ارتباط «تولید، پشتیبانیها و مانعزداییها» با فعالیتهای فرهنگی چیست؟ - بخش اول
غفـلت بنیـادیـن در تولید محتوای اسلامی- ایرانی در فرهنـگ و هنـر
گروه گزارش
سال 1400 بیست و سومین سال پیاپی است که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی نامگذاری میشود. نکته قابل تأمل درباره عنوان «تولید، پشتیبانیها، مانعزداییها» اینکه پنجمین بار است که «تولید» در عنوان سال به چشم میخورد.
نوع عملیاتی شدن شعار سال یک مسئله مهم و حیاتی است کهاندیشمندان و سیاستگذاران باید برای آن تدبیر و برنامهریزی کنند. همچنان که قبلا تصریح شده است، نامگذاری یک سال با عنوانی خاص، صرفا به این معنی نیست که در همان یک سال باید روی آن شعار کار کرد، بلکه این نامگذاری بهانهای برای تمرکز و جریان سازی و عملیاتی شدن کار با محوریت آن شعار در یک سال خاص است.
یکی از عرصههای مهمی که به سایر عرصهها هم وابستگی دارد و هم تاثیرگذاری، فرهنگ و هنر است. بدون تردید،عرصه فعالیت هنرمندان، نویسندگان واندیشمندان در کشورمان نیز مشمول شعار پشتیبانی و مانع زدایی در تولید است، به اضافه اینکه هنرمندان و فعالان فرهنگی و رسانهای نیز نقشی مولد و موثر بر جاری شدن خون تازه در رگهای تولید در دیگر حوزهها دارند.
در این گزارش، به مسئله پشتیبانی و مانع زدایی در عرصه فرهنگ و هنر و تأثیر این عرصه بر پشتیبانی و مانع زدایی از تولید میپردازیم.
اهمیت پشتیبانی و مانعزدایی تولید در فرهنگ
ابتدا باید به این مسئله مهم پرداخت که اساسا شعار «تولید، پشتیبانیها، مانعزداییها» چه اهمیتی برای عرصه فرهنگ و هنر دارد؟
حمید هنرجو، پژوهشگر فرهنگی و اجتماعی و مدرس دانشگاه، ابتدا به اهمیت فرهنگسازی و عملیاتی شدن شعار «تولید، پشتیبانیها، مانع زداییها» اشاره میکند و به گزارشگر کیهان میگوید: «معمولا شعارهای سال در ایام نوروز، زیرنویس برنامههای تلویزیونی و تیتر درشت بیلبوردهای شهری است، بعد از تعطیلات، بر سردر وزارتخانهها و نهادها و در همایشها و جلسات اداری و... پررنگ میشود و نهایتا خوراکی آماده برای رسانهها تامین میکند؛ همین و بس! در عمل اما افکار عمومی بعد از اعلام شعار سال، منتظر تحول و حرکت هستند و انتظار دارند تغییری محسوس در بدنه فرهنگ، اقتصاد، صنعت و برخی مدیریتهای بیمار، ناکارآمد و غیرقابل دفاع به وجود آید.در شرایطی که آسیبها مشخص و مسیر روشن است، به نظر میآید قوای حرکتی و عملیاتی باید به برنامهریزی مدونتر و دقیقتری برسد، به نوآوری ارزش و بها بدهند و برای ارتقاءبخشی به فعالیتها دست نیاز به سوی متخصصین و کارشناسان دراز شود. تصمیمگیریهای حزبی و قبیلهای در پشت درهای بسته و دست رد زدن به سینه اهل علم و عمل، معضلی همیشگی و از موانع جدی شکوفایی، رونق و پیشرفت در بخشهای مختلف کشور است. امیدوارم تاکید و توصیه رهبری سرلوحه کارها قرار گیرد.»
وی سپس به ضرورت پشتیبانی و مانعزدایی از تولید در عرصه فکر و فرهنگ، توضیح میدهد: « به نظر من حمایت و مانعزدایی از تولید در حوزه فرهنگ و هنر مهمتر از سایر حوزههاست. اگر در زمینه فرهنگ و هنر، تولید ضعیف و کمرنگ باشد دچار مشکلات زیادی خواهیم شد. ممکن است اگر در کشاورزی تولید کاهش یابد بتوان محصولات مورد نیاز را از خارج وارد کرد. اما در حوزه فکر و فرهنگ اگر دچار توقف در تولید باشیم، مسیر صعبالعبوری پیش روی ما قرار میگیرد. هر چند که ترجمه هم باید باشد و ما آثار فرهنگی، هنری و ادبی خارجی را هم باید استفاده کنیم اما در فرهنگ اگر فقط واردکننده باشیم و اهالی فرهنگ و هنر ما مقلد بمانند و مصرفکننده دیگر سرزمینها باشند، قطعا دچار خسارت خواهیم شد. اولین و بیشترین بخشی از جامعه که دچار خسارت خواهد شد بخش فرهنگ خواهد بود؛ زبان و ادبیات فارسی ما هم آسیب خواهد دید.»
