موجودات بیگناهی كه به بهانه نگهداری به بند كشيده ميشوند
عطيه مهرابي
نگهداری حیوانات خانگی یکی از معضلات غیرقابل انکار جوامع کنونی خصوصا جامعه ما به شمار ميروند. در اظهارنظر حول نگهداری این دسته از حیوانات که نوع سگ و گربه رایجترین آنها است، معمولا به قوانین و حقوق شهروندی، اخلاق حمایتگرا از حیوانات و نیز محدودیتهای دینی اشاره میشود اما مسئله حيوانات خانگي از ابعاد مختلفی اهمیت دارد که بدون تردید باید به همه آنها توجه کرد. همچنين، تردیدی نیست که در چارچوببندی حقوق و وظایف شهروندان در جوامع مختلف، تفاوت وجود دارد اما ابعادی چون اخلاق و محیط زیست جهانشمولند و ميتوانند مبناي قضاوت باشند. با اين حال، واقعيت نظرات موجود در اين است که هیچ کدام از صاحبان آنها، رویکرد اخلاقي، زيست محيطي و حتي در چارچوب جامعه ديني ايران را، صحيح و جامع درك نكردهاند. بنا بر اين نكات، در اين يادداشت به حيوانات «خانگي»، كوتاه و مختصر، از بعد زيستمحيطي، اخلاق انساني و نيز ديني كه اغلب و به اشتباه تنها به دايره پاكي و نجاست خلاصه ميشود، نگريسته شده است.
در اسلام، حق حیوانات جزئی از حقالله دانسته شده و درخصوص آن، عبارت ثواب و عقاب الهی به کار رفته است. امیرالمؤمنین، حضرت علی علیهالسلام در خطبه 176 نهجالبلاغه میفرماید:...«شما (مردم) حتی از خانهها و حیوانات نیز بازپرسی خواهید شد.». حق تغذیه، حق درمان، حق نظافت و بهداشت، حق احترام و امنیت از جمله حقوقی است که در اسلام، برای سایر گونهها در نظر گرفته شده است. البته بايد اشاره كرد كه منظور از اين حقوق، حقوقي برابر انسان نيست چرا كه ساختار فكري و نوع زندگي اين موجودات با انسانها تفاوت دارد و بنابراين، حقوق حيوانات، حقوقي طبيعي در جهت انجام رفتارهاي طبيعي آنهاست.
در راستای اکرام این حقوق، لعن، توهین و مثله کردن حیوانات به شدت مورد ممانعت قرار گرفتهاند. روایت است از امام سجاد (ع) که ایشان زدن حیوان را موجب قصاص برشمردهاند. همینطور، حضرت علی علیهالسلام، در دستور به کارگزاران خود، بر رعایت عدالت نسبت به حیوانات تأکید کرده و میفرمایند:...«میان شتر مادر و بچهاش جدایی نینداز و شتر مادر را آنقدر ندوش که برای بچهاش شیری نماند و اذیت شود». ظرافت توجه اسلام به حیوانات به حدی است که میبینیم پیامبر اسلام در عین سفارش به سوار شدن و حفظ سلامت چهارپایان، از اینکه آنها را کرسی خطابه و صحبت در کوچه و بازار کنند نهی کرده و تبیین میکنند: «چه بسا مرکوبی که از سوارش بهتر باشد و بیشتر از او خداوند تبارک و تعالی را یاد کند». حتی لعن و توهین به عنوان نوعی آزار روحی منکر شمرده شدهاند؛ در روایتی از امیرالمؤمنین در این خصوص میخوانیم «به صورت چهارپایان نزنید و آنها را لعن نکنید زیرا خداوند متعال شخصی را که چهارپایان را نفرین کند، لعن کرده است». اسلام همینطور، برای حیوان حق کامیابی قائل شده و غریزه جنسی حیوان را محترم میشمارد؛ چنانکه به حضرت نوح امر شد که از هر حیوانی، یک جفت (نر و ماده) سوار کشتی کند. در همین راستا برخی روایات عقیمسازی حیوان را معادل مثله کردن آن دانستهاند؛ مثلهای که در آیه 119 نساء یک عمل شیطانی قلمداد شده است.
