kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۹۷۱۵
تاریخ انتشار : ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۲:۱۴
بررسی قیام 15 خرداد؛ مبداء تحولات منتهی به انقلاب اسلامی- 21

جلوه‌های عداوت جبهه باطل با جبهه حق

 


نبی‌ستیزی
نخستین جلوة عداوت شیطان با اهل حق، «نبی ستیزی» است. او پس از سرپیچی و عصیان در برابر امر خداوند، و بیرون شدن از صف ملائك و مقربان، قسم یاد كرد كه یك دَم از دشمنی با انسان باز ننشیند و از پیش و پس و چپ و راست،1 برای آنان دام بگشاید و ایشان را در سركشی از امر حق، با خود همراه سازد.
او قَسَمی راست یاد كرده بود، و از همان دَم به وسوسة آدم و حوّا پرداخت، و باعث هبوط آنان شد. سپس نوبت به فرزندان آدم رسید. او توانست با فریبكاری‌هایش فرزندانِ غیر مُخلَصِ او را فریب دهد و از میان آنان پیروانی برای خود پرورش دهد كه همواره با دین خدا و اهل حق بستیزند و در زمین فساد كنند و خون بریزند.
خداوند نیز همواره پیامبرانی معصوم می‌فرستاد تا راه درستِ زیستن را به آدمیان نشان دهند. به این ترتیب «نبی‌ستیزی» از نخستین جلوه‌های «دین‌ستیزیِ» اهل باطل به شمار می‌آید. آشنایی بیشتر با هدف بعثت پیامبران، راه را برای شناختن بهتر این جلوه از دین ستیزی هموارتر می‌سازد.
اهداف و وظایف پیامبران
قرآن كریم، و همین‌طورمعصومان(علیهم‌السلام) اهداف گوناگونی برای بعثت پیامبران بر شمرده‌اند كه همة آنها را می‌توان ذیل عنوان جامع «هدایت انسان» گرد آورد. انبیای الهی آمدند تا مردم را با هدف خلقت شان یعنی پرستش خدا و دوری از طاغوت آشنا سازند: وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوت؛2 «ما در هر امّتی رسولی برانگیختیم كه خدای یكتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب كنید.»
همچنین پیامبران مأمور شدند تا فرزندان آدم را از ظلمات بیرون آورند و به نور الهی رهنمون شوند: الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَی صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِید؛3 «الر، این كتابی است كه بر تو نازل كردیم تا مردم را از تاریكی‌ها به سوی روشنایی، به فرمان پروردگار در آوری؛ به سوی راه [خدای] عزیز و حمید.»
رفع اختلاف از میان امّت‌ها نیز از جمله رسالت‌های پیغمبران است: لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ كَفَرُواْ أَنَّهُمْ كَانُواْ كَاذِبِین؛4 «هدف این است كه آنچه را در آن اختلاف داشتند برای آنان روشن سازد، و كسانی كه منكر شدند، بدانند كه دروغ می‌گفتند.»
رسولان همچنین آمدند تا مردم را پاك وپاكیزه كنند و به آنان كتاب و حكمت بیاموزند و آنچه نمی‌دانستند به ایشان یاد دهند: َمَا أَرْسَلْنَا فِیكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ یَتْلُو عَلَیْكُمْ آیَاتِنَا وَیُزَكِّیكُمْ وَیُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَیُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُون؛5 «همان‌طور كه در میان شما، فرستاده‌ای از خودتان روانه كردیم، [كه] آیات ما را بر شما می‌خواند، و شما را پاك می‌گرداند، و به شما كتاب و حكمت می‌آموزد، و آنچه نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد.»
یكی دیگر از منافع وجود انبیا این بود كه غیر از ابلاغِ اصل حكم به مردم، در زمینه مشاجرات میان آنان به قضاوت می‌نشستند و آن احكام را بر مصادیقش تطبیق می‌دادند: إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّه؛6 «ما این كتاب را به حق بر تو نازل كردیم تا به آنچه خداوند بر تو آموخته، در میان مردم داوری كنی.»
