kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۷۱۶۹
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۶
نگاهی به فیلم «یهودا و مسیح سیاه»

جاسوس تاریخ مصرف گذشته سرگرم می‌کند



فاطمه قاسم‌آبادی
فضای ضد نژادپرستی در آمریکا، از زمان قتل فجیع «جورج فلوید» به دست پلیس آمریکایی، به شدت اوج گرفته است. البته چندی پیش و به‌خاطر فشار بسیار زیاد رسانه‌ها، قاتل فلوید گناهکار شناخته شد ولی در این بین، از تقریبا یک سال پیش تا به حال، قتل‌های ناجوانمردانه رنگین‌پوستان در آمریکا، به دست پلیس و نژادپرستان، افزایش چشمگیری داشته است و به نوعی سیستم نژادپرست، با در پیش گرفتن این سیاست‌ها از مدت‌ها قبل، انتقام اجرای عدالت را در مورد فلوید، از دیگر همنوعانش گرفته و می‌گیرد....
هالیوود هم در یکی دو سال اخیر، با پرداختن به داستان‌هایی در مورد سیاه‌پوستان در طیف‌های مختلف، سعی کرده تا به اصطلاح سیاه‌پوستان را وارد میدان کند تا اذهان عمومی را آرام کند.
فیلم «یهودا و مسیح سیاه» به نویسندگی و کارگردانی «شاکا کینگ» محصول سال 2021 است که توانست جوایز بین‌المللی زیادی را از جمله جایزه اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد و بهترین آهنگ اورجینال را از آن خود کند. این فیلم روایت زندگی رهبران جنبش پلنگ سیاه را بازگو می‌کند.
داستان پلنگ‌های سیاه
داستان فیلم «یهودا و مسیح سیاه»، در مورد زندگی و مبارزات «فردریک آلن همپتون»، رئیس حزب پلنگ سیاه در «ایلینویز» است. همپتون که با سخنرانی‌های انقلابی خود سعی در بیداری همنوعان خود داشت، مدت‌ها زیر نظر سازمان FBI  بود و سرانجام پلیس با اجیر کردن یک محکوم سیاه پوست به نام «ویلیام اونیل» توانست جاسوسی را به حلقه نزدیکان همپتون وارد کند تا از حرکات جنبش مطلع شوند و در نهایت هم با خبرچینی اونیل، محل اختفای همپتون را پیداکردند و او و تعدادی از رهبران جنبش را در شبی هولناک، به رگبار بستند.
داستان در فیلم یهودا و مسیح سیاه بیشتر روی خیانت اونیل و چگونگی پیوستن او به اف‌بی‌آی برای خبرچینی مانور می‌دهد.
خطری که باید دفع می‌شد
در فیلم «یهودا و مسیح سیاه»، از همان ابتدای ماجرا مخاطبین می‌بینند که سفید‌پوستان، نگاه بسیار منفی نسبت به جنبش پلنگ سیاه دارند و طبق نظر افراد بلند پایه آمریکایی، پلنگ سیاه را بزرگ‌ترین خطر برای امنیت ملی آمریکا می‌دانستند، خطری که طبق گفته خودشان به مراتب بزرگ‌تر از روسیه و چین بود!
این نوع رویکرد داستان، کاملاً می‌خواهد به مخاطبینش نشان بدهد که وقتی مسائل امنیت ملی سفید‌پوستان در آمریکا مطرح باشد، جای هیچ‌گونه رحم و شفقتی باقی نمی‌ماند و در نهایت هم با کشته‌شدن یا بهتر بگوییم، سلاخی شدن همپتون و دوستانش، نشان می‌دهد که سفید‌پوستان تا چه اندازه در دفع خطرات دشمنان‌شان موفق هستند!
با خشونت تنها به خودتان ضرر می‌زنید!
در فیلم «یهودا و مسیح سیاه»، یکی از مهم‌ترین مسائلی که مطرح می‌شود، بی‌نتیجه بودن تفکرات انقلابی و ضد نژادپرستی است. در فیلم، کارگردان سعی دارد به مخاطب این مسئله را القا کند که هر چند مصالحه با دولت هیچ نتیجه‌ای برای سیاه‌پوستان ندارد و تنها انقلاب می‌تواند راه آزادی را در آمریکا برای آنها باز کند اما این مسئله تنها در صورت اتحاد کامل بین سیاه‌پوستان اتفاق می‌افتد که آن هم قرار نیست اتفاق بیوفتد... و به زبان ساده‌تر فیلم می‌خواهد بگوید که سفید‌پوستان با راه‌های مختلف اجازه این اتحاد را نمی‌دهند.
در «یهودا و مسیح سیاه»، مخاطبین تلاش‌های خالصانه‌ای را می‌بینند که در نهایت به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسند و فیلم سعی دارد به‌صورت سربسته به مخاطبینش نشان بدهد که انقلاب و برخورد خشن، که از قضا تنها راه باقیمانده برای سیاه‌پوستان آمریکاست، به هیچ وجه جواب نمی‌دهد.
این نوع رویکرد با توجه به شعله‌ور شدن آتش قیام و تظاهرات خیابانی در شهرهای مختلف آمریکا بر ضد نژادپرستی، به شدت جالب توجه است و نشان از دیدگاه‌های ‌هالیوودی دارد که همچنان باید در جهت منافع دولت نژادپرست این کشور، فیلمنامه‌هایش را تنظیم کند و به مخاطبینش بقبولاند که تلاش برای رسیدن به برابری و آزادی بی‌فایده است.