هنرجو ادامه میدهد: «موانع تولید در فرهنگ باید شناسایی شود. در عرصههای مختلف موانع مختلفی وجود دارد. الان خیلی از سوژهها روی زمین ماندهاند و به آن پرداخته نمیشود. متأسفانه نگاه عمده در عرصه فرهنگ و هنر ما این نیست که فضاسازی و موج سازی شود و این موجهای بیرونی هستند که غالب میشوند.»
وی در توضیح آسیبهای عدم تولید در عرصه فرهنگ و هنر میگوید: « وقتی خوراک فرهنگی مناسبی نداشته باشیم، مصرفکننده صرف باقی خواهیم ماند. این کمبود، کمکم باعث خواهد شد تا فرهنگ خودمان از دست برود. چون هر کشوری در تولیدات فرهنگیاش، سلوک زیستی و هویت خودش را تبلیغ میکند. وقتی ما در حوزه فرهنگ فقط مصرفکننده باشیم، داشتههای خودمان رفتهرفته محو خواهد شد. ما یک گذشته تاریخی و فرهنگ کهن درخشان داریم، اما نکته مهم این است که آنچه در حوزه فرهنگی داریم باید فرهنگسازی شود.»
این شاعر و نویسنده بیان میکند: «باید ظرفیتهایی ایجاد شود تا مخاطب هم به سمت تولید بیاید. به طور مثال، جای سؤال است که اگر اثر خوبی در حوزه رُمان خلق میشود، چند درصد از دانشگاههای ما برای آن برنامههایی برگزار میکنند تا بازتاب پیدا کند. درنتیجه، رسانهها باید در این زمینه کار کنند.»
هنرجو در پایان تصریح میکند: «دستگاهها و نهادهای مسئول در حوزه فرهنگ و هنر باید در مانع زدایی از صحنه فرهنگ واندیشه و هنر به اهالی فرهنگ کمک کنند و به دغدغههای فکری و فرهنگی و صنفی آنها توجه شود. دولت و اختصاصا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کمیسیون فرهنگی مجلس ازجمله مراکزی هستند که در مانع زدایی از حوزه فرهنگ و هنر باید خدمترسان و سهیم باشند.»
مدیرانی که مانع تولید فرهنگی هستند!
آیا مدیران و نهادهای مختلف مسئول در حوزه فرهنگ، مهمترین عامل و مانع در تولید فرهنگی هستند؟ هر چند که تولید فرهنگی از مسیر قلب و هوش هنرمندان و نویسندگان و صاحباناندیشه صورت میگیرد، اما آنچه تولید بالقوه فرهنگی را بالفعل میکند، مدیران و نهادهای فرهنگی هستند. بنابراین مسئله اصلی در عملیاتی شدن شعار «تولید، پشتیبانیها، مانع زداییها» در حوزههای فرهنگی و هنری، معطوف به مدیریت و مدیران فرهنگی است.
محمدحسین نیرومند، هنرمند کاریکاتوریست و کارشناس فرهنگی به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «با توجه به اینکه نامگذاری سال 1400 توسط رهبر معظم انقلاب دو بخش پشتیبانی و مانع زدایی را در بر میگیرد، اما در فرهنگ و هنر، هر کدام راهکار مرتبطی را میطلبد.»
وی توضیح میدهد: «مسئله مانع زدایی در این عرصه را برکناری افرادی میدانم که بدون لیاقت و شایستگی لازم، مدیریت مراکز و نهادهای مختلف فرهنگی را اشغال کردهاند. آنها خودشان یک مانع بزرگ بر سر تولید در عرصه فرهنگ و هنر هستند. هر چند که برکناری خیلی از این افراد کار سادهای نیست و در سیستم مدیریتی جای گرفتهاند. اما میتوان امید داشت تا با تغییر دولت، بخش زیادی از مدیرانی که به نوعی مانع تولید در عرصه فرهنگ و هنر هستند برکنار شوند. به همین دلیل هم انتخاب اصلح از سوی مردم در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو از اهمیت بسزایی برخوردار است.»
نیرومند درباره پشتیبانی در حوزه فرهنگ نیز میگوید: «پشتیبانی در عرصه فرهنگ باید معطوف به تولید محتوا باشد. اما متأسفانه به علت عدم تسلط مدیران فرهنگی به حوزه کارشان، فضاها و مراکز فرهنگی در خدمت بازتولید فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی قرار نگرفته است. به طور مثال مدیران ما اقدام به ساخت سالن سینما میکنند و این یک تلاش تحسین برانگیز است. اما آیا محتوای مفید و قابل عرضه در این سالنها موجود است؟ فرهنگسراهایی ساخته شده و دارای گالری و سالن تئاتر و موسیقی هستند اما جای سؤال است که چند درصد از این فضاها درخدمت هنر و موسیقی اصیل و فاخر است؟ شهر کتاب با بودجه شهرداری ساخته میشود اما در این مراکز چند کتاب با محتوای ارزشی و انقلابی و دفاع مقدسی عرضه میشود؟ درواقع با گسترش این فضاها با دست خودمان در حال از بین بردن فرهنگ غنی ایرانی اسلامی هستیم.»