برخی انبیا مقامی بالاتر از قضاوت نیز داشته‌اند؛ یعنی رسماً رئیس‌حكومت و جامعه بوده‌اند و مردم می‌بایست از آنان اطاعت كنند. آیة 64 سوره نساء می‌فرماید: وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللّه؛ «هیچ پیامبری را نفرستادیم جز آنكه دیگران به امر خدا مطیع فرمان او شوند.»
بنابراین هر پیامبری، هر چه ادعا كند كه از جانب خداست و لازم است انجام شود، مردم باید بپذیرند.... اگر فرمود من به عنوان حاكم جمعیت تعیین شده‌ام تا در شئون سیاسی و تدبیر امور اجتماعی از من اطاعت كنید، مردم باید اطاعت كنند. 7
به این ترتیب رسولان الهی همواره كوشیده‌اند زمینه‌ای فراهم كنند كه بیشترین افراد، در بهترین حالت هدایت یابند و در پرتو آموزه‌های وحی به سوی خداوند حركت كنند و زندگی دینی را در عرصه حیات بشری تحقق بخشند.8 این‌چنین است كه غل و زنجیر از پای انسان‌ها گشوده می‌گردد و آنان رستگار می‌شوند: الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَ-ئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون؛9 «همانان كه از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده - كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته می‌یابند - پیروی می‌كنند،... و [همان پیامبری كه از دوش آنان] قید و بندهایی را كه برایشان بوده است بر می‌دارد. پس كسانی كه به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاری‌اش كردند و نوری را كه با او نازل شده است پیروی كردند، آنان همان رستگاران‌اند.»
تأمل در رسالت‌های مزبور و دیگر وظایف انبیا، و نیز بررسی مجاهدت‌های آنان در انجام مأموریت‌های الهی‌شان گواه آن است كه ایشان همگی كوشیدند تا اصلاحات و شایسته‌‌سازی‌هایی واقعی در جوامع صورت دهند: إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّه؛10 «من قصدی جز اصلاح [جامعه]،‌ تا آنجا كه بتوانم، ندارم، و توفیق من جز به [یاری] خدا نیست.»
 مهم‌ترین گام اصلاحی آنان نیز در هم شكستن ارزش‌های دروغین و بت‌های فرهنگیِ تراشیده شده در فكر و دلِ انسان‌ها، و پدید آوردن انقلابی فرهنگی در تمدن‌هاست. پیامبران می‌كوشیدند تا ارزش‌هایی نظیر مال و ثروت و فرزند و جاه و قدرت و شهرت را از میان بردارند و ارزش‌هایی حقیقی همچون تقوا، ایمان و عمل صالح را جای‌گزین آنها سازند،11 و آدمی را از پرستش غیر خداوند آزاد كنند.12
پانوشت‌ها:
1- قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِیمَ * ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِین؛  «](شیطان)] گفت: پس به سبب آنكه مرا به بیراهه افكندی، من هم برای [فریفتن] آنان، حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست. آن‌گاه از پیش روی و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپ شان بر آنها می‌تازم و بیشترشان را شكرگذار نخواهی یافت.» (عراف، 16 - 17.)
2- نحل (16)، 36.
3- ابراهیم (14)، 1.
4- نحل(16)، 39.
5- بقره (2)، 151.
6- نساء (4)، 105.
7- محمّدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن: راه و راهنماشناسی، ص 36 (با‌اندكی تلخیص.)
8- شوری (42)، 13.
9- اعراف (7)، 157.
10- هود(11)، 88.
11- حجرات (49)، 13؛ كهف (18)، 28؛ سبأ(34)، 428.
12- بقره (2)، 21؛ آل عمران(3)، 51؛ نحل (16)، 36.