اين حقوق محصور به نوع يا انواع خاصي از حيوانات نبوده و همه را دربر ميگيرد؛ اما در عين حال و در کنار تمام این موارد، درخصوص سگ، برداشت فقها از دین بر اساس ناپاکی او میباشد که این امر متمایز از بحث بهداشت میباشد؛ چیزی که با شستوشوی مداوم و واکسنهای مکرر از بین نمیرود. با این حال همچنان حقوق حیوان پابرجاست و حضور سگ و غذا دادن به گربه به نحوی که با محیط زندگی فرد در تماس نباشد و در محیطی چون حیاط و یا باغ باشد، مشکلی ندارد. از حضرت صادق(ع) به نقل از پیامبر (ص) روایت شده است كه «فرشتگان در خانهاي كه سگ باشد حضور پيدا نميكنند مگر آن كه آن سگ، نگهبان باشد». همينطور ايشان در جاي ديگري ميفرمايند: «نگاه مدار سگ شکاری را در خانه، مگر آنکه میان تو و او دری باشد که بر روی آن سگ بسته شود». بنابراين نگاه دين، نگاه با اكراه و يا ضديت نسبت به حيوانات از جمله سگ نيست و در عين توجه به مسئله پاكي و نجاست، احترام و رعايت حقوق همه حيوانات مورد تأكيد قرار گرفته است.
حیوانات خانگی در بحران زیست محیطی کنونی
نقش دارند
«استر وولفسون»، نويسنده مقاله، داستان كوتاه و كتابهايي است كه حول محور زندگي انسان در كنار ساير گونهها نوشته شدهاند. از جمله آثار او ميتوان به زندگي با پرندگان (2009) و چگونه با ساير گونهها زندگي ميكنيم (2020) اشاره كرد. اين نويسنده در مقالهاي با عنوان «تا سر حد مرگ دوستت دارم؛ چطور به حيوانات عزيزمان آسيب ميزنيم» در گاردين در 11 آگوست 2020 ميگويد: «داشتن حيوان خانگي را ديگر نميتوان به سادگي يك موضوع صرفا شخصي دانست؛ چرا كه دلالتهايي بسيار گستردهتر از حريم خصوصي و خانههايمان دارد».
آمار دقيقي از تعداد حيوانات خانگي در ايران و ميزان مصرف منابع و ايجاد آلودگي از سوي آنها موجود نيست تا بتوان بهتر قضاوت كرد و در محدوده ایران، علميتر و با عدد و رقم حرف زد، اما وولفسون اشاره ميكند كه يك مطالعه در سال 2017 اثر زيست محيطي حيوانات همدم انسان در آمريكا را مورد سنجش قرار داد با اين نتيجه كه سگ و گربهها مسئول 25 تا 30 درصد اثر زيست محيطي كل مصرف گوشت بودند؛ در عين حال سالانه 64 ميليون تن كربن دي اكسيد توليد كرده و 5.1 ميليون تن مدفوع داشتهاند كه برابر با ميزان مدفوع 90 ميليون انسان بوده است. اين مطالعه اين باور را رد ميكند كه غذاي حيوانات خانگي توليد ثانويه انسان است و عقيده دارد كه گوشت باكيفيتي به اين حيوانات داده ميشود. شايان توجه است كه با افزايش تعداد حيوانات خانگي، خريدهاي صاحبان آنها نيز بيشتر شده؛ از رختخوابهاي مجلل و ادكلنهايي براي رفع بوي طبيعي بدن اين موجودات تا داروهاي رواني براي درمان اضطراب و مشكلات رفتاري آنها. بنابراين ترديدي نيست كه نگهداري اين موجوات در سراسر جهان، نقش چشمگيري در بحران اكولوژيك كنوني ايفا ميكند.
اين حمايت از حيوانات نيست
از نظر اخلاقی، نميتوان از صنعتي كه به واسطه نگهداري اين حيوانات ايجاد شده چشمپوشي كرد؛ صنعتي از رنج و آسيب براي پرورش و تربيت اين حيوانات. مكانهايی كوچك و غيربهداشتي و افرادي كه بدون هيچ تخصصي خود را پرورشدهنده مينامند. «گري فرانسيون»، استاد حقوق دانشگاه راتگرز كه عقايدي راديكال در حوزه حيوانات خانگي دارد در مقالهاي بيان ميدارد كه «هرچند ما هيچكدام به بردگي گرفتن انسانها را نميپذيريم اما چنين چيزي به معناي عدم وجود بردهداري نيست. برده يعني موجودي از لحاظ اخلاقي بياهميت باشد؛ تمام علائق و منافع او را مالكش ارزشگذاري كند؛ مالكي كه ميتواند او را مثل عضوي از خانوادهاش محترم بدارد يا به شكلي وحشتناك با او رفتار كند».
