دارد.»
ترس کاذب بهبودیافتگان کرونا
از اهدای پلاسما
اهدای پلاسمای بهبودیافتگان، راهی برای درمان بیماران کرونایی است، اما چرا تنها یک درصد بهبودیافتگان از کرونا، پلاسما اهدا میکنند؟ پلاسمای خون بهبودیافتگان ویروس کووید ۱۹ این قابلیت را دارد تا بعد از ۲۸ روز پس از بهبودی مبتلایان، با انتقال به مبتلایان جدید به روند بهبودی بیماران کمک و خطر از دستدادن عزیزانمان کم شود. اطلاعرسانی کم، نداشتن شناخت کافی مردم و مبتلایان به اهمیت اهدای پلاسما و خود پلاسما، کمکاری رسانههایی که پخش سراسری داشته و مخاطب میلیونی دارند (رادیو و تلویزیون)، ترس شهروندان از ابتلای مجدد به کووید ۱۹، کم بودن مراکز دریافت پلاسما (در تهران فقط ۴ مرکز در زمینه دریافت پلاسمای خون فعال هستند) و همه اینها تنها معدود نکاتی است که موجب شده تا کمی بیشتر از «یک درصد» از بهبودیافتگان به کرونا برای اهدای پلاسمای خونشان به مراکز اهدا مراجعه کنند.
دکتر پیمان عشقی مدیرعامل سازمان انتقال خون ایران توضیح میدهد: «پلاسما درمانی به طور تقریبی ۵۰ درصد مرگ ومیر را کاهش میدهد. تنها مشکل مهمی که داریم این است که بهبودیافتگان از کرونا به دعوت ما آن پاسخی را که باید دهند، نمیدهند. ما باید این ترس کاذب را از میان برداریم. کسی که ۱ ماه از بهبودش گذشته باشد کاملاً سالم تلقی میشود و بر اساس استانداردهای جهانی میتواند حتی خون اهدا کند یا سرکار برگردد.»
مریم بهمنیار پزشک معالج بخش پلاسما درمانی بیمارستان بقیهًْالله میگوید: « فرد بهبودیافته میتواند تنها با اهدای ۵۰۰ سیسی از پلاسمای خونش جان یک نفر را نجات
دهد. اهدای پلاسما هم مانند اهدای خون رایگان است، اما یک هزینه مختصری من باب ایابوذهاب به افرادی که برای اهدای پلاسما آمدهاند،
تعلق میگیرد.»
گسترش فرهنگ اهدای خون
در بین جوانان و بانوان
۶۰ درصد اهداکنندگان خون در کشور افرادی هستند که به طور مستمر در سال خون اهدا میکنند. افرادی که بیش از دو بار اهدای خون انجام میدهند را اهداکنندگان مستمر میدانیم که متأسفانه جمعیت این عزیزان رو به مسن شدن است. انتظار ما این است که دانشجویان، جوانان و بانوان نیز بیش از گذشته به این کار خیرخواهانه و عامالمنفعه بپیوندند و از باورهای غلط در زمینه اهدای خون فاصله بگیرند.
دکتر سیما سادات لاری معاون فرهنگی و دانشجویی و سخنگوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور ضمن بیان مطالب بالا میگوید: «اهدای خون نباید بهصورت هیجانی و نقطهای باشد بلکه باید این فرهنگ در کشور به طور مستمر ترویج شود و خوشبختانه جامعه و جوانان و دانشجویان در این زمینه پیشقدم بوده و همواره داوطلب فعالیتهای خیرخواهانه هستند. به دلیل شیوع کرونا ذخایر خون کاهش پیدا کرده است اما تلاش ما این است که این فرهنگ را نهادینه کنیم تا ارزش اهدای خون در جامعه دانسته شود.»
پیمان عشقی مدیرعامل سازمان انتقال خون ایران در صحبتهای کوتاهی در جمع دانشجویان و مسئولان دانشگاههای علوم پزشکی و وزارت بهداشت عنوان میکند: « شیوع کرونا در تمام دنیا بحرانی را آفرید که با تمام بحرانهای دیگر در جامعه متفاوت بود. این بحران در زمینه اهدای خون در تمام دنیا تأثیر گذاشت. در روزهای اول شیوع کرونا در جهان، اهدای خون تا حدود ۷۰ درصد کاهش پیدا کرد، در ایران نیز با کاهش ۳۰ درصدی همراه بودیم، اما بار دیگر این اقدام خیر خواهانه ازسرگرفته شد.
در حال حاضر اهدای خون در کشور ما نسبت به شرایط عادی حدود ۸ درصد کم شده است که نسبت به کشورهای منطقه وضعیت بسیار خوبی داریم؛ چرا که در ایام شیوع کرونا اهدای خون در کشورهای منطقه بین ۲۰ تا ۳۰درصد کاهش پیدا کرد.»