وی یادآور میشود: «یک مصداق بسیار مهم از عدم تولید محتوا، در اینترنت و فضای مجازی است؛ هر تلاشی در این فضا اتفاق میافتد درجهت گسترش فناوری و اپراتورهاست و ما اقدامی برای تولید محتوا در این فضا نمیبینیم. حتی من به جریان ارزشی و انقلابی هم انتقاد دارم. دوستانی که امکانات و نهادهای فرهنگی و بودجه در اختیارشان هست، چه تلاشی کردهاند تا فضای مجازی را رصد کنند و محتوای خوب را گردآوری کنند و بازنشر بدهند یا مردم را به استفاده از آنها ارجاع دهند؟ شبکههای صداوسیما توسعه یافته است اما وقتی نمیتوان محتوای لازم را برای این شبکهها تهیه کرد، این توسعه به چه دردی میخورد؟ همچنین باید به مجلس شورای اسلامی اشاره کرد؛ متأسفانه مجلس نیز جایگاه چندانی را برای مسئله فرهنگ و هنر قائل نیست و در کمیسیون فرهنگی مجلس، جوشش لازم دیده نمیشود. شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز یکی دیگر از نهادهای مهم در زمینه پشتیبانی و مانع زدایی از تولید محتوای فرهنگی است، اما این شورا نیز هیچ گاه حضور یک هنرمند را به خود ندیده است!»
وی تصریح میکند: «در حوزه تولید محتوای فرهنگی، ما دچار یک غفلت بنیادین هستیم و بسیاری از مشکلات ما ناشی از همین غفلت است.»
دو معضل مهم در تولید سینمایی
سینما و شبکه نمایش خانگی، دو عرصهای هستند که دچار یک متناقض نمای قابل تأمل هستند. به این معنی که اگرچه تولید محصولات در این دو عرصه مرتبط با هم بالاست؛ حتی طی 14 ماه اخیر که ویروس کرونا در کشورمان شیوع یافته، نه تنها حجم تولید آثار در این دو عرصه کاهش نیافته بلکه بیشتر هم شده است. اما مسئله متناقض این است که در همین مدت سالنهای سینما نیمه تعطیل بودهاند و اغلب این تولیدات یا اکران نصفه و نیمه و بدون مخاطب را تجربه کردهاند، یا به صورت برخط به نمایش درآمده و یا اینکه برکنار هستند و وضعیتی مبهم دارند و نه اکران سینمایی میشوند و نه اکران آنلاین! در شبکه نمایش خانگی نیز به رغم تکثر محصولات اما اکثر آثار جنبه بساز و بفروش دارند و مصداق واقعی تولید محتوای فرهنگی محسوب نمیشوند!
جهانگیر الماسی بازیگر و کارگردان سینما نیز در پی نامگذاری سال ۱۴۰۰ به عنوان «تولید، پشتیبانیها و مانع زداییها» میگوید: «فقدان آموزش مناسب برای فیلمسازان و عدم هدف گذاری مدیران باعث شده تا تولیدات سینما و تلویزیون به کجراهه هدایت شوند و بیشک برای تحقق شعار ارزنده سال که توسط رهبر معظم انقلاب تعیین شده باید در گام اول این دو معضل مهم و اساسی را برطرف کرد، چرا که عدم سواد و دانش مکفی و همچنین عدم ریل گذاری مناسب و جهتدهی در سینما خود به خود موانع بسیار جدی در مقابل تولیدات ارزشی و فرهنگی به وجود میآورند.»
وی در گفت وگو با سینماپرس افزود: «متأسفانه در سینما و تلویزیون ما هیچ هدف گذاری روشنی دیده نمیشود؛ سطح تولیدات سینمایی و تلویزیونی بسیار پایین است و اکثریت سازندگان و تهیه کنندگان و حتی مدیران فرهنگی به فکر درآمدزایی از آثار هنری هستند و به همین دلیل به کرات شاهد تولید آثاری در سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی هستیم که هیچاندیشهای در ورای تولیدشان وجود ندارند. ما بایداندیشه و فرهنگ و خرد را در آثار سینمایی و تلویزیونی مان به وجود بیاوریم اما متأسفانه در این راه هیچ پشتیبانی از هنرمندان دغدغه مند نمیشود و به همین علت همه باخردها خانه نشین شدهاند و بیخردها در عرصه فرهنگ جولان میدهند!»