شكي نيست كه يك حيوان خانگي اعم از انواع پرنده و سگ و گربه، بنابر سليقه و خواست صاحبش، از محيط زندگي و خانواده خود جدا ميشود، در يك چارچوب تحميلي جاي ميگيرد؛ بايد مؤدب باشد و از ارضاي نيازهايي طبيعي چون نياز جنسي محروم ميگردد؛ سركوب نيازهايي كه اسلام شديدا با آنها مخالفت ورزيده است. بايد لباس بپوشد و مدام دارو و واكسنهاي متعدد را تحمل كند؛ زيرا مالكش توان تحمل بيماري و يا بيحالي او را ندارد و ميخواهد «خودش و بچههايش» سالم باشند؛ مبنایی که بر اساس آن، در همان روزهاي اول كرونا، حيوانات خانگي زيادي در سكوت رها يا كشته شدند. اگر همسايهها به صداي حيوان معترض باشند، حتي پا به عمل حنجره نيز ميكشد. اين حيوانات خانگي زودتر از آنچه ميانگين عمر گونهشان دانسته ميشود، ميميرند و اندكي از عزاداري برايشان نميگذرد كه يكي ديگر جاي آنها را ميگيرد اما باز هم به عنوان يك برده و اسباب سرگرمي. اين مالكاني كه خود را حامي حيوانات و محيط زيست تلقي ميكنند، از آثار زيست محيطي و آلودگي حيوانات با صفت «خانگي» اطلاع ندارند و نميدانند اين خودخواهي و حتي گونهپرستي هم نيست چرا كه به قيمت بحرانزايي براي زمين تمام ميشود. البته باید توجه کرد که آسیبهای زیست محیطی این رفتار، از این آلودگیها فراتر است و به حوزه انقراض و دستکاریهای ژنتیکی حیوانات که به واسطه پرورش غیراصولی آنها اتفاق میافتد هم میکشد؛ عدهای که محبوبتر و جذابترند به دام صنعت کثیف حیوانات «خانگی» میافتند و آن گونههای دیگر، از حمایتهای مدنی و غیره دور میمانند. همچنین خوب است در اینجا متذکر شویم که هیچ نوعی از حیوانات در بحث حقوق حیوانی، بر نوع دیگر برتری ندارد؛ برای ظلم به حیوانات خانگی باید همان قدر دغدغه داشت که برای انقراض و زیستگاه جانوری چون یوز ایرانی وجود دارد.
هيچ كس حتي دين، با حمايت و مراقبت و رعايت عدالت به عنوان توجه به حقوقي چون تغذيه، امنيت، احترام، بهداشت و... مخالفتي ندارد اما بايد توجه كرد كه آيا اين به اصطلاح مراقبت، حمايت و احقاق حق، با چاشني منزجركننده عقيمسازي، هزاران داروي شيميايي، جداسازي حيوان از محيط زندگي و خانوادهاش و مرگ زودرس، جز مالك حيوان، حيوان را هم خوشحال ميكند؟ آيا اگر «به نظر من» خوشحال است، بايد دارو بخورد، بايد با من باشد، «به نظر او» هم چنين است؟ آیا واقعا این رفتارها، حمایت از حیوانات به معنای عام و عدالتاند یا توجه به عدهای «خاص» از حیوانات و خودخواهی؟ ما بايد ياد بگيریم كه گاه از پنجرهاي جز چشم خودمان، به دنيا و زندگي نگاه كنيم؛ همانطور که «پیتر سینگر» در کتاب آزادی حیوانات خود تصدیق میکند که «همه ما باید، به بازاندیشی در نگرشهایمان بپردازیم و آنها را از دید کسانی ببینیم که به سبب نگرشهای ما و اعمال ناشی از آن، رنج میبرند. نگرش ما به سایر گونهها شکلی از پیشداوری است که در مقایسه با پیشداوری نسبت به سایر نژادها و گروههای انسانی، کمتر قابل اعتراض نیست». با این همه، تردیدی نمیماند که همه حيوانات ارزشمندند، حقوقي طبيعي و ارزشي ذاتي دارند كه بيش از هر چيز مورد تأكيد دين است؛ ارزش و اهمیتی که با احساس «دلزدگی» یا «ترجیح» یک انسان از بین نمیرود.
چه خوب گفت سهراب در جواب اعتراض شاملو به شعر آب را گل نكنيد؛ «انساني كه نگران آب خوردن يك كبوتر نباشد، همان انسان به راحتي آدم ميكشد.» و من نيز امروز، در خصوص حيواناتي كه به بند خانگي بودن كشيده ميشوند، این سخن را این طور تعبیر میکنم: «انساني كه خود را مالك يك حيوان بداند و متوجه و نگران روزگار او به معناي واقعي نباشد، اين انسان، قطعا حامي حقوق حيوانات نيست و كسي هم كه از رعايت عدالت در حق حيوانات دور باشد، بدون شک، به حقوق بشر هم بياعتناست و نگران زندگي ساير ساکنان زمين هم نيست.»