سینمای استراتژیک راهی برای تحول سینمای ایران
مهدی امیدی
«...امروز طبق اطلاعات قطعى ثابت شده است که مؤسسه عظیم هالیوود و شرکتهاى بزرگ سینمایى با سیاستهاى استکبارى آمریکا همراهى و همکارى مستمر و باب میل دارند. این مؤسسه بزرگ فیلمسازى و سینمایى که دهها کمپانى بزرگ، فیلمساز از هنرمند و از کارگردان و از بازیگر و از نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس و سرمایهگذار در آن گردهم جمع شدند، در خدمت هدفى دارند حرکت مىکنند. آن هدف عبارت است از اهداف سیاست استکبارى که دولت آمریکا را هم همان سیاستها دارد مىچرخاند. اینها چیز کوچکى نیست...» (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار روحانیون و طلاب اهل تشیع و تسنن کردستان در23/02/1388)
چند سال قبل و در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما وی در نشستی با اعضای کمپانی دریم ورکس، هالیوود را اشاعهدهنده ارزشهای فرهنگی آمریکا، پیشبرنده سیاستهای دولت و گرداننده چرخ اقتصادی آمریکا دانست. تعابیر اوباما از هالیوود، مصادیق کارکرد «سینمای استراتژیک» است. این درحالی است که سینمای کشور ما - در وجه غالب آن- همچنان در زمینه یاریرسانی برای پیشبرد اهداف و مصالح ملی کمکار است.
آنچه سینمای آمریکا را در راستای سیاستهای دولت حاکم بر کشورش قرار داده، غلبه و تسلط «سینمای استراتژیک» در هالیوود است. سینمای استراتژیک اصطلاح جدیدی است که در مباحث تحلیل فرهنگی و رسانهای رواج یافته است. این نوع سینما را گرچه نمیتوان یک ژانر دانست، اما یک جریان قابل شناسایی و آشکار در سینمای امروز دنیاست. منظور از سینمای استراتژیک، سلسله فیلمهایی است که از سوی یک کشور، جهت رسیدن به هدفی خاص در عرصه جهانی تولید میشوند. طوری که امروز بخش زیادی از آثار هالیوودی را میتوان در این تعریف گنجاند. این فیلمها معمولا در پی ترغیب مخاطبهای خود در اقصی نقاط جهان به پذیرفتن هژمونی آمریکا هستند. فیلمهایی که از مسیر ترویج سبک زندگی آمریکایی، تلقین جهانبینی غربی، نمایش اقتدار نظامی آن کشور و معرفی ایالات متحده بهعنوان یگانه آرمان شهر رفاه و آزادی، نقش استراتژیک خود را بازی میکنند.
ریک آلتمن از اساتید دانشگاه پرینستن آمریکا درباره کارکردهای سیاسی و اقتصادی فیلمهای آمریکایی در دیگر جوامع در یکی از کتابهایش مینویسد: «... بیش از نیم قرن آثار سینمایی، نقش بزرگی در تحکیم و قوام جامعه آمریکایی و معرفی آن به دنیا داشتند. سینما بهعنوان یکی از پرخرجترین تولیدات، خصوصاً در ژانرهایی که پیوند بیشتری با دیگر آداب و سنتهای فرهنگی آمریکایی داشت، بهطور مرتب برای تبلیغ اهداف فرهنگی و هنری و همچنین اقتصادی و اجتماعی سردمداران آمریکای پس از جنگ (که قصد نفوذ در جهان بهعنوان استعمار نو در سر داشتند) بهکار گرفته شد... فیلمهای هالیوودی آنچنان نفوذی در زندگی روزمره جماعت عاشق سینما داشت که ناخودآگاه رسوم آمریکایی را در دیگر جوامع گسترش میداد... فیلمهای هالیوودی همیشه نگاهها را از معضلات عمیق جامعه بشری به دلمشغولیهای جامعه آمریکایی سوق میدهد و به شکلی آرمان شهر فرهنگ یانکیها را به تماشاگران سادهلوح حقنه میکند که آنها حتی در دورترین جوامع نسبت به آمریکا هم دغدغههای فرهنگی غربی را مسئله خود بهحساب میآوردند. آنها قانع شدند که همچون قهرمانان همان فیلمها زندگی کنند، لباس بپوشند و حتی موی سر خود را آرایش کنند که همه و همه در واقع تقلیدی از زندگی اسطورهای آمریکایی بود و بس...»
این در حالی است که سینمای ایران هنوز نتوانسته چنین کارکردی را بیاید. به جز برخی فیلمها و سریالها که تاکنون حتی تعداد آنها به انگشتان یک دست هم نرسیده، ما فیلمی نداشتهایم که در دنیا نقشی استراتژیک داشته باشد.
فيلمهايي مانند «33 روز» با موضوع مقاومت اسلامي لبنان، «جعبه سياه» درباره نقش صهيونيستها در حمله به برجهاي دوقلوي نيويورك در 11 سپتامبر، «بيگانگان» با مضمون اشغال فلسطين و نقش انگليس در تشكيل رژيم صهيونيستي، «شكارچي شنبه» درباره مباني ايدئولوژيك صهيونيسم و... ازجمله این فیلمها هستند. اما هنور فعالیت خاصی برای اکران جهانی این آثار صورت نگرفته است. حتی فیلم «فرشتگان قصاب» به کارگردانی سهیل سلیمیکه واقعیت تکاندهنده قاچاق اعضای بدن توسط صهیونیستها را برملا میکرد، اصلا فرصتی برای اکران در سینماها نیافت و مستقیم به پخش تلویزیونی رسید!
یکی از مشکلات بزرگ سینمای امروز ایران که از موانع اصلی قدرت گرفتن سینمای استراتژیک در آن شده، شیفتگی در مقابل سینمای غرب است. آن هم در شرایطی که خود غربیها تعارف را کنار گذاشته و در اوج سیاسیکاری و فعالیت ایدئولوژیک هستند. بدون تردید یکی از مهمترین و بهترین راهها برای ایجاد تحول در سینمای کشورمان، تقویت و پویایی سینمای استراتژیک است. جا دارد که برای اینگونه آثار، حمایتهای تبلیغاتی بیشتری صورت گیرد و تدابیری اتخاذ شود که مخاطبی حداکثری پیدا کنند. چنین سینمایی میتواند یخ هنر هفتم این مرز و بوم را بشکند که در این راه، علاوه بر سیاستگذاری اصولی و پویا توسط دولت، نهادهای نظامی و امنیتی نیز باید وارد عرصه شده و بخشی از بار را برعهده بگیرند.