کد خبر: ۳۲۳۳۸۹
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۷

بن‌بست خودساخته غربگرایان و فاکتور کردن نتایج اعتماد به آمریکا!



نشریات زنجیره‌ای پس از یک دوره فریب افکار عمومی با سراب مذاکره، اکنون نتایج همان رویکرد غلط را ابزار فشار بیشتر برای التهاب افکار عمومی و بن‌بست‌نمایی در کشور قرار داده‌اند!
دیروز در حالی که روزنامه آرمان ملی، تیتر یک خود را به عنوان «بلاتکلیفی اقتصاد بین تنش و تورم» اختصاص می‌داد، روزنامه اعتماد در سرمقاله‌ای با عنوان «تورم و تعلیق» به سیاه‌نمایی افق پیش‌رو پرداخت.
روزنامه آرمان ملی در تیتر اصلی خود می‌نویسد: «باقی‌ماندن در حالت نه جنگ و نه صلح، پس از گذر از جنگ دوازده روزه اسرائیل علیه ایران، رویکردی است که محرک قدرتمندی برای افزایش نااطمینانی به اقتصاد کشور محسوب می‌شود. از سوی دیگر، تداوم تنش‌ها موجب افزایش هزینه‌های دفاعی می‌شود که می‌تواند به بودجه‌های عمرانی و رفاهی تخصیص یابد و در نتیجه آن هر دولتی برای تامین اعتبارات در بخش اقتصادی با فشار بیشتری مواجه می‌شود.این امر به‌خصوص با تشدید اثرات روانی این حالت نه صلح، نه جنگ و پیامدهای رکود اقتصادی و چالش‌های معیشتی و... مردم را نیز در شرایط دشوار روانی، اقتصادی و اجتماعی قرار می‌دهد. 
قطعی برق  از همان زمان آغاز دولت چهاردهم  شروع شد و از همان ابتدا «اسب زین‌کرده» دولت سیزدهم را زیر سؤال برد و اندکی بعد هم با تشدید مسئله برنامه‌ریزی برای برق تابستان، معلوم شد که برنامه‌ریزی یا ذخیره‌سازی برای این مسئله صورت نگرفته بود. هنوز کمی بیشتر، پیش نرفته بودیم که طلیعه بحران آب و خشکسالی به عنوان یکی از کانون‌های فشار اقتصادی برای دولت خود را نشان داد. از سوی دیگر تورم مزمن حدود ۵۰درصدی، مانند خوره به جان درآمد مردم افتاده است... ایران در سال‌های اخیر شاهد زنجیره‌ای از بحران‌های داخلی و بین‌المللی و منطقه‌ای غیرقابل پیش‌بینی بوده که با تنش‌های ارزی، رکود جهانی و تغییرات اقلیمی همراه بوده است».
در همین حال، روزنامه اعتماد متعلق به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت، به جای پاسخگویی درباره عملکرد‌ها و وعده، لحنی مطالبه‌گرانه به خود گرفته و نوشته است: «آمار رسمی، وضعیت اقتصادی کشور را تورمی- رکودی نشان می‌دهد. برخلاف وضعیت‌های متعارف که یا رکود است یا تورم، در ایران و در شرایط کنونی با هر دو پدیده منفی مواجه شده‌ایم. رکود است، چون رشد اقتصادی نداریم. این رشد قبلاً در حدی بود که بتوان آن را مصداق رشد متعارف دانست. سال گذشته بیش از ۳درصد رشد داشتیم. هنگامی که رشد باشد، تورم قابل تحمل‌تر می‌شود. ولی اکنون به مرحله‌ای رسیده‌ایم که رشد اقتصادی در بهار سال جاری به حدود ۰٫۴- درصد رسیده است و در تابستان، منفی‌تر شده و برخی برآوردها آن را معادل ۱٫۳- درصد دانسته‌اند. تورم نیز تا پایان سال عدد ۵۰درصد را رد می‌کند و رکورد تورم سال ۱۳۷۴ را خواهد شکست... نه تورم و نه رکود در برابر مسئله مهم دیگر که چشم‌انداز به آینده باشد، اهمیت تعیین‌کننده‌ای ندارند. در واقع مسئله اصلی نگاه به آینده است. اگر امیدی به آن باشد، رکود و تورم هر چند سخت است، ولی می‌توان تحمل کرد، ولی هنگامی که چشم‌انداز نباشد، سختی تحمل رکود و تورم چند برابر می‌شود. مواضع اخیر مقامات کشور این پیام را مخابره می‌کند که گویی هیچ راهی برای برون‌رفت از وضع کنونی نداریم... مهم‌ترین مسئله کنونی ما نداشتن چشم‌انداز یا در وضعیت تعلیق قرار داشتن است».