مهره سوخته خرج می‌شود
در فیلم «یهودا و مسیح سیاه»، مخاطب می‌بیند که مهم‌ترین عامل شکست جنبش پلنگ سیاه نه اعمال خشونت‌آمیز پلیس و مراجع قانونی و نه کارشکنی‌های دولت، که خیانت عده انگشت شماری از سیاه‌پوستان است.
البته که در هر جنبشی خیانت می‌تواند مشکلات زیادی را به‌وجود بیاورد و ضربات سختی بزند اما این مسئله که دیکتاتوری در آمریکا به قدری است که جای هیچ آزادی بیانی را برای مخالفین و معترضین به سیاست‌های دولت باقی نمی‌گذارد، هم قابل تأمل است.
اینکه رهبران جنبش پلنگ سیاه که بیشتر اقداماتشان صرف بالا بردن کیفیت زندگی روزمره سیاه‌پوستان از جمله تغذیه، آموزش و بهداشت کودکان سیاه‌پوست بود، تنها به‌خاطر مقابله با پلیس نژادپرست که دیگر همه دنیا میدانند چطور سیاه‌پوستان را قتل‌عام می‌کند، کشته می‌شوند، جای هیچ‌گونه سؤالی را برای مخاطبین آگاه در مورد آزادی بیان در آمریکا باقی نمی‌گذارد.
نکته مهم دیگر در فیلم «یهودا و مسیح سیاه» استفاده ابزاری از ویلیام اونیل است که در انتهای داستان نشان می‌دهند چگونه اف‌بی‌آی از او برای مقاصد شوم شان استفاده می‌کند و بعد از اینکه در ازای مبلغ حقیری او را به جاسوسی وادار می‌کند، با اطلاعاتش موفق به پیدا کردن مخفیگاه همپتون می‌شود و 20 سال بعد وقتی دوباره آتش شورش سیاه‌پوستان بالا می‌گیرد، برای گم کردن رد جنایت‌های خود، دوباره توپ را در زمین سیاه‌پوستان می‌اندازد و درست در روز 15‌ام ژانویه 1990 که روز مارتین لوتر هم بود، مستند «چشم به جایزه 2»، از شبکه PBS را پخش می‌کنند و در بخشی از آن بعد از افشای خیانت ویلیام اونیل، مصاحبه با اونیل از همه جا بی‌خبر را ضمیمه مستند کردند و اونیل که نمی‌دانست قرار است به‌عنوان آخرین خدمتش در این بازی خرج شود، سخنان زیادی را در مدح خدماتش بیان کرد. در بخشی از این مصاحبه اونیل گفته است:
«من هرگز جزو انقلابی‌های صندلی‌نشین نبودم و تلاشم را کردم... حالا هم ‌ترجیح می‌دهم تاریخ به جای من حرف بزند...»
عصر همان روز و درست بعد از پخش مستند رسوا‌کننده پی‌بی‌اس، ویلیام اونیل که دیگر هویتش به‌عنوان جاسوس اف‌بی‌آی، لو رفته بود، خودکشی کرد و به زندگی خود پایان داد.
اخبار خیانت اونیل و خودکشی او برای مدت زیادی توانست جامعه را سرگرم کند و سیاه‌پوستان آن دوره را از مطالبه حقوق برحقشان دور کند.
مجموعه سیاهپوستان آشنا
در فیلم «یهودا و مسیح سیاه»، «دنیل کالویا» و «کیت استنفیلد» در نقش‌های اصلی داستان ایفای نقش کردند. این دو بازیگر که قبلاً در فیلم معروف و جنجالی «برو بیرون» با هم، همبازی بودند و با آن فیلم به شهرت رسیدند.
این دو بازیگر در فیلم یهودا و مسیح سیاه هم به نوعی تکرار همان نقش سیاه‌پوستان در تله سفید‌پوستان را دارند، منتها در قالب بیوگرافی تاریخی.
چند سالی می‌شود که هر ساله تعداد اندکی از بازیگران سیاه پوست، وارد میدان فیلم‌های ‌هالیوودی می‌شوند و این بازیگران معمولا در نقش‌های معترض به نژادپرستی ایفای نقش می‌کنند و به نوعی کلیشه در فیلم‌ها تبدیل می‌شوند طوری که با دیدن اسم یکی از آنها در بین بازیگران اصلی، مخاطبین می‌فهمند که قرار است فیلمی ‌با مضامین نژادپرستانه یا ضد نژادپرستانه نگاه کنند!
در «یهودا و مسیح سیاه» هم با دوباره قرار گرفتن این دو بازیگر کنار یکدیگر، مخاطبین پای روایت سفید‌پوستان به اصطلاح برنده آن دوره می‌نشینند و می‌بینند که چطور صدای بزرگ‌ترین انقلاب و جنبش سیاه‌پوستان آمریکا، به‌وسیله سیستم نژادپرست، در نطفه خفه شد.
فیلم «یهودا و مسیح سیاه»، با هزینه 26 میلیونی تنها 6 میلیون فروش داشت ولی به‌خاطر استقبال منتقدین از این فیلم و موفقیتش در بردن جوایز اسکار و گلدن گلوب، تهیه‌کنندگانش از این فیلم به‌عنوان یک موفقیت بزرگ برای تیم تولید‌کننده یاد می‌کنند.