نگاهی به ماهیت سینمای ایران پیش از سال 1357 (بخش هشتم)
ناقوس مرگ و نفرین
پژمان کریمی
دکتر اسماعیل حریرفروش مشهور به کوشان، دوستی داشت با نام فرخ غفاری! اگر کوشان تهیهکننده و کارگردان همراه و همدل با رژیم پهلوی و مجری سیاستهای فرهنگی دربار به شمار میآمد، فرخ غفاری نخست، یکی از سیاستگذاران حوزه فرهنگ رژیم و سپس یک فیلمساز و منتقد سینمایی قلمداد میشود.
فرخ غفاری صاحب استودیو جهاننما، نه به دلیل ساخت فیلمهای ضعیف مانند «عروس کدومه» ]با سناریوی نوشته احمد شاملو شاعر و جاسوس نازیها در ایران[ یا «جنوب شهر» و یا «شب قوزی» و... بلکه به دو دلیل شهرت یافت:
یک- تصدی معاونت رادیو و تلویزیون ملی ایران
دو- گردانندگی جشن هنر شیراز
فرخ غفاری بواسطه شغل پدر- وزیر مختار ایران در بلژیک- با سیاست بیگانه نبود. او با سیاستمداران و دربار ارتباطات خوبی داشت.
در سال 1334 او فیلم« بنبست» را با همکاری «فریدون هویدا»ی بهائی کارگردانی کرد. در سال 1345 با سفارش «فرح دیبا» همسر محمدرضا پهلوی، به رضا قطبی پسر دایی فرح و رئیس رادیو و تلویزیون ملی برای تصدی مقام معاونت معرفی شد.
برنامهها و فیلم و سریالهای رادیو و تلویزیون ملی ایران که کوچک ترین همپوشانی با آموزههای دین اسلام نداشت، در واقع کارنامه عملکرد گردانندگان اصلی آن مانند فرخ غفاری است! اما اوج شهرت غفاری هنگامی است که در سال 1346 مسئولیت برپایی جشن هنر شیراز را برعهده میگیرد. برنامههایی که از یک سو با آموزههای دین اسلام مغایر بود و از دیگر سو اباحهگری و پرده دری را با بهره از ابزار هنرهای نمایشی اشاعه میداد.
اشاره به اجرای نمایش «خوک، بچه، آتش» کافی است تا محتوای جشن هنر شیراز کاملا ارزیابی و درک شود.
این نمایش مستهجن که در سال 1356 در خیابان فردوسی شیراز اجرا شد. شامل صحنههایی بود که اعتراض علما و مردم شیراز را برانگیخت!
در کتاب «نیمه پنهان» جلد هفتم که بدست دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان منتشر شده است ضمن بیان مطالب بالا، به صورت مفصل، خدمات فرخ غفاری به دربار پهلوی وتلاش وی برای گسترش فرهنگ غربی از راه نمایش فیلمهای غربی در سینه کلوپ ایران و آرشیو فیلم [که پس از انقلاب 57 به فیلم خانه ملی ایران تغییر نام داد] شرح داده شده است! نیمه پنهان همچنین به نقش غفاری در راهیابی ناصر تقوایی، لیلی گلستان، یدالله رویایی، پرویز صیاد، پرویز کاردان، و هژیر داریوش به تلویزیون اشاره کرده است!
میتوان گفت فرخ غفاری به سهم خود راه را بر ای اشاعه اباحهگری در سینما وتلویزیون ملی ایران به عنوان مانع بزرگ انتشار فرهنگ اسلامی هموار کرد.
یک منتقد ضدانقلاب به نام «پرویز جاهد» در یکی از یادداشتهای خود به صراحت از غفاری به عنوان فردی تحت تاثیر جنبش چپ فرانسه، دارای گرایشهای مارکسیستی و فعال در نشریات وابسته به حزب توده البته با نام مستعار یاد میکند.از نوشته جاهد چنین برمیآید که غفاری نسبت به وضعیت سیاسی و فرهنگی رژیم پهلوی در مقام منتقد ایستاده بود و مثلا نسبت به موضوع اعمال ممیزی در سینما، اعتراض داشت.اما بنا به گفتهای، ایفای نقش منتقد، سرپوش گذاشتن بر ماهیت اصلی ونقش سیاسی مهرههای رژیم پهلوی قلمداد میشود.باید پرسید: چگونه میتوان باورکرد فردی منتقد دستگاه پهلوی، با دربار رابطه خوب خود را حفظ کند و به مدارج بالای فرهنگی در سایه همان دستگاه سیاسی، دست یابد؟!
در نیمه اول، دهه 80 سیمین]فاطمه[ معتمدآریا در پی ساخت مستندی درباره غفاری بود.آیا این مستند در صورت ساخته شدن، به ماهیت سیاسی-سینمایی کارنامه غفاری وخدمات وی به دستگاه پهلوی اشاره میشد؟
غفاری در سال 85 در سن 85 سالگی در پاریس درگذشت!