درباره رویکرد القایی نشریات زنجیره‌ای که در روزنامه‌هایی مثل شرق و هم‌میهن نیز قابل رصد است، باید به این واقعیت اشاره کرد که بخش مهمی از چالش پدید آمد، حلول انحراف گفتمانی و رویکردی در برخی اجزای مهم دولت، متاثر از مشاوران نااهل و زاویه‌دار است. آنچه این ادعا را بیشتر اثبات می‌کند مقایسه تفاوت فاحش در عملکرد دو دولت روحانی و رئیسی است. که اولی موجب قراردادن کشور در وضعیت بن‌بست ذهنی، بهانه‌جویی و بی‌عملی برخی مدیران، منفی‌شدن رشد اقتصادی، کاهش شدید صادرات نفت، تورم 45‌درصدی، تعطیلی هشت‌هزار کارخانه، و خالی شدن خزانه ارزی و ریالی شد؛ و دومی، کشور را از وضعیت تعلیق و انفعال و تهدید‌پذیری در مقابل غرب عهدشکن/ زیاده‌خواه خارج کرد، صادرات نفت را دست‌کم سه برابر کرد، رشد اقتصادی را به پنج درصد رساند، هشت‌هزار کارخانه را احیا کرد و تورم را از 45‌درصد به 33‌درصد رساند. اما مشخصا در موضوع قطعی برق باید بر میراث دولت روحانی مبنی بر مخالفت با نیروگاه‌سازی و نسبت‌دادن آن به فشار مافیای نیروگاه‌سازی اشاره کرد.
نکته بعدی این است که عناصر سیاسی و مدیریتی غربگرا حتی پس از نابودی گزاره‌های اساسی و پاردایمی خود در زمینه مذاکره و اعتماد به آمریکا و اروپا، باز هم همان آدرس خسارتبار را می‌دهند. آنها با القای ضعف و ناتوانی و بیچاره‌نمایی که مشابهش را در دولت روحانی مرتکب شده‌اند، نقش مهمی در ایجاد بی‌ثباتی روانی و تردید و ترس و احساس تهدید ایفا می‌کنند و حال آن که صورت‌حساب فضاسازی‌های انتخاباتی و پسا‌انتخاباتی طی سال گذشته، همچنان بر گردن آنان سنگینی می‌کند.
این طیف لاابالی و مسئولیت‌ناشناس، هر‌چند نتیجه وعده‌های 200- 300 میلیارد دلاری برجامی را با کلاهبرداری اوباما و یاغی‌گری ترامپ دیدند، اما این‌بار مدعی شدند که مذاکره و توافق با ترامپ، هم سایه تهدید را از سر کشور دور کرده و هم 2500 میلیارد دلار سرمایه (ده برابر وعده‌های دروغین برجامی) را به ایران می‌آورد! حالا همان شبکه وقیح و بی‌عار، برای وضعیت اقتصادی و تورم و سایه تهدید نظامی اشک تمساح می‌ریزد.
وقیح‌تر اینکه به جای اعتراف به بن‌بست خودساخته و خیانت در حق ملت و دولت، چنین وانمود می‌کنند که کشور در بن‌بست است و حال آنکه اولا کشور، متجاوزان شرور را ادب کرد و قدرت مجازات سنگین‌تر را دارد، ثانیا با وجود تحریم‌های سنگین توانسته به صادرات نفت ادامه دهد، و ثالثا در دولت شهید رئیسی نشان داده که هیچ بن‌بستی پیش‌روی کشور نیست و با اراده و تدبیر و اهتمام می‌توان روندهای منفی را به روند‌های مثبت تبدیل کرد.